۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

پرسش از بنیصدر ، چه کسانی در انفجار حزب جمهوری نقش داشتند؟ (بهمراه متن)

تازه ترین اطلاع در این مورد اطلاعیست که آقای صحابی به عنوان خاطره گویی که خاطراتش رو تهیه کرده ، یه وافعیتی رو گفته که بسیار مهمه اون میگوید که در زندان بازجوها به او گفته اند که ما میدانیم انفجار حزب جمهوری کار مجاهدین خلق نبوده است. خب پس کار کی بوده؟ اگر توجه کرده باشید از کودتای خرداد شصت بدین سو یکرشته اعمال تروریستی انجام گرفت که اولین و مهمترین اونها همین انفجار حزب جمهوی اسلامیست. اونوقت من در مخفیگاه ، خونه شهید لقایی مخفی بودم صدای انفجار شب شنیده شد ، صبح پرسیده شد که این چه بوده؟ کجا بوده ؟ معلوم شد که محل حزب جمهوری اسلامی بوده و آقای بهشتی و 120 و بلکه بیشتر کشته شدند. من یک اعلامیه ای در محکوم کردن این انفجار انتشار دادم به لحاظ اینکه معتقد نبوده و نیستم مبارزه اجتماعی سیاسی از راه ترور به جایی میرسه. نتیجه اینکه وقتی هم که در همون روز دو نفر از سوی سازمان مجاهدین خلق در همون روز نزد من امدند از اونها پرسیدم ایا این کار شما بود ؟ گفتند نه کار ما نبود. از ستاد ارتش پرسیدم چون هنوز رابط وجود داشت و ارتباط وجود داشت که این کار کی بوده؟ اطلاعات ارتش چه میگوید در این مساله . اونها پاسخ دادند که اینکار کار مهندسی انفجاریست . اینطور نیست که یک ماده منفجره ای رو یک گوشه گذاشته باشند و انفجاری رخ داده باشد و 120 نفر و بلکه بیشتر کشته شده باشند و تمام . نه این از نظر مهندسی انفجار تنظیم شده بوئ و به ترتیبی که انفجار طوری انجام بگیره که احدی از اونجا زنده بیرون در نیاد. این رو یا ما (ارتش) باید کرده باشیم یا سپاه کرده یا یک قدرت خارجی ، قدرت خارجی رو هنوز اطلاعات ما نمی گوید که اینها همچین انفجاری رو تدارک دیده باشن و انجام داده باشن پس باقی میمونه سپاه اونها اینطور جواب دادن . خب پیش خود گفتم اگر سپاه انجام داده مسلما باید اطلاعات سپاه انجام داده و این اطلاعات سپاه مستقیم تحت نظر آقای خمینی و پسر ایشون آقای احمد خمینی باشه . که پسر ایشون هم ظاهرا در اون جلسه بودن و با آقای هاشمی زودتر خارج شدند تا اینکه در نماز جمعه ملاتاریا مدعی شد این انفجار به دستور بنیصدر و توسط مجاهدین خلق صورت گرفته چون نه من روحم خبر داشت نه تا اون موقع با مجاهدین در ارتباط بودم که بخوان این کاری رو انجام بدهند. و نه وقتی که اونا پیش من اومدند بعد انفجار به من گفتند کار اونها بوده. اونا (مجاهدین) گفتند کار ما نبوده. گذشت تا نوبت به حزب توده رسید و اونها رفتند زیر چکمه . بعد گفتند این انفجار کار حزب توده بوده .این دوتا. زمان گذشت نوبت به سید مهدی هاشمی و گروه او رسید که به مناسبت سفر مکفارلین به ایران رفتند زیر تیغ اینبار باز در همون نماز جمعه آقای هاشمی گفت این انفجار کار این گروه سید مهدی هاشمیه. تا حالا سه دسته متهم شدن کار اینها بوده و بعدها زمان گذشت نوبت مجاهدین انقلاب اسلامی شد البته اونها رو بیشتر اون محل نخست وزیری رو متهم کردن. اما کم و بیش ربط هم دادن که اون انفجار (دفتر نخست وزیری) کار خودی ها بوده . خب جدیدا هم که مهندس سحابی گفته که اونها (بازجوها) بهش گفتند که کار مجاهدین نبوده بعد پرونده این انفجار ، از همه مهمتر به دادگاه انقلاب نرفته! با اینکه کار دادگاه انقلاب این بود که به این رویداد ها بپردازه خب کجا رفته ؟ رفته دادگستری بایگانی شده. و اقای زواره ای دوبار در مجلس سوال کرده که چطور پرونده هایی که به دادگاه انقلاب مربوط نیست اونها میرن دادگاه انقلاب ، و این پرونده (حزب جمهوری) و دفتر نخست وزیری رفتند در دادگستری بایگانی شدند و خاک میخورن. خب اگه این مساله یک مساله خارجی بود یعنی غیر داخلی ها ترتیب ای کار رو نداده بودن قطعا این به دادگستری نمیرفت بایگانی هم نمیشد و تعقیب میشد تا اینکه بالاخره بگن ما اینو به این نتیجه رسوندیم. به اصطلاح اینجور عملیات تروریستی رها نمیشد اگر رها شده یعنی امر داخلی بوده خب همه میدونن دیگه بعدها رو شد که امریکایی ها فکر میکردند که آقای بهشتی میتونه یک رژیم باثباتی رو در ایران پیاده کنه ، آقای خمینی هم در این رابطه نگران بوده ، اسنادی هم در سفارت امریکا درباره بهشتی و روابطش با آمریکا پیدا شده اونها رو دادن به آقای خمینی اجازه انتشارش رو هم نداده.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر