۱۳۹۵ فروردین ۵, پنجشنبه

آیا انتخابات ۹۴ 'نشان' از سلامت انتخابات ۸۸ دارد؟


آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با اعضای مجلس خبرگان ادعا کرده است که «انتخابات هفتم اسفند بار دیگر نادرستی و بی‌اعتباری سخنان کسانی را که در سال ۸۸ مدعی نامعتبر بودن انتخابات بودند را نشان داد». آیا انتخابات ۹۴ آن طور که رهبر جمهوری اسلامی می‌گوید «نشان» از سلامت انتخابات ۸۸ دارد؟ سه روز پس از برگزاری انتخابات ۷ اسفند ۹۴، قوه قضائیه و شورای نگهبان هر دو اعلام کردند که گزارشی از تخلف در روند انتخابات به آنها نرسیده است. به گزارش ایسنا جعفری دولت‌آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران گفت که «در زمان برگزاری انتخابات، تخلفی صورت نگرفته و گزارشی در این زمینه نرسیده». نجات‌الله ابراهیمیان، عضو حقوقدان شورای نگهبان نیز پیش‌تر گفته بود که «این شورا تا کنون گزارشی مبنی بر تخلف به نفع اصلاح‌طلبان دریافت نکرده است». محمد یزدی از مهمترین شکست‌خوردگان در انتخابات نیز در آخرین حضور و سخنرانی‌اش در مجلس خبرگان گفته که نتایج آن را قبول دارد. از شکایت‌ها و تخلفات گریزناپذیر در انتخابات‌ها که بگذریم این سه اظهار نظر دستِ کم نشان می‌دهد که نهادهای رسمی نظام و بازندگان انتخابات ۹۴ با جریان پیروز در این انتخابات در «معتبر بودن» نتایج هم نظرند. آرامش نسبی جامعه در حین و پس از برگزاری انتخابات در «اکثریت» مناطق کشور، واقعیتِ قابل مشاهده‌ای بود که با گزارش دادستانی و شورای نگهبان و تسلیم محمد یزدی در برابر نتایج همخوانی دارد. با همین ترازو می‌توان روزهای پس از انتخابات ۸۸ را سنجید. سه روز پس از برگزاری انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ در حالی که از میان ۴ نامزدِ آن دوره، سه نامزد رسماً اعلام کرده بودند که نتایج آن را قبول ندارند عباسعلی کدخدایی، سخنگوی وقت شورای نگهبان در کنفرانس خبری ۲۵ خرداد اعلام کرد که «پس از بررسی اعتراض‌ها قصد داریم در این دوره، برای نخستین بار آمار جزیی صندوق‌ها را نیز برای افراد و نامزدها منتشر کنیم». در مقابل اما کامران دانشجو، رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور اعلام کرد که «قانون حق دسترسی به جزئیات رای صندوق‌ها را به نامزدها نمی‌دهد». این تناقض از یکسو و عدم انتشار نتایج شمارش صندوق‌ها باعث شد تا محسن رضایی این رفتار را نشانه و «شائبه عددسازی در صندوق‌ها برای تطبیق با نتایج کلی حوزه‌های انتخابیه» بداند. پیش‌تر نمایندگان هر سه نامزد معترض طی نامه‌ای به وزارت کشور در اعتراض به «عدم امکان نظارت بر نحوه تجمیع و اعلام آرا در ستاد انتخابات کشور» این ستاد را ترک کرده و رونوشت این نامه را برای دفتر رهبر جمهوری اسلامی و هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات فرستاده بودند. ۹ روز پس از انتخابات (۳۱ خرداد ۸۸) علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در یک گفتگوی تلویزیونی گفت: «بخش عمده‌ای از مردم تصورشان درباره نتیجه انتخابات با نتیجه رسمی متفاوت است و باید به این تصور احترام گذاشت» او تاکید کرد که «شورای نگهبان باید از همه ظرفیت‌ها استفاده کند تا اعتماد مردم در رسیدگی به تخلفات جلب شود». فردای مصاحبه‌ آقای لاریجانی با تلویزیون (۱ تیر ۸۸) عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان پذیرفت که «در ۵۰ شهر، آمار مشارکت بالای ۱۰۰٪ وجود داشته» اما در این حوزه‌ها «مجموعاً ۳ میلیون رأی اخذ شده‌ و این مقدار تاثیری در نتیجه انتخابات نمی‌گذارد». پس از انتخابات ۹۴ رئیس پلیس فتای ناجا گفت: «در این دوره شاهد کند شدن یا حذف فعالیت نرم‌افزارهای ارتباطی نبودیم». در نتیجه «۷۹درصد از کل فعالیت‌های انتخاباتی در فضای مجازی تلگرام انجام شد». اما پیش از برگزاری انتخابات ۸۸ شبکه ارسال اس‌ام‌اس مختل شد و پس از آن روزنامه یاس نو، از ارگان‌های اصلاح‌طلبان توقیف شد و چندین سایت اینترنتی متعلق به گروه‌های اصلاح‌طلب فیلتر شدند. محمود احمدی‌نژاد در کنفرانس خبری ۲۴ خرداد در پاسخ به اعتراض خبرنگاران به این وضعیت گفته بود: «در ایران آزادی نزدیک به مطلق است؛ صدها روزنامه منتشر می‌شود و دو سه تا می‌روند و می‌آیند که اینها در حرکت یک ملت طبیعی است». غرض از این گزارش، ورق زدن پرونده‌ی قطور و تاریخی انتخابات ۸۸ نبود و حتی آگاهانه به هیچ سخنی از میرحسین موسوی و مهدی کروبی استناد نشد تا تنها به تفاوت مواضع نهادهای رسمی نظام در سال ۸۸ با مواضع همان نهادها در سال ۹۴ بپردازد و روزهای نخست پس از انتخابات ۹۴ در مقایسه با نخستین روزهای پس از انتخابات ۸۸ «نشانه‌شناسی» شود شاید از همین نشانه‌ها بتوان دریافت که انتخابات ۹۴ «نشان» از سلامت انتخابات ۸۸ دارد یا نه؟ محمد جواد اکبرینپژوهشگر و روزنامه‌نگار • 10 مارس 2016 - 20 اسفند 1394

۱۳۹۴ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

تفسیر: از پیروزی "امید" تو را چه حاصل!


تفسیر: از پیروزی "امید" تو را چه حاصل! انتخابات به پایان رسید. پیروزی "امید" طبعا امید به بهروزی را افزایش داد. اما آنچه مردم به آن نیاز دارند، امید نیست، رهایی از همه آن‌چیزهایی است که باعث ناامیدی است. تفسیری از جمشید فاروقی، رئیس بخش فارسی دویچه وله. یک ضرب‌المثل یهودی می‌گوید: اگر تنها دو راه برای انتخاب وجود دارد، حتما راه سوم را برگزین! و این یک توصیه اخلاقی یا یک زیاده‌گویی فلسفی نیست، بلکه یک پند داهیانه است برای هنگامی که آدمی بر سر دو راهی قرار گرفته و هیچ یک از دو راه را خوش ندارد. این ضرب‌المثل بهترین توضیحی است که ما برای بیان رفتار سیاسی مردم ایران می‌توانیم بیابیم. مردم ایران در انتخابات مجلس و خبرگان دقیقا راه سوم را برگزیدند. دو گزینه دیگر، یکی تحریم انتخابات بود، که نه تنها ره به جایی نمی‌برد، بلکه به تسلیم کامل نیروهای اصلاح‌طلب ختم می‌شد و دیگری رویارویی با نیروهای محافظه‌کار و تندرو بود، که فرجامی ناروشن و شاید نامیمون به همراه داشت. راه سومی که نیروهای اصلاح‌طلب و میانه‌رو در پیش گرفتند، تضعیف جناح محافظه‌کار بود. چنین بود که لیستی از مجموعه نیروهای اصلاح‌طلب، معتدل و نیروهای مستقل فراهم آوردند و نام این لیست را "امید" نهادند. و "امید" پیروز میدان شد! پیروزی نیروهای اصلاح‌طلب و میانه‌رویی که پیرامون روحانی و رفسنجانی گرد آمده بودند، به ویژه در تهران، به طور همزمان بازتاب بلوغ سیاسی مردم کشور است. گرچه نیروهای محافظه‌کار همچنان در مجلس خبرگان از برتری کمی برخوردارند، اما هم اکثریت مجلس شورای اسلامی را به رقیب وانهاده‌اند و هم حیثیت‌شان به مخاطره افتاده است. دموکراسی با مانع! از دریچه دوربین خبرگزاری‌های خارجی آنچه در ایران روی می‌دهد، رنگ و بوی دموکراتیک دارد. مردم مستقیم به پای صندوق می‌روند و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان را برمی‌گزینند. اما واقعیت این است که سیستم انتخابات در ایران به هر چیزی می‌ماند، مگر به سیستمی دموکراتیک. یک شیر بی یال و دم و اشکم است. شاید بتوان دموکراسی شریعت‌زده ایران را گونه‌ای دموکراسی با مانع نامید. و اگر با تقبل دشواری‌های فراوان موفق شوی به ته خط هم برسی، هم از نفس افتاده‌ای و هم متوجه می‌شوی که حرف آخر را همیشه کس دیگری می‌زند. این موضوع که انتخابات در ایران نه آزاد است و نه عادلانه، چیزی است که به خزانه اطلاعات عمومی ایرانیان وارد شده است. حکایت انتخابات در ایران این گونه است: پس از نام‌نویسی نامزدان، "مراکز مسئول" گذشته و آینده هر نامزدی را با وسواسی باورناکردنی می‌کاوند و پس از مطالعه دقیق پرونده‌های آشکار و پنهان یکایک آنها، شماری را از ناکرده‌های خود پشیمان می‌کنند. سپس نوبت به "آزمون میزان وفاداری" نامزدان می‌رسد. کسانی که ذره‌ای در وفاداری‌شان به "ولایت" شک و شبهه‌ای باشد، از لیست وفاداران به نظام حذف می‌شوند. اما در این زمانه وفاداری هم کفایت نمی‌کند و نامزد باید در کلیشه‌های برآمده از محاسبات سیاسی شورای نگهبان نیز بگنجد. نامزدان نام‌آشنا حذف می‌شوند. چند تنی هم اگر می‌مانند، برای حفظ آبرو است. پس از کوچک و کوچکتر شدن لیست‌ها و پس از هفته‌ها صبر و انتظار، لیست نهایی نامزدان اعلام می‌شود. هنگامی که چند روزی بیشتر به انتخابات نمانده و فرصت چندانی برای کارزار انتخاباتی باقی نیست. نامزدان هم نه برنامه‌ای روشن و تدوین شده دارند و نه نیازی به چنین امری حس می‌کنند. ترجیح آنها این است که با پخش غذای مجانی یا حتی با ساختن ترانه کارزار انتخاباتی را به خوبی و خوشی برگزار کنند. شورای نگهبان هم این بار سنگ تمام گذاشت و حتی نوه "امام خمینی" را نیز مشمول عنایات خود قرار نداد. کار به جایی رسید که در برخی از حوزه‌های انتخاباتی، تعداد نمایندگان برابر بود با تعداد کرسی‌ها. اما همین کاستی‌ها نیز از همت مردم برای رفتن به پای صندوق‌ها نکاست. و از آن گذشته، در برخی از حوزه‌ها نماینده‌ای نماند که در لیست "امید" بگنجد. شورای نگهبان کار را چنان مدیریت کرده بود، که عملا حالی برای غافلگیر کردن و مجالی برای غافلگیر شدن نماند. امید در اضطرار به‌رغم همه محدودیت‌ها مردم با رای خود پیام خود را آشکار و شفاف اعلام کردند. پیامی که اگر محافظه‌کاران را گوش شنوایی باشد، هم موجب طول عمر می‌شود و هم باعث ثبات بیشتر کشور. به واقع ایرانیان در غافلگیر کردن از مهارت بسیاری برخوردارند. مثل همین انتخابات مجلس و خبرگان. با یک تیر دو نشان زدند. هم شماری از نیروهای اصلاح‌طلب و معتدل را برگزیدند و هم مانع از ورود شماری از نمایندگان تندرو شدند. اما پیام برآمده از موفقیت "امید" چیست؟ مردم ایران نشان دادند که سیاست تندروها را برنمی‌تابند. آنها نشان دادند که دوره سیاست خارجی تحریک‌آمیز به سر رسیده است. آنها نشان دادند که خواهان گشایش فضای سیاسی و تنش‌زدایی در مناسبات دولت و جامعه هستند. و مهم‌تر از همه نشان دادند که از تجربه تلخ و دردناک ناشی از بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای سوریه، عراق و افغانستان بسیار آموخته‌اند و حاضر نیستند بی‌گدار به آب بزنند. تمام این آموزه‌ها باعث بی‌تفاوتی سیاسی‌شان نشده است، بلکه بر شجاعت مدنی‌شان افزوده است. "امید" پیروز شد. حال باید امیدوار بود که جامعه هم از این پیروزی نصیبی ببرد. DW.com

معلم زندانی به دلیل امتناع از پوشیدن لباس زندان از ملاقات محروم ماند


محمود بهشتی لنگرودی، معلم زندانی، امروز برای «حفظ کرامت و منزلت انسانی خود به عنوان معلم و فعال صنفی زندانی»، با امتناع از پوشیدن لباس زندان، از حق خود برای ملاقات صرفنظر کرد. در حالی که خانواده این معلم زندانی با مجوز دادستانی در سالن ملاقات حضور یافته بودند، این معلم زندانی اصرار مسئولین بند هفت مبنی بر پوشیدن لباس زندان را غیرقانونی خوانده است. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این هفته خانواده محمود بهشتی راس ساعت مشخص برای ملاقات حضوری که هر ماه یک بار میسر است، به زندان مراجعه کردند و بعد از طی روال اداری معمول و پس از حدود یک ساعت و نیم انتظار در سالن ملاقات، از طرف مسوولین سالن ملاقات خبر رسید که ملاقات لغو شده است. بعد از پرس و جوی خانواده بهشتی از مسوولین زندان، آنها گفته اند که از علت لغو ملاقات اطلاع ندارند. پس از تماس محمود بهشتی لنگرودی با خانواده، بهشتی علت لغو این ملاقات را امتناع خودش از پوشیدن لباس زندان، «برای حفظ کرامت و منزلت انسانی خود به عنوان معلم و فعال صنفی زندانی» عنوان کرده است.مسئولین بندهای مختلف زندان اوین درباره اجبار به پوشیدن لباس زندان موسوم به “لباس سیم خاردار” سلیقه‌ای عمل می‌کنند و هیچ قانون، رویه و یا بخشنامه‌ای در این باره وجود ندارد...... بالاترین لینک مستقیم