۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

هنوز از پایان اعتصاب غذا در رجائی شهر خبری منتشر نشده اعتصاب غذای در اوین پس از دو هفته شکسته شد

سایت کلمه خبر داد که 12 زندانی سیاسی کودتای 22 خرداد، بدنبال پیام محمد خاتمی و دیگر پیام هائی که در روزهای اخیر چه از جانب روحانیت مخالف کودتای 22 خرداد و چه از جانب غیر روحانیت طرفدار جنبش سبز منتشر شده بود، به اعتصاب خود پایان دادند. هنوز معلوم نیست درجریان این اعتصاب چه تعداد به بیمارستان منتقل شده اند و چه تعداد گرفتار عوارض جسمی شده اند.
بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، مهدی کریمیان اقبال، عماد بهاور، قربان بهزادیان نژاد، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، فیض الله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، محسن امین زاده، محمدرضا مقیسه و عبدالله مومنی ۱۲ زندانی اعتصاب کننده زندان اوین اند که از روز ۲۸ خرداد دست به اعتصاب غذا زدند و یکشنبه شب پنجم تیر ماه به اعتصاب خود پایان دادند.
در بیانیه پایان اعتصاب غذای این زندانیان آمده که "اعتصاب عذا از یک سو پاسخی بود به ندای وجدان و ادای تکلیف اخلاقی ما به عنوان هم بند هدی صابر و از سوی دیگر فریاد اعتراض و خشم ما بود علیه ظلمی که بر صابر و پیش از او بر هاله سحابی رفت.
رفتار مسئولان طی این مدت و در جریان احضار ما به مراجع قضایی نشانه روشنی از بی مسئولیتی و عدم پاسخگویی و البته ناکارآمدی و ضعف دستگاه قضایی کشور بود. آزمونی بود تا نشان دهد که جان انسان و حیات یک زندانی تا چه حد در نظر مسئولان و مقامات قضایی و امنیتی بی ارزش و فاقد اهمیت است.
محمد خاتمی در پیام خود خطاب به زندانیان اعتصابی نوشته بود:
انتظار همه این است که سریعا این اعتصاب شکسته شود. آنچه مهم و فوری است حفظ سلامتی شما و بازگشتتان به زندگی عادی است. اگر صدای ما به مسئولان می‌رسد، از آنان می‌خواهیم که یکبار هم که شده از طریق مذاکره با معترضان مسائل را حل کنند.
هنوز معلوم نیست، اعتصاب غذا در زندان رجائی شهر نیز همزمان با زندان اوین شکسته شده و یا در آن زندان اعتصاب هنوز ادامه دارد.
اعتصاب غذا در زندان رجائی شهر ازدوم تیرماه آغاز شد و زندانیان زیر به این اعتصاب پیوستند:
کیوان صمیمی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، علی عجمی، جعفر اقدامی و حشمت‌الله طبرزدی. آنها در حمایت از زندانیان سیاسی زندان اوین که دست به اعتصاب غذا زده بودند، اعتصاب غذا کردند.

۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

:: دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام را آتش زدند / منشی دفتر در بیمارستان

اداره كل روابط عمومي مجمع تشخيص مصلحت نظام با اعلام وقوع حادثه‌اي در دفتر اين مجمع از ارسال گزارش آن براي پيگيري به مراجع و مسئولان ذيربط خبر داد. به گزارش ايسنا، در اين اطلاعيه آمده است: در ساعت ‌٢٠:30 بامداد دوشنبه مورخ ‌٣٠/٣/٩٠ يكي از اتاق‌هاي ساختمان قدس، دفتر مجمع تشخيص مصلحت نظام، در اقدامي خرابكارانه دچار حريق شد و تمام وسايل آن در آتش سوخت. در اين اقدام قابل تامل و مشكوك، شخصي با ورود به ساختمان قدس، به وسيله‌اي اتاق محل استقرار منشي‌هاي آيت‌الله هاشمي رفسنجاني را به آتش كشيد و متواري شد. منشي كشيك دفتر مجمع كه در اتاق در حال استراحت بوده دچار سوختگي شده و به بيمارستان منتقل شد كه به لطف خداوند خطر از ايشان دور شد. اگرچه حضور ماموران آتش‌نشاني باعث جلوگيري از گسترش آتش در قسمت‌هاي ديگر اين ساختمان شد، اما اتاق مذكور با تمام وسايل و حتي درب‌هاي آن در شعله‌هاي آتش سوخت.

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

خط و نشان کشی احمدی نژاد در حاشیه جلسه دیروز مجلس

ی احمدی نژاد، علیرغم حضور خود وی در مجلس و سخنرانی و حمایت از "سجادی(وزیرپیشنهاد) رای نیآورد. شماری از نمایندگان مجلس، هنگام سخنرانی احمدی نژاد مزه پرانی و بقولی "پارازیت" می فرستادند و حاشیه های دیگری که در برخی روزنامه ها و خبرگزاری های داخلی منتشر شده است. اما حضور احمدی نژاد در مجلس حاشیه مهم دیگری هم داشت که برخی خبرنگاران از آن اطلاع پیدا کردند اما اجازه انتشار آن را نیافتند. این حاشیه مربوط به سخنان تند و تهدید آمیزی می شود که پس از پایان کار معرفی و رای نیآوردن وزیر پیشنهادی، احمدی نژاد با صدای بلند در جمع برخی چهره های تاثیر گذار در رای نیآوردن وزیر پیشنهادی وی بر زبان آورد. چنان که علی لاریجانی رئیس مجلس نیز بشنود. او گفت، «هرچه مجلس و بالاتر از آن (اشاره به رهبر) با من و یارانم (اشاره به مشائی) مقابله کنند، ما نزد مردم محبوب تر می شویم. همین حالا هم بروید نظر سنجی کنید و ببینید مردم در این چند ماه گذشته و با همه هیاهوئی که راه انداختید، بیشتر از گذشته به این دولت و همان افرادی که شما آنها را جن گیر و رمال و منحرف معرفی می کنید ارادت پیدا کرده اند یا نه! بروید به بزرگان هم بگوئید که سر از لاکتان در آورید و بروید به میان مردم و ببینید در باره شما و در باره بقول شما منحرفان دولت چه نظری دارند. همان فردی که شما او را ستون حمله قرار داده اید اگر امروز رای گیری شود، مردم او را رئیس جمهور بعدی انتخاب می کنند. عده ای که دلشان برای این صندلی لک زده، از همین می ترسند! آنها که دنبال شهردار تهران افتاده اند، آدرس را غلط فهمیده اند.» (این سخنان نقل به مضمون است)

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

مصاحبه سردار شکنجه "نقدی" در تهران کُو دزد؟ کُو دزد؟ پس از انتخاب نماینده سازمان ملل برای رسیدگی به وضع حقوق بشر در ایران



نماینده سازمان ملل برای بررسی وضع حقوق بشر در ایران سرانجام انتخاب و اعلام شد. وی که احمد شهید نام دارد پیشتر وزیر خارجه و همچنین از فعالان حقوق بشر کشور 350 هزار نفری "مالدیو" در اقیانوس هند است. کشوری که مردم آن مسلمان و اهل سنت اند.
همزمان با اعلام این انتخاب، سرکوبگران و شکنجه گران جمهوری اسلامی به تکاپو افتاده و مصاحبه ها و سخنرانی های انکار شکنجه و سرکوب را شروع کردند. پیشگام این تکاپو سردار شکنجه "نقدی" فرمانده سازمان بسیج بود که روز گذشته یک مصاحبه خبری کرد و گفت: 17 هزار و 140 نفر در کشور بر اثر اقدامات تروریستی به شهادت رسیدند که 12 هزار نفر از این شهدا به دست سازمان منافقین و بقیه به دست سایر گروه های تحت الحمایه امریکا و انگلیس ترور شدند.
شهدای محراب، شهدای شکنجه، شهدای افطار که در لحظه افطار و به بهانه نذری دادن به آنها ترور شدند و همچنین شهدای هفتم تیر و هشت شهریور از جمله شهدای مظلوم ترور و نفاق هستند. دنیا باید بداند، امروز کسانی که حقوق بشر را فریاد می زنند و آزادیخواهان را به بهانه حقوق بشر زیر سؤال می برند چه جنایتکارانی هستند.
این که ترور در ایران قربانی گرفته است، انکار ناپذیر است، اما شماری از ترور ها یا توسط خود حکومتیان و یا با فتوا و توصیه و توطئه آنها انجام شده است. حتی در برخی ترورهائی که مجاهدین خلق مرتکب آن شدند نیز رد پای حکومتیان مطرح است. درعین حال که قتل های زنجیره ای، ترور امثال سرلشگر صیاد شیرازی، ترور سعید حجاریان و .... مستقیما توسط خود حکومت انجام شده است. این پرونده، یعنی پرونده ترور حکومتی را اگر به پرونده اعدام های سیاسی و قتل در زیر شکنجه ( نمونه های زهرا کاظمی عکاس بین المللی در جریان بازجوئی سعید مرتضوی از وی) و یا خانم دکتر بنی یعقوب در بازداشتگاه منکرات در شهر همدان و.... اضافه کنیم، آنوقت امثال سردار نقدی که مصاحبه حقوق بشر می کند، بر صندلی اتهام باید بنشینند!
نماینده سازمان ملل برای حقوق بشر با چنین پرونده قطوری در جمهوری اسلامی روبروست. پرونده ای که تازه ترین برگ های آن قتل خانم هاله سحابی و هدی صابر است.

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

در های دولنگه کاخ ریاست جمهوری احمدی نژاد پشت در خروجی سردار قالیباف مقابل در ورودی

77 روز به قول خبرگزاری های داخلی و 67 روز به گفته رئیس بیت رهبری "محمدی گلپایگانی، پس از درختی که علی خامنه ای در پادگان قلعه مرغی کاشت، پارک وسیع ولایت طی مراسمی افتتاح شد که بسیاری آن را آغاز جانشینی قالیباف، به جای احمدی نژاد ارزیابی کرده اند. این پارک در جنوبی ترین و پرجمعیت ترین بخش تهران با سرعتی کم سابقه ساخته شد و اکنون شهردار تهران، روی رای میلیونی این بخش از تهران حساب می کند! در مراسم افتتاح این پارک رئیس بیت رهبری حضور یافت و گفته می شود در مراسم افتتاح بخش زنانه پارک نیز همسر علی خامنه ای حضور یافته است. این حضور را یکی از خوانندگان پیک نت طی پیامی کوتاه به ما اطلاع داده است.
گفته می شود، پارک قلعه مرغی که نام آن را بوستان ولایت گذاشته اند، بزرگترین پارک خاورمیانه است!
شاید بزرگترین پارک خاورمیانه نباشد، اما شک نیست که پرش با نیزه قالیباف برای نشستن بر بام کاخ ریاست جمهوری هست! بویژه، اگر احمدی نژاد در ماه های آینده برکنار شود و تعیین سرپرست برای ریاست جمهوری تا زمان انتخابات، نیازمند رای گیری نیست! تا رسیدن زمان انتخابات (قریب دو سال دیگر) سرپرست موقت ریاست جمهوری آنقدر از خود مایه خواهد گذاشت که به پیروزی در یک وزن کشی در پای صندوق های رای مطمئن باشد.

۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

پشت موتلفه هم با پوتین سرداران آشنا خواهد شد سخنرانی حاج آقا نبی برای دبیران موتلفه اسلامی

محمد نبی حبیبی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی است. پیرمردی اهل کسب و کار و بازار که بادامچیان و ترقی او را سر انگشت می گردانند. هر از چند گاهی مصاحبه می کند و یا دبیران محلی موتلفه اسلامی را جمع کرده و برای آنها سخنرانی می کند. گفته هایش چنان است که گوئی از سراهای تو در توی بازار تهران هنوز بیرون نیآمده و شهر و مردم را ندیده است. بدنبال باد مقام معظم رهبری حرکت می کند تا یکباره بساط موتلفه را هم فرماندهان سپاه جمع نکنند. نه قد و قواره سیاسی عسگراولادی پدرخوانده موتلفه را دارد و نه قطر شکم او را.
افاضاتی که در زیر می خوانید از سخنرانی اخیر او در پایان نشست دبیران حزب موتلفه اسلامی استخراج کرده ایم:

- اگر قانون عفاف و حجاب عمل می شد ما شاهد حوادث تلخی چون جسارت به یك روحانی در اجرای امر به معروف ونهی از منكر نبودیم.
- بی اعتنایی به حكم ضروری حجاب یك برنامه سازمان یافته است كه بخشی از نبرد نرم دشمن علیه انقلاب و نیز نوعی جدید از تهاجم فرهنگی را تشكیل می دهد.
- مخالفان نظام امروز فلاكت بارترین روز های خود را می گذرانند.
- مردم خاورمیانه در كشور های مختلف به پا خواسته تا نسخه ای از انقلاب اسلامی را در جامعه خود با تاسی به الگوی اسلامی ایران پیاده كنند.
- مردم در 22 خرداد از گفتمان امام (ره) ، مقام معظم رهبری و انقلاب حمایت كردند و پایه های اقتدار ملی را با رای چهل میلیونی خود استحكام بخشیدند.
- اهل فتنه دو سال با نظام و مردم جنگیدند، الان در داخل و خارج از کشور مشكل پیدا كرده‌اند و پرچم صلح را برده اند، بالا و میگویند بیائید صلح كنیم.
- اهل فتنه هنوز به كف خیابان ها به عنوان زور آزمایی و چنگ انداختن به چهره نظام ومردم فكر می كنند.
پیروزی حزب عدالت و توسعه در تركیه گامی به جلو در خصوص تعمیق بیداری اسلامی در منطقه است .

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

سلطه اختاپوسی سپاه بر تمام ارگان های کشور نام و مشخصات سرداران سپاه در مجلس، ورزش و شهرداری

مرادویسی ـ فارغ التحصیل علوم سیاسی و حقوق دانشگاه تهران مدرس سازمان تشکیلات سیاسی نیروهای مسلح و ارتش و دانشکده خبر و احسان سلطانی دانش آموخته افسری اطلاعات دانشگاه امام حسین سپاه پاسداران که به گفته خویش معاون اطلاعاتی سپاه و سپاه سیدالشهدای جنوب غربی تهران در جریان انتخابات مجلس پنجم بوده، هفته گذشته در یکی از برنامه های تلویزیون فارسی امریکا شرکت کردند. این برنامه "افق" نام دارد.
در این برنامه و از جانب دو مصاحبه کننده این برنامه، اطلاعات قابل توجهی در باره موقعیت فرماندهان سپاه در قوای مقننه و مجریه مطرح شد که آن را استخراج کرده و در ادامه می آوریم. درهمین مصاحبه، از جانب این دو تن گفته شد:
امنیت داخلی که مطابق قانون باید بر عهده پلیس باشد و حتی ارگانهای اقتصادی، فرهنگی، رسانه های گروهی اعم ازروزنامه ها، خبرگزاریها، صدا سیما، شهرداری ها، موزه ها، ورزش و... که کاملا غیر نظامی هستند، امروزه تحت نظر سپاه است.
نام برخی فرماندهان شناخته شده یا کمتر شناخته شده سپاه، که در گذشته و یا در حال حاضر در ارگانهای مختلف جمهوری اسلامی مستقر بوده و یا هستند:

محمد جعفری: رئیس دفتر مجلس کنونی. فرمانده سپاه در عراق. متهم به دست داشتن در ترورهای خارج کشورو بویژه ترور قاسملو
سردار سرتیپ محمد کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس کنونی و فرمانده سابق لشگر27 محمد رسول الله. رئیس اداره ستادکل فرمانده کل قوا
سردار پرویز سروری نماینده مجلس کنونی و فرمانده سابق بسیج مالک اشتر غرب تهران
محمدکرمی راد نماینده کرمانشاه در مجلس کنونی و فرمانده سابق قرارگاه رمضان و لشگر امیر المومنین
سردار غلامرضا کرمی نماینده کرمان در مجلس کنونی و فرمانده سابق سپاه و لشگر41 ثارالله کرمان
سردار عزیزاکبریان نماینده کرج در مجلس کنونی و فرمانده سابق سپاه در کرج و سپاه شرق تهران
علیزضا زاکانی از سران بسیج دانشجویی، قائم مقام اطلاعات و فرمانده عملیات لشگر27 رسول الله که در دولت احتمالی قالیباف در انتخابات 84 قرار بود وزیر خارجه شود اما در آن انتخابات احمدی نژاد بعنوان پیروز اعلام شد.
محمددهقان نماینده طرقبه و چناران مجلس کنونی و مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
سردار احمدآقایی نماینده دزفول در مجلس کنونی و فرمانده سابق سپاه در دزفول و قائم مقام فرمانده سپاه در لبنان
سردار یوسف قاسمی نماینده لاهیجان در مجلس کنونی و فرمانده سابق سپاه لاهیجان و استاد دانشگاه امام حسین سپاه پاسداران.
سرهنگ سپاه محمود احمدی بی غش که بعنوان نماینده شازند در مجلس کنونی حضور داردسید علی سردار آقازاده داوساری رشت فرمانده سابق نیروی انتظامی رشت
سردار علی رحمانی فضلی: رئیس دیوان محاسبات مجلس که از فرماندهان سابق سپاه است.

فرماندهان سپاه در قوه قضائیه و مجریه(پلیس ـ نیروی انتظامی)

سرتیپ پاسدار ذوالقدر معاون قوه قضائیه که 8سال رئیس ستاد مشترک بوده و جانشین فرمانده کل سپاه بود.
سردار عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران و فرمانده ارشد سابق سپاه در منطقه15 سپاه
سردار رضا سیف الهی اولین فرمانده نیروی انتظامی که سالها فرمانده اطلاعات سپاه بود
سردار هدایت لطفیان دومین فرمانده نیروی انتظامی که پیشتر فرمانده قرارگاه حمزه سپاه بوده
سردار خلبان سپاه قالیباف: سومین فرمانده نیروی انتظامی که هم اکنون شهردارتهران است. وی قبلا فرمانده نیروی هوایی سپاه و فرمانده لشگر5 نصر مشهد بوده
سردار احمدی مقدم: جهارمین فرمانده نیروی انتظامی. فرمانده بسیج تهران بوده
سرداراحمد رادان جانسین فرمانده پلیس. قبلا فرمانده سپاه اصفهان و شمال غرب کشور بوده
سردار حسین ذوالفقاری قبلا جانشین فرمانده نیروی انتظامی. از فرماندهان سپاه
فرماندهان پلیس پایتخت، عقبایی، فرهاد نظری، ساجدی نیا(الان فرمانده پلیس است) هر سه از فرماندهان سپاه هستند

فرماندهان سپاه در شهرداری ها و سازمانهای غیر نظامی،ورزشی وفرهنگی
سرتیپ عیسی شریفی قائم مقام شهردار تهران. معاون فرهنگی کل 22 منظقه شهرداری تهران
سردار محمدهادی ایازی سرتیپ پاسدار. معاون اجتماعی و سحنگوی شهرداری
عزیز رجب زاده فرمانده قبلی پلیس تهران. اکنون فرمانده سازمان بحران مدیریت شهری. سازمانی که اساسا باید غیر نظامی بوده و در مواقع بحرانی مثل زلزله کمک به مردم را سازمان دهد.این سازمان عملا نقش نظامی گرفته و برای سرکوب شورش های احتمالی مردم در شرائط بحرانی مثل زلزله در نظر گرفته شده است.
محمد حاج آقامیر: سرتیپ پاسدار رئیس سازمان ورزش شهرداری
سرتیپ پاسدار خزراعی رئیس موزه های تحت نظر شهرداری.(اصولا موزه ها در حیطه سازمان های کاملا غیرنظامی و فرهنگی هستند که اکنون نظامیان بر آن حکم میرانند.)

۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

هدی صابر، پس از ۱۰ روز اعتصاب غذا در زندان اوین درگذشت : روحش شاد

تهران خبر می‌رسد که هدی صابر، فعال ملی- مذهبی که از روز ۱۲ خرداد در اعتراض به وقایع منجر به درگذشت هاله سحابی، در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بود، بامداد روز یکشنبه ۲۲ خرداد بر اثر سکته قلبی ناشی از اعتصاب غذا، جان خود را از دست داده است.

سایت‌های خبری نزدیک به جنبش سبز، به نقل از منابع پزشکی بیمارستان مدرس، محل انتقال آقای صابر، سهل‌انگاری مقام‌های زندان در انتقال به موقع این فعال سیاسی به بیمارستان را علت عدم موفقیت تلاش‌ها برای نجات جان وی ذکر می‌کنند.

همچنین گفته می‌شود که پس از درگذشت آقای صابر، مقام‌های قضایی و امنیتی اجازه تحویل جنازه وی به خانواده‌اش را نداده‌اند و تا کنون از برنامه‌ریزی برای مراسم تشییع و تدفین وی ممانعت کرده‌اند.

خبرگزاری ایسنا نیز در خبر کوتاهی بدون اشاره به اعتصاب غذا و زندانی بودن آقای صابر، به نقل از خواهر وی، درگذشت این فعال سیاسی را تأیید کرده است.

فیروزه رضازاده صابر، که در خبر ایسنا به اشتباه نام وی فیروزه هدی‌صابر ذکر شده، به این خبرگزاری گفته است که جنازه برادرش را در سردخانه بیمارستان شناسایی کرده است.

با این حال ایسنا حتی از ذکر نام بیمارستان محل انتقال آقای صابر خودداری کرده است.

آقای صابر از ۱۰ روز پیش، پس از انتشار خبر درگذشت هاله سحابی در جریان مراسم تشییع پیکر عزت‌الله سحابی، به همراه امیرخسرو دلیرثانی، دیگر فعال ملی- مذهبی زندانی، دست به اعتصاب غذای تر زده بود.

این دو فعال ملی‌مذهبی در نامه‌ای، ابراز امیدواری کرده بودند که این اقدام مانع از «تکرار بیدادگری‌ها علیه انسان‌های بی‌دفاع» شود.

پس از آن کمتر از یک هفته پس از اعلام اعتصاب غذا، حبیب‌الله پیمان، حسین شاه‌حسینی و احمد صدر حاج سیدجوادی در نامه‌ای از این دو خواستند که به اعتصاب غذای خود پایان دهند.

هدی صابر که پیش از این بارها زندان‌های جمهوری اسلامی را تجربه کرده بود، در مرداد ماه ۸۹، به ناگاه ناپدید شد اما پس از چند روز مقام‌های قضایی تأیید کردند که وی در بازداشت به سر می‌برد.

این بازداشت در پی آن بود که این فعال ملی - مذهبی به طور تلفنی برای تحمل مدت حبس مسکوت مانده‌اش توسط مقام‌های قضایی فراخوانده شده بود.

آقای صابر در سال ۷۹ همراه با ۱۴ نفر ديگر از همفکرانش دستگير و پس از ماه‌ها بازداشت، در دادگاه انقلاب محکوميت پيدا کرد.

پس از آزادی فعالان ملی - مذهبی در سال ۸۰، پرونده آنها به دادگاه تجديدنظر رفت و از زمان مسکوت مانده بود.

۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

هشدار به حکومت جمهوری اسلامی درباره «حذف فيزيکی» مهدی کروبی

نزديکان مهدی کروبی با انتشار نامه ای، مسئول هر گونه اتفاقی برای آقای کروبی را حکومت جمهوری اسلامی ايران دانسته و از «اشغال» مجتمع مسکونی محل زندگی آنها از سوی نيروهای امنيتی خبر داده اند. همزمان مجموعه فعالان حقوق بشر خواستار واکنش بين المللی به سلب امنيت رهبران معترضان ايران شده اند. در نامه خانواده آقای کروبی که سايت «سحام نيوز» - ارگان رسانه ای اين رهبر مخالفان- منتشر کرده است، اعلام شده که پس از يورش دو روز قبل نيروهای امنيتی به منزل مهدی کروبی و حبس ايشان و فاطمه کروبی در اتاق های جداگانه، ماموران امنيتی با مستقر شدن در داخل ساختمان، کوچه را تخليه کرده اند. به گزارش اين سايت، ماموران اطلاعاتی از صبح روز چهارشنبه با انتقال خودرو و تجهيزات خود به داخل ساختمان، اين مجتمع را به صورت کامل اشغال کردند. به دنبال اعتراض های روز ۲۵ بهمن در تهران و شهرهای بزرگ ايران که با فراخوان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی صورت گرفت فشارهای امنيتی بر اين دو رهبر مخالفان تشديد شده است و ماموران اقدام به ايجاد ميله های آهنی مقابل کوچه ورودی منزل ميرحسين موسوی کرده اند. سحام نيوز در گزارش خود می افزايد که «مايحتاج آقای کروبی و همسر ايشان در حال حاضر و از ۱۰ روز قبل توسط نيروهای امنيتی تامين می شود که اين موضوع باعث نگرانی از ايجاد يک برنامه حذف فيزيکی با استناد به مواد مشابه می شود.» اين سايت از «صحت و سلامت» مهدی کروبی و همسر وی تا قبل از حبس خانگی آنها خبر داده و نوشته است: «هرگونه پيشامد اتفاقی پس از اين و به جهت استفاده از اقلام خوراکی تهيه شده توسط ماموران اطلاعات برای ايشان، به عهده مقامات حکومتی خواهد بود.» نزديکان اين رهبر مخالفان در باره «هرگونه برنامه برای حذف فيزيکی مهدی کروبی و فاطمه کروبی» به حکومت جمهوری اسلامی و ماموران امنيتی هشدار داده اند و اعلام کرده اند، «عواقب اين اقدامات، دودی است که به چشم حکومت خواهد رفت.» در همين حال، مجموعه فعالان حقوق بشر در بيانيه ای، دولت ايران را مسئول حفظ سلامت، امنيت جسمی و جانی رهبران مخالفان دولت دانسته و خواستار واکنش جامعه بين المللی به سلب امنيت آنها شدند. در اين بيانيه تاکيد شده است: «اکنون بر عهده جامعه بين الملل است که با سرلوحه قرار دادن ميثاق های حقوق بشری به عنوان قاعده ای جهانشمول از اقدام های محافظه کارانه و سياسی در اين خصوص دست کشيده و ضمن اتخاذ مواضعی قاطع، حکومت ايران را برای رعايت حقوق انسانی شهروندان خود با توسل به تمامی روش های مشروع مجاب کنند.» مقام ها و رسانه های هوادار حکومت جمهوری اسلامی ايران از اعتراض های پس از انتخابات به عنوان «فتنه» و رهبران آنها را «سران فتنه» معرفی می کنند. هفته گذشته، نمايندگان مجلس شورای اسلامی خواستار برخورد شديد با ميرحسين موسوی و مهدی کروبی و صدور حکم اعدام برای آنها شدند. روز چهارشنبه، روزنامه جام جم وابسته به راديو و تلويزيون دولتی ايران، مصاحبه ای با روح الله حسينيان، نماينده تهران در مجلس انجام داده که وی با اشاره به گزارش کميته رسيدگی به حادثه ۲۵ بهمن گفته است که «بر اساس گزارش نهايی اين هيئت، موسوی و کروبی مفسد فی الارض شناخته شده اند.» کميته رسيدگی به حوادث ۲۵ بهمن هفته گذشته از سوی علی لاريجانی، رييس مجلس، تشکيل شد و اعضای آن شامل غلامعلی حدادعادل، رييس کميسيون فرهنگی مجلس، علاءالدين برجرودی رييس کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس، علی شاهرخی رييس کميسيون قضايی، ابراهيم نکونام رييس کميسيون اصل ۹۰ مجلس و روح الله حسينيان رييس کميسيون شوراها و امور داخلی مجلس هستند. آقای حسينيان درباره پيشنهادهای اين کميته که قرار است روز يکشنبه به مجلس ارائه شود، گفته است: «در اين پيشنهادها ذکر شده که با توجه به اينکه ميرحسين موسوی و مهدی کروبی به مقابله با نظام برخاستند، مفسد فی الارض شناخته شده و بايد محاکمه و به سزای اعمال خود برسند.» بر اساس قانون مجازات اسلامی، حکم افراد متهم به مفسد فی الارض، اعدام است. وی تاييد کرد که «در حال حاضر تصميم گرفته شده است تا مهدی کروبی و ميرحسين موسوی در منزل خود، محدود شوند و ارتباط آنها نيز کم شود.»

۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

با همسوئی آلمان و امریکا محاصره ایران کامل می شود

سفر صدراعظم آلمان به امریکا و دیدار و مذاکراتش با "اوباما" در کاخ سفید، تدارک تهاجم همآهنگ شده تازه ایست که آماج مستقیم و فوری آن بی شک ایران خواهد بود، حتی اگر تحت پوشش همآهنگی در یکسره کردن کار لیبی و در مشت فشردن گلوی بشار اسد در سوریه و یا به عقب راندن نتایاهو در اسرائیل باشد. امریکا بدون آلمان نمی تواند روی اروپا بعنوان متحد استراتژیک خود حساب کند، گرچه فرانسه و انگلیس با آن همآهنگ و همسو باشند. دو کشوری که مانند همه کشورهای دیگراروپائی توان رقابت اقتصادی با آلمان را ندارند. بنابراین، مهم آنست که معلوم شود کاخ سفید با صدراعظم آلمان با کدام بده بستان اقتصادی و سیاسی و تقسیم سود و منافع به تفاهم رسیده و یا خواهند رسید. این بده بستان آینده لیبی و سوریه را شامل می شود؟ به تفاهم بر سر نقشه آینده خاورمیانه ختم می شود؟ به تقسیم حوزه نفت و گاز خلیج فارس می رسد؟ و برای همه این مجموعه که تحولات در اسرائیل نیز بخشی از آنست، می توان آینده ایران را در نظر نگرفت؟ این آینده از کدام پل عبور می کند: بی پایگاهی حکومت در داخل کشور، عدم مشروعیت داخلی و انزوای بین المللی، جدائی همه سویه کشورهای عرب منطقه از ایران، نارضائی وسیع مردم، بحران اقتصادی و سیاسی، زمینه های جدائی قومی و مذهبی و...
از این سخنان در کنفرانس خبری مشترک صدراعظم آلمان و رئیس جمهور امریکا برداشت دیگری جز آنچه در بالا آمد می توان کرد:
ما با برنامۀ هسته‌ای ایران مخالف نیستیم اما خود داری ایران از هر گونه مذاكرات هدفمند نگرانی‌های جدی را موجب شده است.
اگر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی این هفته مجداً تشخیص دهد كه ایران به رد و انكار تعهدات بین‌المللی‌اش ادامه می‌دهد، چاره‌ای نخواهیم داشت جز برداشتن گام‌های دیگری کهتحریم‌های بیشتر بخشی از آنهاست!

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

پنج خوان پرپیج و خم بر سر راه حاکمیت کودتائی مصطفی تاج زاده

سایت "تحول سبز" مقاله ای تحلیل به قلم مصطفی تاج زاده منتشر کرده است. تاج زاده دراین مقاله که متن را می خوانید، بحران در جناح راست حاکم در جمهوری اسلامی و بن بست انتخابات پیش روی مجلس و ریاست جمهوری را بررسی کرده است.
متن مقاله چنین است:

ماه‌ عسل اقتدارگراها رو به پایان است و دو انتخابات پیش‌رو (مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم) اختلافات جناح راست را به طور کامل آشکار خواهد کرد. اما مشکلات جناح حاکم به مراتب بیش از اختلافات افراد و باندها و احزاب آن‌هاست. به باور من جناح حاکم دست‌کم با پنج مشکل مهم در حال دست و پنجه نرم کردن است؛‌ مشکلاتی که بعضاً در حال تبدیل به بحران هستند. اولین مسأله همین اختلافات رو به رشد آنان است. حزب پادگانی با حذف اصلاح‌طلبان و اخیراً آقای هاشمی از مدیریت کشور، اکنون وظیفه و مأموریت آقای احمدی‌نژاد و دوستانش را خاتمه یافته تلقی می‌کند. وی و اطرافیانش با توجه به حرکت اعتراضی اخیر خود تا پایان دوره ریاست جمهوری تحمل خواهد شد ولی بعد از آن در هیچ یک از سه قوه دست بالا نخواهند داشت.

حزب پادگانی در عین حال مایل نیست هر سه قوه به طور کامل در اختیار جناح محافظه‌کار (راست سنتی) قرار گیرد. وضعیت ایده‌آل برای آنان حضور افرادی در عرصه مدیریت (هر سه قوه) کشور است که حتی‌الامکان وابستگی حزبی و شناخته شده به گروه‌های قوی و منتفذ و مستقل از کانون قدرت، نداشته باشند تا امربران و کارگزاران سر به زیر باشند. بنابراین منافع و علایق حزب پادگانی کاملاً هماهنگ با جناح راست سنتی نیست و می‌کوشد مهر‌ه‌های خود را به تدریج جایگزین افراد شاخص آن‌ها کند که معدل سنی بسیاری از آنان بالای ۷۰ سال است. پس حذفشان توجیه دارد.

اما راست سنتی یا محافظه‌کاران قصد دارند به نام اتحاد اصولگراها در انتخابات سال جاری مجلس، مانند مجلس هشتم در شهرهای بزرگ فهرست مشترک ارائه کنند. چون به این ترتیب می‌توانند اکثریت مجلس نهم را نیز در اختیار بگیرند (آنان چهره‌های شناخته شده بیشتری از حزب پادگانی و نیز گروه احمدی‌نژاد برای نامزدی مجلس دارند). این اتحاد به سود آنان و به ضرر آقای احمدی‌نژاد است. البته حزب پادگانی خود رأساً فهرستی ارائه نمی‌کند چون هویت آشکار و شناخته شده ندارد. آنان سعی می‌کنند نامزدهای وابسته به خود را در فهرست متحد اصولگراها قرار دهند. به نظر می‌رسد آقای احمدی‌نژاد از این سناریو نگران است، زیرا به نام وحدت، در مجلس نهم اقلیتی به مراتب ضعیف‌تر از مجلس هشتم به دست خواهد آورد، بویژه که خود وی دیگر رییس دولت نخواهد بود و نمی‌تواند نقش مؤثری در عرصه قدرت ایفا کند.

از آنجا که این گروه توان ایجاد یک حزب منسجم را چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ تشکیلاتی و راهبردی و برنامه‌ای ندارند و پس از این دوره، جز شخص احمدی‌نژاد (آن هم در عرصه‌های محدود) امکان حضور چندان مؤثری در قلمرو سیاست‌ورزی و قدرت نخواهند داشت، به همین دلیل گروه وی درصدد ارائه فهرست مستقلی است تا بتوانند اکثریت قاطع (نیم به علاوه یک نمایندگان یعنی حدود ۱۵۰ کرسی) یا دست‌کم اکثریت قوی را به طرفداران خود اختصاص دهند تا زمینه برای ریاست‌جمهوری نامزد مطلوب آن گروه کوچک فراهم شود. استدلال آنان چنین است که به احتمال زیاد اصلاح‌طلبان در انتخابات حاضر نخواهند شد، بنابراین برای افزایش مشارکت مردمی و ایجاد شور انتخاباتی دست‌کم در شهرهای بزرگ مانند تهران، تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد و… اصولگراها باید حداقل دو لیست ارائه و با هم رقابت کنند.

رقابت درونی اصولگراها به ضرر جناح راست سنتی خواهد شد، به همین دلیل محافظه‌کاران در ماه‌های اخیر اصلاح‌طلبان را به مشارکت در انتخابات تشویق می‌کنند تا به این طریق بتوانند همه اصولگراها را مجبور کنند تا با فهرست واحد در انتخابات حاضر شوند. یعنی مانند انتخابات پیشین با فشار از بالا و چانه‌زنی از پایین آقای احمدی‌نژاد را به ارائه فهرست واحد مجبور خواهند کرد. به این ترتیب خواهند توانست با حضور ضعیف و دست و پا بسته اصلاح‌طلبان هم به انتخابات مشروعیت بخشند و هم اکثریت مجلس را بدون رقابت جدی به دست آورند. حرکت اعتراضی اخیر، موضع آقای احمدی‌نژاد را تضعیف و مقابله با اطرافیان نزدیکش را تسهیل کرد.

مشکل دوم جناح حاکم مشکلات اقتصادی است. به نظر من در سال جاری و نیز در سال آینده همچنان شاهد افزایش قیمت‌ها، واردات انبوه، بیکاری گسترده، تضییقات روزافزون بخش‌های تولیدی و صنعتی و کشاورزی خواهیم بود و هیچ طیفی از جناح حاکم (حزب پادگانی- احمدی‌نژاد- محافظه‌کاران یا راست سنتی) راهی برای برون‌رفت از تورم و رکود اقتصادی ندارند، تحریم‌های جهانی همچنان ادامه خواهد داشت، افزایش قیمت نفت نیز حلال نهایی مسأله نیست. زیرا در عین افزایش درآمد دولت، انتظارات مردم را نیز بالا می‌برد و قیمت محصولات در سطح جهانی نیز افزایش می‌یابد که قیمت واردات انبوه، حتی چینی را بیشتر می‌کند. به باور من دوره شعارهای عوام‌پسند جناح راست (از هر طیفی) به سر آمده است و این مسأله در نرخ مشارکت مردم در انتخابات مؤثر خواهد بود، اختلافات درونی اصولگراها نارضایتی گسترده مردم را علنی‌تر می‌کند. کما اینکه در مباحث مربوط به لایحه بودجه تا حدودی ابعاد نارسایی و نارضایتی‌های اقتصادی آشکار شد. عدم انتشار آمارهای اقتصادی نیز مشکل را حل نمی‌کند چون مشکلات اقتصادی عینی و ملموس است و مردم برای درک آن‌ها نیاز به آمار و ارقام ندارند.

معضل سوم تفاوت دیدگاه‌های ذهنی در جناح حاکم است. محافظه‌کاران همچنان بر طبل ایجاد محدودیت و بگیر و ببند می‌کوبند و حزب پادگانی نیز چنین روشی را درست می‌خواند، ولی گروه احمدی‌نژاد سیاست فوق را شکست خورده و رأی شکن در انتخابات ارزیابی می‌کنند. طبق تحلیل دولتی‌ها،‌ اکثریت ایرانیان بخصوص در شهرهای بزرگ با این بگیر و ببندها و حتی با تلقی سنتی‌ها از اسلام (از آقایان مصباح و جنتی تا مهدوی‌کنی و ناطق‌نوری) مخالف‌اند و من حدس می‌زنم نظرسنجی‌هایینیز در این زمینه‌ها به عمل آورده‌اند. تغییر فاز گفتمان آنان از «اسلام فقاهتی» آن هم به قرائت آقای مصباح یزدی به «مکتب ایرانی» و بزرگداشت کوروش هخامنشی ناشی از چنین تحلیل و نظرسنجی‌هایی است. از نظر گروه احمدی‌نژاد دفاع از بگیر و ببند فرهنگی کمر آنان را در انتخابات می‌شکند. این اختلاف دیدگاه روز به روز پررنگ‌تر می‌شود و حمله اصولگراها به رییس دفتر آقای احمدی‌نژاد نمود این شکاف است. با گذشت زمان و با فعالیت گسترده شبکه‌های ماهواره‌ای، موج دموکراسی‌خواهی در منطقه و افزایش مشکلات اقتصادی این اختلاف دیدگاه علنی‌تر و گسترده‌تر خواهد شد.

معضل چهارم وضعیت ایران در عرصه بین‌المللی است. اکنون دیگر معلوم شده در انتخابات آتی آمریکا، چه اوباما پیروز شود و چه نامزد جمهوریخواهان، دست‌کم در کوتاه‌مدت گرهی از مشکلات دو کشور باز نخواهد شد و تحریم‌ها و تهدیدها همچنان ادامه خواهد داشت. با افزایش مشکلات اقتصادی مردم و اختلافات اصولگراها ممکن است فشارها بیشتر شود. از طرف دیگر غنی‌سازی اورانیوم هم‌زمان با نقض دیگر حقوق مسلم ملت ایران جاذبه کمتری برای افکار عمومی خواهد داشت. از طرف دیگر حوادث منطقه و قیام‌های مردمی، اگرچه آمریکا و اسرائیل را تضعیف کرده است، اما در عرصه داخلی برای اقتدارگراها از هر سه طیف حزب پادگانی، احمدی‌نژاد و محافظه‌کاران مشکلاتی ایجاد خواهد کرد. به این ترتیب که در صورت حرکت کشورهای منطقه مانند مصر و تونس و… به سوی معیارهای دموکراتیک (احزاب و مطبوعات و انتخابات آزاد، تجمع‌های اعتراضی، آزادی سبک زندگی و…) جناح حاکم در ایران نیز در فشار بیشتری قرار می‌گیرد تا حقوق و‌ آزادی‌های قانونی ایرانیان را به رسمیت بشناسد. اگر هم سلفی‌ها در این کشورها اکثریت را به دست آورند جهت‌گیری‌های شدید ضد شیعی و ضد ایرانی از خود نشان خواهند داد، حتی اگر شدیداً علیه آمریکا و اسرائیل موضع بگیرند (نمونه رادیکال آنان بن‌لادن بود)، در هر دو حال یعنی چه شریعت‌گراها حاکم شوند و چه دموکراسی‌ حرف اول را در این کشورها بزند، مشکلات جناح حاکم بیشتر خواهد شد.

مشکل پنجم اصولگراها گسترش فساد مالی و اداری در کشور به رغم همه شعارهاست. این نارسایی‌ها خود را در زندگی روزه مردم نشان می‌دهد و با رقابت‌های درونی و ظهور اختلافات جناح حاکم، فسادها به طور علنی‌تری مطرح خواهد شد. درست است که صدا و سیما و مطبوعات کاملاً کنترل شده‌اند اما ماهواره و اینترنت انحصار اطلاع رسانی را شکسته و وضعیت دشواری برای اعمال روش‌های اقتدارگراها ایجاد می‌کند.

با توجه به مشکلات فوق که هر کدام می‌تواند به بحرانی برای اقتدارگراها و حتی در جامعه تبدیل شود باید گفت وضعیت جناح حاکم به شدت نااستوار و سست است. به همین علت نگرانی از سر و رویشان می‌بارد و می‌‌کوشند انسداد و سانسور شدیدی اعمال کنند. آنان در صددند با ایجاد فضای امنیتی و پلیسی عملاً نظریه «النصر بالرعب» یا پیروزی بر اساس ایجاد ترس را تحقق بخشند. اما روند حوادث به سود آنان نیست و دیر یا زود مجبور خواهند شد که به رغم اشتراک نظر همه اصولگراها در نفی و نقض و سرکوب حقوق و آزادی‌های اساسی ایرانیان، این حقوق و آزادی‌ها را به رسمیت بشناسند. ما باید خود را برای چنین شرایطی آماده نگه داریم. من به آینده بسیار امیدوارم. کافی است با هوشیاری و متانت عمل کنیم. حق پیروز است.

۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

از نمایه فیس بوک من ديدن کنید

facebook
‏درود Rr1679322.nedayesabz‏،‏
Rozegary Khosh is inviting you to join Facebook. Once you join, you'll be able to see updates, photos and more from all of these friends ...and share your own!
Rozegary Khosh
پیوستن به فیس بوک
rr1679322.nedayesabz@blogger.com‏ توسط Rozegary Khosh‏ برای پیوستن به فیس بوک فراخوانده شده. ‏اگر نمی‌خواهید در آینده چنین رایانامه‌هایی از فیس‌بوک دریافت کنید یا نشانی رایانامه‌ی خود را برای پیشنهادهای دوستی به کار گرفته اید، می‌توانید لغو اشتراک‏ کنید.‏ بیشتر بدانید. about this email. Facebook, Inc. P.O. Box 10005, Palo Alto, CA 94303

احمدی نژاد دوباره در محل کارش حاضر نمی شود! حذف من یعنی باخت آقا! برای بعد از خرداد آماده شوید

کسی بدرستی نمی داند پشت صحنه و بویژه در بیت رهبری، بار دیگر چه گذشته که احمدی نژاد، بار دیگر ستاد ریاست جمهوری را ترک کرده است. در جلسه روز دوشنبه هیات دولت شرکت نکرد و کنفرانس خبری هفتگی خود را هم لغو کرد.
همزمان با او، رحیم مشائی نیز از روز دوشنبه گذشته در ستاد ریاست جمهوری دیده نشده است.
از اطرافیان او 50 نفر دستگیر شده اند و شایع است که مشائی را نیز برای بازجوئی احضار کرده اند، اما بازداشت نکرده اند. از جمله دلائل قهر دوباره احمدی نژاد و نرفتن به ستاد ریاست جمهوری این دستگیری ها و بازجوئی از رحیم مشائی می تواند باشد و ظاهرا در واکنش به همین قهر دوباره است که سردار صفار هرندی مشاور فرهنگی (!) فرمانده کل سپاه اعلام کرد که نتیجه بازجوئی ها بصورت گزارش دراختیار احمدی نژاد قرار گرفته است.
درعین حال، کشاکش بر سر وزارت نفت همچنان ادامه دارد و احمدی نژاد حاضر نیست وزیر نفت تعیین کند. می خواهد خودش بعنوان سرپرست این وزارتخانه بماند. طرح ادغام 3 وزارتخانه ها را نیز دنبال می کند و نظر مجلس و شورای نگهبان را قبول نکرده است.
در یک محفل مهم سیاسی گفته شده که مناسبات میان خامنه ای و احمدی نژاد همچنان تیره است و حتی در روزهای اخیر تیره تر نیز شده است. دلیل ظهور یکباره خامنه ای در دانشگاه امام حسین سپاه را در همین تیرگی روابط و چاره اندیشی های خامنه ای برای آماده سازی سپاه برای حذف احمدی نژاد جستجو کنید. از طرف دیگر، احمدی نژاد خود را برنده برخوردهای کنونی می داند و گزارش هائی نیز بعنوان نظر سنجی دراختیارش قرار گرفته که در آن بر توجه بیشتر مردم نسبت به مشائی تاکید شده است. در همین گزارش ها آمده که "ایستادگی او در مقابل علی خامنه ای و روحانیون موجب بالارفتن اعتبار وی در میان مردم شده است."
همچنین گفته می شود: "احمدی نژاد به نزدیکترین یارانش گفته که بیت رهبری و شخص آقا، نظام در جمع بندی کلی به حذف من رسیده اند و به چند دلیل فعلا نمی خواهند آن را کلید بزنند. شاید بعد از خرداد چالش بزرگی در پیش باشد و به همین دلیل باید آماده باشیم. او در باره باهنر و علی لاریجانی و این طیف از مخالفانش گفته: اینها از من باج می خواهند و چون نمی دهم، مشغول سازماندهی ذهنی آقا هستند. از طرف دیگر هم به من پیام میدهند که حاضرند معامله کنند. سهم می خواهند و گفته اند که اگر ندهی مجوز حذفت را از آقا می گیریم و قالی باف را جایت می گذاریم. بلوف می زنند. هم خودشان و هم آقا میدانند که برخورد حذفی با من، به معنای باخت همه شان است، زیرا به نفع موسوی تمام می شود."
از طرف دیگر گفته می شود که خامنه ای از طرح همآهنگی قوه قضائیه و مجلس برای افشاگری و برخورد قانونی با دولت حمایت کرده است.

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

آرش حجازی:‌ تاریخ می داند که ندا و سهراب و محسن و هاله را کشتید. هرچه دلتان می خواهد تکذیب کنید



ببینید چه کرده اید با این سرزمین به نام حق و به نام خدا و به نام دین. سه سال است که هر ظلمی در این کشور رخ می دهد یا کار اجنبی است یا منافقین، و یا اصلا اتفاق نیفتاده است. خون صدها نفر را مباح کردید، به جرم “حرف زدن” و “خواستن” و بعد بی هراس از قضاوت تاریخ، برای پوشاندن جنایت به دروغ روی آوردید. در مقام یک قربانی دروغ شما حرف می زنم. روز ۳۰ خرداد ۸۸ صدها نفر را در خیابان به گلوله بستید و بعد جنازه هایشان را گروگان گرفتید تا خانواده ها به دادخواهی برنخیزند. آنان که روز ۳۰ خرداد کشته شدند، جز رایشان چه می خواستند؟ آیا ضد اسلام و قرآن و حتی جمهوری اسلامی چیزی گفته بودند؟ یا تنها شعارشان این بود که “رای من کو؟” ببینید چه حکومت عدلی به پا کرده اید که آنکه از شما سؤال می کند، باید شکنجه و اسیر و فراری و کشته شود. بسیجیان را لجام گسیخته به خیابان ریختید و مرد و زن و کودک را زیر مشت و لگد و باتوم گرفتید و کشتید و به اسارت بردید. کدامشان سلاح در دست داشتند؟ آن که روز عاشورا زیر چرخ های ماشین پلیس له شد، چه گناهی داشت؟ دست کم این قدر شرف داشته باشید که بپذیرید این جنایات را. ترانه ی موسوی را کشتید و آتش زدید و بعد منکر وجودش شدید. ندا آقاسلطان را کشتید و بعد برای لاپوشانی، پزشک بی گناهی را که فقط نتوانست در مقابل ظلم سکوت کند، آواره کردید. صدها نفر را در کهریزک شکنجه کردید و کشتید و بعد از هرگونه مسئولیتی شانه خالی کردید. پزشکی را که حاضر نشد علت مرگ مقتولان را مننژیت گواهی کند، کشتید و بعد گفتید خودش را کشته است. حتی نگذاشتید مردم در عزای عزیزانشان گریه کنند و اجسادشان را مطابق آداب دینشان به خاک بسپارند. صدها نفر روزنامه نگار و شاعر و عکاس و هنرمند را در زندان کردید، به جرم “حرف زدن”. منتقدان خود را که از شما به دین رسمی کشور متدین ترند، بدون دادگاه حبس خانگی کردید، چرا که می دانستید این دلاوران در برابر شکنجه های شما سر خم نخواهند کرد و تسلیم فشار شما برای اعتراف های دروغین نخواهند شد. دختری را که در عزای پدرش سوگواری می کرد، کشتید؛ کاری که یزید با زینب نکرد. حالا یک لحظه دست نگه دارید، یک لحظه فکر کنید. تاریخ امروز به پایان نمی رسد. یک لحظه ادعاها و توهماتتان را که فقط شما بر حقید و هرکس به انتقاد شما برمی خیزد نیروی اجنبی است، کنار بگذارید و واقعیت را مرور کنید. حکومتی که ادعایش را می کنید، آیا به راستی مؤلفه های یک حکومت برحق را دارد؟ عدل: آیا با اعتراف دروغین از متهمان گرفتن، عدل را بر پا داشته اید؟ راستی: آیا این همه دروغ که به مصلحت نظام گفته اید، به برپاشدن راستی در کشور کمکی کرده است؟ آیا این آمارهای دروغ به معیشت مردم کمک کرده است؟ آزادی: آیا به راستی مردم ما آزادی بیان دارند؟ آیا ایران را به راستی کشوری آزاد می دانید؟ استقلال: ایران اکنون اسیر اقتصاد چند کشور شده است؟ آیا می توانید طرف معامله تان را انتخاب کنید؟ آیا برای اینکه با شما معامله کنند سرمایه های کشور را به باد نداده اید؟ پیشرفت: آیا به جز در صنایع نظامی، سرمایه گذاری در توسعه ی صنعت و اقتصاد شده است؟ آیا صنایع بخش خصوصی در آستانه ورشکستگی نیستند؟ آیا چشم انداز روشنی برای رشد پایدار کشور می بینید؟ شفافیت و پاسخگویی: آیا مردم پاسخ پرسش هایشان را از شما می گیرند؟ یا مجازات پرسش تبعید و شکنجه و مرگ است؟ آیا به جای پاسخگویی نگفته اید که بسیاری مسائل نباید در رسانه ها مطرح شود؟ در یکی از قصص صدر اسلام خواندم که قریش می گفتند نباید به حرف های محمد گوش داد و از او فرار می کردند، چرا که معتقد بودند کلامش سحر دارد و مجذوب می کند. به مردم توصیه می کردند پنبه در گوششان بگذارند تا حرف های محمد را نشنوند. آیا شما که با سانسور لجام گسیخته و بستن رسانه های مستقل و راه های ارتباطی مردم می خواهید مانع گردش آزاد اطلاعات شوید، مصداق قریشید یا محمد؟ باورم نمی شود که کسی قضاوت تاریخ برایش مهم نباشد. باورم نمی شود که می دانید آنچه می کنید ظلم است و دروغ است و اهریمنی است. اما بدانید که دیو دروغ در دل هایتان لانه کرده و دارد از درون شما را می پوساند. برگردید از این راه باطل. بدانید که در خدمت شیاطینید و نه حق، که حق جز عشق و عدل و آزادی نیست و آنچه می کنید، نه عشق است و نه عدل است و نه آزادی است. از قضاوت تاریخ بترسید. این نیز بگذرد، اما جنایات شما هرگز فراموش نخواهد شد. اگر مسیر عوض نکنید، هرچه هم اکنون حقیقت را قلب کنید، هرچه هم اینک دروغ بگویید، هرچه الان خود را فریب دهید، چند سال دیگر، کودکان ما در کتاب های درسی شان نام شما را در کنار نام چنگیزخان و هیتلر و موسولینی خواهند یافت. تلاش شما بی فایده است، تاریخ می داند که شما ندا آقاسلطان و اشکان سهرابی و سهراب اعرابی و محسن روح الامینی و هاله سحابی و صدها بیگناه دیگر را کشتید. هرچه دلتان می خواهد تکذیب کنید. ببینیم تاریخ این یادداشت یک هم وطن فروتن را در وبلاگ شخصی اش باور خواهد کرد یا شما را با تمام ثروت و قدرت و بلندگوهای رسانه ای و سرنیزه هایتان. یا حق آرش حجازی

مشاور فرمانده کل قوا احمدی نژاد در تحلیل رای 22 خرداد دچار توهم شد!

سردار صفار هرندی سردبیر سابق کیهان شریعتمداری، نخستین وزیر ارشاد احمدی نژاد و مشاور کنونی فرمانده کل سپاه، روز گذشته به نیابت از فرمانده سپاه و سازمان امنیت سپاه پاسداران، در جلسه هفتگی انصار حزب الله اعلام داشت: گزارش بازجویی از عوامل "جریان انحرافی" به احمدی نژاد ارائه شده است. موضوع به جن گیری و رمالی محدود نیست و جرم های بزرگتری مرتکب شده اند. احمدی نژاد به عارضه ای گرفتار شده است که باید دعا کنیم که نجات پیدا کند.
در زمان امام با جایگاه ولایت فقیه درگیری وجود نداشت اما پس از رحلت امام برخی شروع به زیر سئوال بردن اصل ولایت فقیه کردند.
احمدی نژاد در ابتدا با گفتمان امام و رهبری به میدان آمد و اعتماد نیروهای حزب الهی را به خود جلب کرد، اما در دولت دهم افرادی در تحلیل رای آوری احمدی نژاد دچار توهم شدند و اعلام کردند احمدی نژاد خود راه و خط است و انحراف از اینجا آغاز شد.