۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۷, پنجشنبه

انتخابات پارلمانی درعراق شگفتی آفرید!


وب سایت: موون-آو-آلاباما تلخیص: فروزنده فرزاد شنبه ی گذشته مردم عراق برای انتخاب نمایندگان پارلمان به پای صندوقهای رای رفتند. در کمال شگفتی ائتلاف «سائرون»متشکل از مقتدی صدر روحانی شیعه و حزب کمونیست عراقدر انتخابات پیروزشد. این ائتلاف ۵۴ کرسی از ۳۲۰ کرسی پارلمان را بدست آورد و با توجه به حضور احزاب گوناگون، ائتلاف برای تعیین نخست وزیر ناگزیر مینماید. ائتلاف «فتح» به رهبری هادی العامری، فرمانده شبه نظامیان شیعه ی حشدالشعبی، با کسب ۴۷ کرسی جایگاه دوم را بدست آورد و ائتلاف «نصر» به رهبری حیدر العبادی (نخست وزیر کنونی) ۴۲ کرسی بدست آورد. حزب مالکی نخست وزیر پیشین نیز تنها ۲۵ کرسی را کسب کرد. برای بسیاری که از میدان سیاست عراق دور هستند این انتخابات با شگفتی همراه بود. برای نمونه سهادالخطیب کاندیدای زن حزب کمونیست از شهر شیعه نشین نجف که به پارلمان راه یافته پوشش اسلامی (حجاب) دارد. این انتخابات نخستین انتخابات پس از شکست داعش درعراق بود و ۴۴.۵ درصد مردم در آن مشارکت داشتند در حالیکه در انتخابات پیشین میزان مشارکت ۶۰ درصد بود. نرخ پایین مشارکت به سود احزاب بزرگ که طرفداران فراوان دارند تمام شد. امابرای تشکیل دولت آینده از ائتلاف میان این احزاب با احزاب کوچکتر گریزی نیست. این احتمال که حیدر العبادینخست وزیر بماند کم نیست اما اینبار او قدرت کمتری خواهد داشت و تصمیم در این باره بر عهده ی مقتدا صدر است. مقتدا صدر ۴۴ سال دارد. او فرزند آیت الله صدر است که در رژیم صدام حسین ترور شد. پایگاه اجتماعی صدر را بیشترفقرای بغداد تشکیل میدهند. شهرک صدر در بغداد به احترام پدر او نامگذاری شده است. هواداران او در جیش المهدی پس از اشغال عراق با نیروهای آمریکایی و نیروهای سنی فرقه گرا جنگیدند تا جاییکه آمریکا در سال ۲۰۰۶ برای ترور او نقشه کشید ولی صدر به ایران گریخت.او در میان روحانیون و حکومت ایران که او را به ناسپاسی متهم میکنند محبوبیت چندانی ندارد. رسانه های آمریکایی هم او را «ضد آمریکایی» میخوانند اما مقتداصدر در واقع یک ملی گرای عراقی است. در طی ۱۰ سال گذشته صدر رویه ای غیر سکتاریستی(فرقه گرایانه) پیشه کرد و در عین حال به فساد هیات حاکمه معترض بود. او برای انتخابات پارلمانی با کمونیستها و سکولارهای عراقی همراه شد. شعار تبلیغاتی این ائتلاف مبارزه باخویشاوند سالاری و فساد در دستگاه دولتیبود، چیزی که مدتهاست سیاست در عراق را فلج کرده است. شاید قدرت گرفتن دوباره ی صدر به کاهش فساد دولتی بیانجامد. مقتدا صدر با سعودیها هم روابط خوبی دارد ولی احتمالا عربستان نتواند او را تحت اختیار خود در آورد. پس از این انتخابات احتمالا نه ایران، نه عربستان و نه ایالات متحده نفوذ سیاسی چندانی در عراق نخواهند داشت. با وجود اینکه ایران پیوندهای مذهبی و اقتصادی قوی با عراق دارد اما مداخله اش در امور عراق طی سالهای گذشته به بیزاری و نارضایتی مردم منجر شده است. وضعیت اقتصادی عراق وخیم و نابسامان است. همچنانکه ترکیه سدهای بیشتری میسازد آب در عراق به مساله یی بحرانی برای عراق بدل میشود. کردها هم به دولت مرکزی عراق وفادار نیستند و در پی جبران شکستکرکوک در پی همه پرسی استقلال هستند. تلاش احتمالی داعش برای بازگشت دوباره و تهدیدهای آمریکادر برابر ایران نیز معادلات سیاسی در عراق را پیچیده تر خواهد کرد. با اینهمه اما دولت آینده ی عراق تلاش خواهد کرد این کشور را از تقابل و مناقشه ی میان ایران و آمریکا دور نگه دارد و سیاستی مستقل در پیش بگیرد! به تلگرام پیک نت بپیوندید https://telegram.me/pyknet @pyknet پیک نت 27 اردیبهشت

۱۳۹۷ اردیبهشت ۹, یکشنبه

جوابیه «جمعیت [موسوم به] امام علی(ع)» و پاسخ کیهان


کد خبر: ۱۰۷۷۳۸تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۹ سرویس کیهان » اخبار به دنبال درج مطالبی پیرامون جمعیت امام‌علی(ع) و سابقه و عملکرد شارمین میمندی‌نژاد به عنوان مؤسس آن؛ مدیر عامل جمعیت امام‌علی(ع) ضمن ارسال جوابیه‌ای خواستار درج آن در روزنامه شده‌اند. با توجه به مطول بودن این جوابیه(بیش از دو برابر اصل خبر) کیهان طبق ماده 23 قانون مطبوعات می‌تواند از انتشار آن خودداری کند ولی از آنجا که قصد آگاه سازی مخاطبین را داریم؛ اقدام به انتشار بخشی از متن جوابیه مدیرعامل جمعیت امام‌علی(ع) و پس از آن پاسخ کیهان خواهیم نمود. گفتنی است کیهان پیشتر به بررسی سوابق و کارنامه محمدحسین میمند‌ی‌نژاد با توجه به اسناد منتشر شده پرداخته بود و در آینده‌ای نزدیک نیز طی سلسله مقالاتی به بررسی افکار و فعالیت‌های شارمین میمندی‌نژاد خواهد پرداخت تا نقاب از چهره این مدعی خیرخواهی و انسان‌دوستی بردارد. متن بخشی از جوابیه زهرا رحیمی‌خامنه همسر شارمین میمندی‌نژاد و مدیرعامل جمعیت امام‌علی(ع) به شرح زیر است: مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان با سلام و احترام گرچه این اولین بار نیست که روزنامه کیهان تهمت‌هایی نثار جمعیت امام‌علی(ع) و شارمین میمندی‌نژاد می‌نماید، تاکنون لزومی به پاسخگویی به اتهامات درج شده ندیده بودیم. چرا که در بسیاری موارد تناقضات و پایه‌های استدلالی سست نگارنده(گان)، خود، پاسخی بر بی‌اساس بودن مطالب بوده است. لیکن با توجه به ادامه این رویه و رشد روزافزون اتهامات و نیز این موضوع که برخی، عدم پاسخگویی و سکوت این جمعیت را حمل بر نداشتن پاسخ کرده‌اند، لازم دیدیم تا پاسخ خود را بر اساس بندهای درج شده در قوانین کشور، انعکاس دهیم. این جوابیه، صرفا در دفاع از حق تضییع شده جمعیت امام‌علی(ع) نیست. این متن در دفاع از حقیقت و در تقابل با شیوه باطلی که تمام حق‌جویان عالم و مردمان این آب و خاک را تهدید می‌کند نگاشته شده است. اولین بخش از مطالب متوجه شخص شارمین میمندی‌نژاد، موسس جمعیت امام‌علی(ع) است. اساس استدلال بر این قرار گرفته که پدر ایشان در مقالات و تألیفات‌شان به مطالب و اندیشه‌هایی اشاره داشته‌اند که گویا به مذاق گردانندگان آن رسانه خوش نیامده است. نقد و بررسی آرای مرحوم دکتر محمدحسین میمندی‌نژاد در این مجال نمی‌گنجد. لیکن بیایید فرض کنیم، فرضی محال، که هر آن چه روزنامه کیهان به دکتر میمندی‌نژاد نسبت داده است صحت داشته باشد. آیا این موارد می‌تواند مبنای تخطئه یک سازمان مردم نهاد مستقل از ایشان قرار بگیرد؟ در مرام و مسلک کیهان، این آیه کریمه که می‌فرماید: «لاتزر وازره وزر اخری - هیچ بار کشنده‌ای بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد. انعام 164» جایگاهی دارد؟ نویسنده محترم کیهان، پیرو کدام آیین و شیوه تفکر است که می‌نگارد «شارمین نیز که همین تفکرات التقاطی را از پدر خود به ارث برده...». این کدامین عقیده است که در هزاره سوم میلادی و چهارده قرن پس از بعثت حضرت ختمی مرتبت هنوز می‌پندارد تفکر به ارث می‌رسد و وارث را باید به خاطر خطای متوفی مجازات کرد. بخش عمده‌ای از آنچه که روزنامه کیهان به شارمین میمندی‌نژاد نسبت داده، عناوین مجرمانه است. قانون اساسی جمهوری اسلامی به مثابه میثاق ملی ایرانیان و بلندمرتبه‌ترین سند قانونی کشور، رسیدگی به جرایم را در صلاحیت مراجع دادگستری دانسته است و در اصل بیست و دوم حیثیت و جان و مال افراد را مصون از تعرض دانسته است. نویسنده مطلب مذکور اگر به واقع اطلاعی از وقوع جرایم فوق‌الذکر داشت، می‌توانست «این داوری‌ها را به نزد داور اندازد.» نه این که بی هیچ سند و مدرکی از اشخاص آرمیده در سایه قانون هتک حیثیت نماید و آن‌ها را متهم به جرایمی چنین شنیع سازد که قلم از پاسخ دادن به ‌آن‌ها نیز شرم دارد.حال جریده‌ای مسیر تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی که بارها و بارها در قرآن عصاره و اصالت دین برشمرده شده است را با لحنی سفسطه‌آمیز، انحراف از دین می‌نامند، این پرسش را در ذهن ایجاد می‌کند که نگارنده «چه قرائتی از دین» را مدنظر دارند. خدمت تمام وقت به کودکان حاشیه‌نشین و آسیب دیده و افراد بی‌پناه جامعه طریقه یا ابزاری نیست که جمعیت امام‌علی(ع) بخواهد به واسطه آن، افراد را به جای دیگری هدایت کند؛ این خدمت، عین هدف است و خود، مقصد ماست. و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا، انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزا و لا شکورا (انسان، 8 و 9) کیهان مدعی است این جرایم در «ترشحات قلمی» شارمین میمندی‌نژاد حادث شده است. چرا، محض سندیت یافتن مطلب و دور شدن این ظن که افتراهایی بی‌پایه و اساس در متن جای گرفته است، به یکی از این نگاشته‌های جرم آلود اشاره نشده است؟ آن که چنین نترس مردمان را متهم می‌سازد و محض رنگین شدن مطلبش از «ترشحات قلمی و گفتاری» سخن می‌گوید، پیرو کدام آیین و تابع کدام قانون است؟ نویسنده مکررا از فریب خوردن مردم از سوی جمعیت امام‌علی(ع) و موسسش سخن می‌گوید چه کسی به دنبال فریب مردم است؟جمعیتی که قریب به دو دهه بی هیچ چشم‌داشت مادی و به طور کاملا داوطلبانه در محلات حاشیه‌نشین حضور دارد و حاصل کارش در برابر دیدگان مردم و سازمان‌های مسئول است قصد فریب توده‌های مردم را دارد؟ یا رسانه‌ای که با کلی‌گویی، بدون ذکر حتی یک سند و با بافتن رطب و یابس به هم، یک جمعیت را منحرف، کاسب‌کار و فرقه‌ای ضاله می‌نامد، اتهام‌های کیهان در کدام محکمه، نزد کدام قاضی بی‌طرف یا در چه سند رسمی اثبات شده است؟ آیا شکست خوردن در دادگاهی که شاکی و قاضی و مدعی‌العمومش شخص نویسنده روزنامه کیهان است باید باعث تعجب ما باشد؟ ادعای «توهین به افراد مختلف و در راس آنها سرمایه‌های عظیم میهن‌مان خانواده‌های شهدا نیز گویا با هدف جریحه‌دار کردن افکار عمومی و بالا بردن روغن داغ ماجرا استفاده شده است. جمعیت امام‌علی(ع) همواره شرمنده حمایت‌ها و الطاف خانواده بزرگوارانی چون شهید بابایی، شهید همت، شهید باکری، شهید کریمی و... بوده و نعمت حضور آنان را پاس داشته است و برای تمامی کسانی که جان خود را بر کف دست گرفته و از خاک و ناموس میهن دفاع کرده‌اند، ارزشی ویژه قائل است. در زمینه ارتباط با حاکمیت، استراتژي جمعیت امام‌علی(ع) فارغ از این که چه کسی بر مسند نشسته باشد، همواره روشن بوده است. فریاد حق‌طلبی و مطالبه‌گری جمعیت در برابر دردها و داغ‌هایی چون فوت رویا، نوزاد مبتلا به اعتیاد، همواره بلند بوده است. مطالبه‌گری از مسئولین، ارائه گزارش از کف خیابان‌های درد و دود، ارائه مشورت و سعی در ایجاد تغییر در سیاست‌گذاری‌ها و قوانین در حوزه‌های اجتماعی، در چهارچوب وظایف نهادهای مدنی چون جمعیت امام‌علی(ع) می‌باشد. در زمینه منابع مالی، این توضیح لازم است که عمده هزینه‌های جمعیت از منابع مردمی- خصوصا طبقه متوسط، فرهنگیان و اقشار دانشگاهی تامین می‌شود کلیه حساب‌ها و درآمدها و هزینه‌های جمعیت امام علی(ع) قابل پیگیری است. جمعیت سازمانی تماما داوطلب محور است باید گفت فعالیت در جمعیت امام‌علی(ع) آورده مالی برای اعضای جمعیت در پی ندارد، این جمعیت به لحاظ اعتقاد به اصل استقلال سازمان‌های مردم نهاد و نیز با توجه به حمایت بی‌دریغ مردم به لحاظ مالی و زیرساختی به هیچ ارگان و نهاد دولتی بین‌المللی نیز وابستگی ندارد. در پایان ذکر این نکته لازم است که هم‌اکنون جمعیت امام‌علی(ع) در زمره سرمایه‌های اجتماعی این آب و خاک است که وسعت فعالیت و خوشنامی خود را مدیون اعتماد و حمایت همیشگی اقشار مختلف مردم می‌داند به موجب مواد 697 و 698 قانون مجازات اسلامی، تمامیت مقاله یاد شده از مصادیق توهین، افترا و نشر اکاذیب محسوب می‌گردد. بازی با آبرو و تهمت زدن به این جریان، به نوعی از بین بردن سرمایه‌های اجتماعی، امید، اعتماد و همبستگی ملی محسوب می‌شود. حسرت‌دارترین مردم در روز قیامت، آن کسی است که سخن از عدالت بگوید و آن را برای مردم توصیف کند. اما خودش به عدالت رفتار نکند [امام علی(ع)، نهج‌البلاغه]. زهرا رحیمی خامنه مدیرعامل جمعیت دانشجویی - مردمی امام علی(ع) و اما پاسخ کیهان: پیش از هر چیز توجه به این نکته جالب است که علیرغم تمامی انتقادات مستند و مستدل کیهان به شارمین میمندی‌نژاد و تشکیلات تحت نظارتش در مطالب و شماره‌های مختلف؛ شارمین همیشه خود را پشت عبارت زیبای جمعیت امام‌علی(ع) پنهان کرده است. گاهی هواداران تشکیلاتی‌اش را در قالب ارتشی مجازی برای حمله به کیهان به صف می‌کند و اکنون نیز همسر بی‌خبرش را برای جوابیه نویسی جلو انداخته است. خانم رحیمی‌خامنه باید توجه داشته باشند که تا کنون همسرشان هیچ کدام از موارد منتشر شده در کیهان را شخصا تکذیب نکرده‌اند، چرا که طبق قاعده و قانون شخص شارمین میمندی‌نژاد باید نسبت به موارد منتشر شده اعتراض می‌کرد و زبان به تکذیب می‌گشود، نه وابستگان ایشان؛ چنین توضیح و تکذیبیه‌ای از طرف شارمین با توجه به ستون ثابت هفتگی‌اش در نشریات زنجیره‌ای کار سهل و ساده‌ای به نظر می‌رسید که ظاهرا به علت فقدان استدلال منطقی از آن طفره می‌روند! اما همین پاسخ نصفه و نیمه از طرف وابستگان ایشان را به فال نیک می‌گیریم و برای تنویر افکار عمومی بخشی از مستندات خود را عرضه می‌کنیم. فرموده‌اند «اساس استدلال کیهان در مطالب منتشر شده بر این قرار گرفته که پدر شارمین در مقالات و تألیفاتش به اندیشه‌هایی اشاره داشته که به مذاق گردانندگان کیهان خوش نیامده» و پرسیده‌اند «مگر تفکر به ارث می‌رسد؟» و «چرا تشکیلات شارمین را به خاطر پدرش تخطئه می‌کنید؟» برخلاف تصور مدیرعامل جمعیت که ظاهرا مطالب کیهان را به درستی نخوانده و یا سعی در تحریف واقعیت دارند، در مطلب مورخ 27 خرداد 1396 تنها اشاره کوتاهی به سوابق سیاه محمدحسین میمندی‌نژاد شده و پس از آن انتقادات مستندی به افکار شارمین میمندی‌نژاد و عملکرد جمعیت امام‌علی(ع) شده بود. از طرفی تفکر این دو نفر را نمی‌توان جدای از یکدیگر دید؛ همانطور که شارمین درباره «باورهایی که پدر خدابیامرزش به او آموخته»1 می‌نویسد. پس ظاهرا مدیرعامل جمعیت از گفتار و نوشتار همسر خودشان نیز بی‌خبرند! فرموده‌اند «فرض محال می‌کنیم که هر آن چه روزنامه کیهان به دکتر میمندی‌نژاد نسبت داده است صحت داشته باشد.» که در پاسخ باید گفت به جای «فرض محال» اندکی وقت برای مطالعه بیشتر اختصاص دهید. اسناد خیانت و وابستگی محمدحسین میمندی‌نژاد سال 1379 در قالب کتابی با عنوان «مجله رنگین‌کمان نو به روایت اسناد ساواک» توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی منتشر شده، کافی است نگاهی کوتاه و گذرا به این کتاب بیاندازید. افکار ایشان نه تنها به مذاق گردانندگان امروز کیهان که نماینده بخشی از افکار عمومی هستند خوش نیامده بلکه با واکنش توده‌های عظیم مردمی مواجه شد تا جایی که محمدحسین میمندی‌نژاد خودش را با «احمد کسروی» مقایسه کرد و از ترس خشم مردم به ارتشبد فردوست (قائم مقام ساواک و رئیس‌ دفتر اطلاعات ویژه پهلوی) پناه برد.2 خانم رحیمی‌خامنه احتمالا فرصت نکرده‌اند درباره سوابق پدر شوهرشان تحقیقات کافی را انجام دهند. مدیرعامل جمعیت در بخشی از جوابیه‌شان گله کرده‌اند که چرا این مطالب را در افکار عمومی منتشر کرده‌اید و از طریق دادگستری «داوری‌ها را نزد داور» نیانداخته‌اید؟ اتفاقا سؤال اینجاست که چرا انتظار دارید با تشکیلاتی که آشکارا با عقاید برخی مردم بازی می‌کند و افکار منحرف خود را گسترش می‌دهد، در خفا و به صورت در گوشی برخورد کرد؟ و چرا اینقدر از آشکار شدن عقاید باطل گردانندگان این تشکیلات در میان افکار عمومی واهمه دارید؟ کیهان را متهم کرده‌اید به این که بی‌هیچ سند و مدرکی شارمین میمندی‌نژاد و تشکیلاتش را متهم به انحراف و التقاط کرده است که اگر حرمت قلم و کاغذ نبود بخشی از تراوشات ذهنی این شخص را بدون کم و کاست منتشر می‌کردیم؛ اگرچه در مطالبی که پیشتر منتشر کردیم اشاراتی کوتاه به برخی ادعاهای شارمین و عقاید باطلش شده بود که ظاهرا عامدانه چشم بر همه آنها بسته‌اید و سکوت درباره آن عقاید و ادعاها را بیشتر به صلاح دیدید اما فی‌الحال بخشی از آن را با جزئیات بیشتری منتشر می‌کنیم و قضاوت را برعهده مخاطبان می‌گذاریم. شارمین میمندی‌نژاد بی‌هیچ واهمه‌ای حدیث جعل می‌کند؛ بدون کمترین سواد و مطالعات رجالی و کلامی و حدیثی، دست در احادیث اهل بیت می‌برد و پس از آن می‌گوید: «...مي‌داني كاري ندارد، كل حديث كه تكان نخورده يك كلمه جابجا شده كه به كسي هم برنمي‌خورد. [...] حال حديث قدسي ساختيم و به امام بستيم، باشد. ايراد ندارد!»3 او بدون معلومات حوزوی و صرفا با مدرک کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی یکی دیگر از احادیث ائمه(ع) را نقد می‌کند و می‌نویسد: «حديث در معني و مفهوم لنگ مي‌زند و نه به درد جامعه شناسي مي‌خورد و نه عقل را خوش مي‌آيد و نه فطرت را.»4 دست درازی‌ او به کلام ائمه(ع) محدود نمی‌شود و شارمین به سراغ تاریخ اسلام می‌رود و شهادت حضرت زهرا(س) و اتفاقاتی که منجر به شهادت آن بانوی بزرگوار می‌‌شود را به کلی انکار کرده و درباره این وقایع می‌نویسد: «... اين داستان‌هاي مهمل كه نه به عقل جور درمي‌آيد و نه برازنده مولاست و من نمي‌دانم كدام شيخ مريض بافته و اينها هم همان را نشخوار مي‌كنند. آخر اين چه مرد و دامادي است كه نمي‌تواند حال اينها را بگيرد و از در خانه خود حفاظت كند.»5 کار او به جایی می‌رسد که در روز پنجشنبه، 8 فروردین 1387 ضمن تعریف خاطره‌ای ادعای مکاشفه می‌کند و مدعی می‌شود روح امیرالمؤمنین(ع) در کالبدش حلول کرده و در ادامه می‌نویسد: «... از خانه قديمي مست بيرون زدم تا به خانه رسيدم؛ قلبم داشت كنده مي‌شد و در دهانم مي‌آمد. پيش خود گفتم ماهواره را روشن كنم و در كانالها بگردم تا شايد در هيز‌گري بتوانم اندكي جانم را به كثافت بكشم تا او[امیرالمؤمنین(ع)] از قفسه تن و روح من كه طاقت وجود او را نداشت بيرون رود.»6 او حتی در جلسات عمومی نیز ادعای مشاهده امیرالمؤمنین(ع) را می‌کند و کار را به جایی رسانده که سرخود مناسک عبادی وضع و ابداع کرده است!7 اگر اینها مصداق انحراف و التقاط نیست پس چه واژه دیگری بیانگر این حجم از ضلالت و گمراهی است؟ مدیرعامل این تشکیلات در جوابیه‌شان ادعای احترام و پایبندی به قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان میثاق ملی ایرانیان می‌کند در حالی که همسرش به عنوان مؤسس جمعیت، نظام مقدس جمهوری اسلامی را با حکومت بنی عباس مقایسه کرده و برای خاتمه‌اش دعا می‌کند!8 شارمین حتی در توصیف انقلاب اسلامی مردم ایران می‌نویسد: «اين موج نه دين دارد نه آزادگي، جرياني است بيرون زده از عقده و كج فهمي و خرافه، آميخته با عوام‌زدگي كه سرخوشانه خون مي‌خواهد.»9 این میزان از تزویر و نفاق در میان گردانندگان این تشکیلات نشان‌دهنده عمق فساد و فریبکاری آنان نیست؟ خانم رحیمی‌خامنه در جوابیه‌شان توهین به شهدای عزیز میهنمان را تکذیب کرده و فرموده‌اند: «برای تمامی کسانی که جان خود را بر کف دست گرفته و از خاک و ناموس میهن دفاع کرده‌اند، ارزش ویژه‌ای قائل است.» ظاهرا ایشان باز هم از نظرات همسرشان به عنوان مؤسس جمعیت بی‌خبرند که درباره شلمچه؛ محل شهادت صدها جوان پاکباخته کشورمان می‌نویسد: «شلمچه همان جا كه گند جنگ‌طلبان را به مشام گرفته بود.»10 ایشان خود را به نادانی می‌زنند وقتی شارمین میمندی‌نژاد گستاخانه در توهین به شهید بزرگوار مصطفی چمران می‌نویسد: «[دوستم] همشهري‌هايش را از دست داده بود. آنهم با لطف به اصطلاح شهيد اين روزگار و مرد اين بزرگراه كه با‌ تانك بر دختر بچه‌گان كوچك فاميلش رفته بود. شهيد بزرگواري كه شبها نيايش مهملش را تلويزيوني مي‌كنند كه خوش دارد برود وسط كهكشانها و... »11 قلم هتاکانه او نسبت به شهید چمران آنقدر زننده است که از نوشتن ادامه آن بر این اوراق شرم داریم. شارمین حتی هشت سال دفاع مقدس را جنگی «در وهم حسين‌خواهي و يزيد‌خواهي»12 توصیف کرده و با رویکردی تفرقه‌افکنانه خطاب به مردم کردستان می‌نویسد: «كفتاران از ريختن خون شمايان شهادت تقسيم مي‌كردند.»13 و اینچنین ایستادگی رزمندگان اسلام در برابر گروه‌های تجزیه‌طلب را وصف می‌کند و لقب کفتار به آنان می‌دهد! آیا این همان ارزشی است که خانم رحیمی‌خامنه و همسرشان برای شهدا قائل هستند و در جوابیه به آن اشاره کرده‌اند؟ به راستی کسی که به گفته خودش با «هیزگردی در کانال‌های ماهواره‌ای» سعی می‌کند «جانش را به کثافت بکشد» با چه مجوزی این روزها اقدام به اخذ زکات فطریه و کفاره روزه‌داران در قالب جمعیت امام علی(ع) می‌کند!؟ آیا این همه نهاد عریض و طویل نظارتی را خواب برده است که شاهد فعالیت آزادانه چنین افراد منحط اخلاقی هستیم؟ خانم رحیمی‌خامنه در حالی ادعای استقلال جمعیت را از کمک‌های دولتی و حکومتی مطرح می‌کنند که جمعیت امام‌علی(ع) اولین دفاتر خود را در دانشگاه‌های شریف و تهران به راه‌انداخت؛ مورد حمایت گسترده از طرف برخی اعضای شورای شهر و برخی عوامل شهرداری تهران قرار می‌گیرد و متأسفانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز از سر بی‌خبری به صورت رایگان به اسم گروهی خیریه در برنامه‌های مختلف برای‌شان تبلیغ می‌کند. با وجود تمام این حمایت‌های مادی و معنوی اگر همچنان ادعای استقلال دارند باید در معنای واژه «استقلال» نیز تجدیدنظر جدی کنیم! اکنون امیدوارانه با خود می‌گوییم ‌ای کاش از کیهان شکایت کنید و کار به دادگاه کشیده شود تا یک بار برای همیشه با ارائه اسناد موثق و معتبر، نام مظلوم امام‌علی(ع) را از چنگال افکار ضاله و منحرف شما بیرون بکشیم. اگر روزگاری سپاه قاسطین، قرآن بر سر نیزه می‌کرد، این روزها اسامی مقدس ائمه(ع) و درد و رنج محرمان را بر سر نیزه کرده است تا بار دیگر حقیقت را واژگون کند. در پایان مایلیم توجه سرکار خانم رحیمی‌خامنه را به این نکته جلب کنیم که علیرغم متن جوابیه‌تان که در آن مدام برای‌مان آیه و روایت خوانده‌اید اما ظاهرا در مکاتبات و مراسلات اداری‌تان لزومی به آغاز کلام با نام خدا نمی‌بینید! همچنین عبارتی که در پایان با ارجاعی مخدوش به نهج‌البلاغه حضرت امیر(ع) نسبت داده‌اید، در هیچکدام از نسخه‌های نهج‌البلاغه موجود نیست چرا که حدیثی از امام صادق(ع) است و برای مشاهده آن می‌توانید به وسائل‌الشیعه؛ جلد اول؛ صفحه 295 مراجعه کنید. * منابع در دفتر پژوهش‌های کیهان موجود است

۱۳۹۶ اسفند ۱۲, شنبه

کارگراعتراض و اعتصاب درمان درداست .


اعتراض و اعتصاب این مشکلات به همراه افقی مبهم و ناامیدکننده، موجب شده جامعه کارگری ایران در ماه‌های گذشته برای رسیدن به حقوق قانونی و انسانی خود بیشتر پافشاری کند؛ این پافشاری، از اعتراضات سراسری دی‌ماه به این سو، جامعه کارگری را که از پا ننشسته است این روزها به پرچمدار اعتراضات علیه شرایط موجود تبدیل کرده است. کارگران که تا ماه‌های گذشته در مقابل واحدهای تولیدی و صنعتی خودشان یا استانداری و فرمانداری تجمع می‌کردند و خواهان حقوق صنفی خود می‌شدند، اکنون سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی را به پرسش می‌کشند از جمله با کنایه و طنز: «مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر»، «حقوقا رو نمیدن؛ مرگ بر آمریکا»! در نمونه‌ای دیگر کارگران فولاد خوزستان که ماه‌ها حقوق معوقه دارند هفته گذشته به نماز جمعه رفته و در میان خطبه‌های نماز جمعه اهواز شروع به سر دادن شعار کردند. حضور اعتراضی کارگران فولاد خوزستان در نماز جمعه در این میان علی خامنه‌ای هفته گذشته در سخنانی اعتراضات کارگری در ایران را تحریک «دشمن» قلمداد کرد و گفت: «دشمنان همواره کوشیده‌اند تا کارگران را تحریک کنند و رکود و لنگی در کارخانه‌ها به وجود آورند، اما کارگران با بصیرت ایستاده و دست دشمن را رد کرده‌اند.» این سخنان «بی‌بصیرت» خامنه‌ای علاوه بر اینکه نشان می‌دهد «مقام معظم رهبری» تا چه اندازه از واقعیت جامعه کارگری و کارمندی به دور است، فقط سبب خشم بیشتر کارگران و خانواده‌های آنها می‌شود. این همان پتانسیلی است که رهبری جمهوری اسلامی گرچه به آن اعتراف می‌کند ولی به «دشمن» نسبت می‌دهد حال آنکه از بطن و متن نیروی مولد جامعه می‌آید! واقعیت این است که مطالبه‌ی امروز کارگران ایران، تلاش برای «تنازع بقا» است. آنها برای تأمین معیشت و حیات خانواده‌ی خود دست به اعتراض می‌زنند. اگرچه جنس این مطالبه با خواست‌های سیاسی و اجتماعی دیگر گروه‌های جامعه تفاوت دارد اما تلاش بیش از ۴۰ میلیون نفر خانواده کارگری برای زنده ماندن دارای چنان پتانسیل و بنیه‌ی عظیمی است که می‌تواند بنیان جمهوری اسلامی را براندازد. روشنک آسترکی https://kayhan.london/fa/?p=107483

۱۳۹۶ بهمن ۱۸, چهارشنبه

جمهوری اسلامی از فناوری و قطعات یک شرکت آلمانی برای تولید سلاح شیمیایی در سوریه استفاده کرده


- فناوری‎ها و تجهیزاتی که شرکت آلمانی «کرمپل» در اشتوتگارت به ایران فروخته سر از سوریه درآورده است. - بخشی از این قطعات در لاشه راکت‎های شیمیایی آلوده به گاز سارین شناسایی شده. - مسؤولان شرکت کرمپل ابراز تعجب کرده‌اند اما تایید می‌کنند که قطعات تولیدی این کارخانه کاربرد دوگانه دارند. ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ دفتر فدرال کنترل صادرات و امور اقتصادی آلمان مجوز فروش فناوری بیولوژیک و شیمیایی را برای یک شرکت آلمانی صادر کرده بود و این شرکت از محصولات تولیدی خود به جمهوری اسلامی فروخته است؛ حالا این فناوری‎ها در ساخت سلاح شیمیایی به کار رفته و سر از سوریه در آورده است. ارتش بشار اسد از سلاح شیمیایی علیه غیرنظامیان که در محدودهی قلمرو مخالفان زندگی میکنند استفاده کرده روزنامه اسراییلی اورشلیم‎ پُست در گزارشی به نقل از منابع آلمانی نوشته شرکت آلمانی «کرمپل» که در حوالی شهر اشتوتگارت قرار دارد، کیت‌های الکترونیک به شرکت‌های ایرانی فروخته که در تولید راکت مورد استفاده قرار می‌گیرند. این روزنامه در سال ۲۰۱۷ نیز در گزارشی به نقل از منابع اطلاعاتی آلمان گزارش داده بود که رژیم جمهوری اسلامی برای دستیابی به فناوری و تکنولوژِی سلاح‌های شیمیایی در آلمان تلاش می‎کند. تصاویر لاشه راکت‎های حاوی گازهای شیمیایی به کار گرفته شده توسط ارتش بشار اسد علیه غیرنظامیان، نشان می‎دهد روی بعضی از قطعات آرم شرکت کرمپل درج شده است. این راکت‎ها در دو حمله شیمیایی ۲۶ ژانویه (۶ بهمن) و اول فوریه (۱۲ بهمن) در سوریه به کار گرفته شده و قطعاتی که این شرکت آلمانی به ایران فروخته در راکت‎هایی مورد استفاده قرار گرفته که از طریق ایران به سوریه منتقل شده‎اند. به دنبال حملات شیمیایی ماه ژانویه ۲۱ مورد مسمومیت ناشی از گاز سارین گزارش شده که در بین مجروحان تعداد زیادی کودک دیده می‌شود. کودکان سوری که بر اثر گاز سارین مسموم شدند مقام‎های آلمان در حال بررسی هستند که آیا قطعاتی که این شرکت آلمانی به ایران فروخته مشمول قطعنامه‌های سازمان ملل در خصوص تحریم‎های فروش تسلیحات نظامی به جمهوری اسلامی می‎شود یا نه. سخنگوی شرکت کرمپل به پایگاه خبری بیلد گفته استفاده از فناوری و قطعات این شرکت در جنگ سوریه برای این شرکت عجیب بوده چون محصولات و فناوری تولید شده توسط کرمپل مصارف غیرنظامی دارد اگرچه می‎توان در تسلیحات جنگی هم از آنها استفاده کرد. منابع امنیتی آلمان می‎گویند با وجود اینکه معاملات تسلیحات نظامی با کشورهایی مثل ایران، پاکستان و کره شمالی ممنوع است و آنها تحریم هستند اما از هر راهی برای دسترسی به فناوری‌های قابل استفاده در تسلیحات نظامی کشتار جمعی استفاده می‌کنند. آلمان اصلی‌ترین شریک تجاری ایران در اروپاست و صادرات این کشور به ایران ۱۹ درصد افزایش داشته و در سال گذشته نزدیک به ۲٫۴ میلیارد یورو رسیده است. مجموعه انتشارات دیجیتال بریتانیا در حوزه نظامی «جینز دیفنس ویکلی» سال ۲۰۰۵ گزارش داد جمهوری اسلامی پروژه‎ای برای تولید سلاح شیمیایی نوین در سوریه دارد و تجهیزات لازم را که شامل صدها تن سارین و خردل است فراهم کرده. همچنین بر اساس این گزارش ایران در سال ۲۰۱۴ حدود ۴۰ مرتبه برای دستیابی غیرقانونی به تجهیزات مصرفی در فناوری‎های هسته‏‌ای و موشکی تلاش کرده است. پیش از این در گزارش‎ وبسایت ویکی لیکس هم به تلاش‎های ایران برای دستیابی به تسلیحات شیمیایی و پروژه‎های سوریه اشاره شده بود.

۱۳۹۶ دی ۶, چهارشنبه

رئیس پلیس تهران: بدحجاب‌ها دیگر بازداشت نمی‌شوند


فرمانده پلیس تهران بزرگ گفته است که نیروی انتظامی دیگر کسانی را که "شئونات اسلامی را رعایت نمی‌کنند" بازداشت نمی‌کند و برایشان پرونده تشکیل نمی‌دهد. سرتیپ حسین رحیمی گفت که پلیس در چارچوب "اقدامات و نگاه‌های جدید خود" در جرایم غیر امنیتی از جمله در ارتباط با کسانی که به گفته او شئونات اسلامی را رعایت نمی‌کنند، رویکرد آموزشی و ایجابی در پیش می‌گیرد. آقای رحیمی گفت که تا کنون حدود هشت هزار نفر در بیش از ۱۲۰ جلسه آموزشی پلیس شرکت کرده‌اند. اصطلاح رعایت شئونات اسلامی در ایران عموما در ارتباط با حجاب و نحوه پوشش زنان به کار می‌رود. از سال‌ها پیش با اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی یا گشت ارشاد برخورد با "بدحجابی" شدت گرفت. در بسیاری از موارد، کسانی که از نظر مأموران نیروی انتظامی "پوشش نامناسب" دارند برای دادن تعهد یا تشکیل پرونده به بازداشتگاه فرستاده می‌شوند. رئیس پلیس تهران گفته است که در حال حاضر پلیس علاوه بر تلاش برای ارتقای امنیت، به دنبال انجام اقدامات اجتماعی برای "اصلاح رفتار شهروندان و کاهش تخلفات و جرائم" است. دستور دادستان تهران برای برخورد با رانندگان بدون روسری انتقاد استانداری تهران از ناهماهنگی در اجرای گشت ارشاد نامحسوس آقای رحیمی که از حدود پنج ماه پیش فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ را بر عهده گرفته، در سخنان امروز خود تاکید زیادی روی تغییر نگاه و رویکرد پلیس از برخورد به آموزش داشته است. او گفت در ۹ ماه گذشته بیش از ۲۸۰ هزار نفر از میان اعضای خانواده‌ها، دانش آموزان، کارکنان دولت، اصناف و کسبه از این آموزش‌ها استفاده کرده‌اند. سرتیپ رحیمی همچنین گفت که معاونت اجتماعی پلیس "ساز و کار اجتماعی شدن و زمینه ارتباط بیشتر با مردم را فراهم می‌کند". هفته گذشته هم بعد از اعلام خبر راه‌اندازی گشت ویژه سپاه تهران که باعث نگرانی‌هایی درباره افزایش سخت‌گیری‌های اجتماعی شده بود، رئیس سازمان بسیج تأکید کرد که این گشت وارد "حریم خصوصی" افراد نخواهد شد و تنها تأمین امنیت را بر عهده خواهد داشت. پیش از آن هم رئیس پلیس راهوار نیروی انتظامی گزارش‌های مربوط به "جریمه و ثبت تصویر رانندگان بدحجاب" از سوی دوربین‌های جاده‌ای را رد کرده بود.پاسخ : خبرعجیبی است که چطورشده آخوندازفضولی دست برداشته است .

۱۳۹۶ آبان ۹, سه‌شنبه

خواندنش حوصله می خواهد اما باید خواندسردار"حسین نجات"یک تنه به مصاحبه رفت!


سردار حسین نجات بعد از حکم امام(ره) مبنی بر عدم حضور نیروهای نظامی در احزاب سیاسی، از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت و در سپاه پاسداران در مسئولیتهای مختلف خدمت کرد و اکنون جانشین سازمان اطلاعات سپاه پاسداران است. خبرگزاری امنیتی "تسنیم" با او مصاحبه ای درباره سابقه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کرده است. در واقع علیه آن بخش از سازمان که به سپاه نرفت و فعالیت سیاسی را برگزید و در کودتای 88 اکثر آنها که در دولت میرحسین موسوی و محمد خاتمی مسئولیت داشتند به جرم حمایت از موسوی و مخالفت با کودتا بازداشت و زندانی شدند. برای نسل امروز دشوار است حوصله کردن و حرف های سردار نجات را خواندن و یا شنیدن و مرور واقعیات آنچه در سالهای رهبری آیت الله خمینی گذشت به حقیقت دست یابد و یا اساسا در انبوه مشکلات کنونی جامعه حوصله بازگشت به آن سالها را داشته باشد. این در حالی است که آگاهی از واقعیات آن دوران راهگشای بسیار جدی برای درک بحران کنونی حکومت و حوادث است. بخش عمده ای از بحران کنونی جامعه در تمام زمینه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی باز می گردد به جدال بر سر دو مشی و سیاستی که سردار نجات با ستایش تام و تمام از آیت الله راستی کاشانی به آن اشاره می کند. آیت الهی که با بخش های اقتصادی و مهم قانون اساسی مخالف بود. آن مخالفت به کرسی اجرائی - بویژه در دوران رهبری آقای خامنه ای- رسید و شد فاجعه ای که اکنون شاهدش هستیم. نجات شد جانشین اطلاعات سپاه و محمد باقر ذوالقدر که از او در همین مصاحبه تجلیل می کند شد قائم مقام فرمانده سپاه و اکنون نماینده قدرتمند سپاه در قوه قضائیه. کسی که طراح روی کار آمدن احمدی نژاد در سال 84 شد و در انتخابات 96 نیز دار و دسته "جمنا" را سازماندهی کرد تا بلکه سید ابراهیم رئیسی را جانشین روحانی کند که شکست خورد. سردار نجات که از بنیانگذاران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سال 58 بود و خیلی زود فعالیت سیاسی را کنار گذاشته و وارد سپاه شد در این مصاحبه میگوید: ما در سازمان یک شورای مرکزی داشتیم که متشکل از 15 نفر بود . آن 15 نفر شامل آقایان بهزاد نبوی، صادق نوروزی، آرمین، تاجزاده، فدایی، ذوالقدر، الویری، حسن واعظی، محمد رضوی و از یک مقطعی به بعد بنده نیز عضو شورای مرکزی بودم. از یک مقطعی آقای راستی احساس کردند که اعضای سازمان در موضعگیریها و بیانیههای سیاسی کمی تندروی دارند. خود ایشان برداشتش این بود که به دلیل فاصله گرفتن سازمان از مسائل دینی این اتفاق افتاده و تصمیم گرفتند که بیشتر وقت بگذارند و امور سازمان را زیر نظر بگیرند که این موضوع نیز باعث شد که در درستی یا نادرستی اقدامات و مواضع سازمان نظرات خود را بیان کنند که این روند کم کم با مقاومت تعدادی از اعضاء سازمان مواجه شد. ایشان در یکی دو جلسه از جلسات سازمان که از صبح تا بعد از ظهر برگزار میشد، حضور پیدا کرد و از اعضا خواستند که هر شخصی در 3 دقیقه نظرات خود را در جلسه بیان کند. پس از آن جلسه معلوم شد که در داخل سازمان و میان اعضا اختلاف نظرات جدی وجود دارد و اعضا انتقاداتی جدی نسبت به برخی رویهها و اقدامات سازمان ابراز کردند. ایشان پس از این جلسات رهنمودهای کلی را ارائه دادند که ما احساس میکردیم پس از آن تقریباً تنشها منتفی میشود ولی اختلافات ادامه پیدا کرد. اعضای چپ سازمان در حدود وظایف آقای راستی در سازمان تشکیک کردند و گفتند ایشان نماینده است و نماینده باید تنها نظارت کند و حق دخالت در امور سازمان را ندارد. آقای راستی ولی نظرش این بود که وظیفه من این است که اگر جایی دیدم انحرافی ایجاد شد، جلو آن را بگیرم و مثلاً چنین کاری را انجام بدهید و چنان کاری را انجام ندهید. این موضوع باعث شد، بهزاد نبوی در یکی از جلساتی که هیأت دولت خدمت امام میرسید روی نحوه حضور آیتالله راستی مطالبی خدمت امام ارائه کند. @pyknet.net, [31.10.17 07:46] [Forwarded from پیک نت - Pyknet] پس از آن، در جلسهای که آقای راستی با حضرت امام داشتند، به ایشان درباره دخالتهایی که در امور سازمان انجام میداد صحبت کرده و گفته بود که عدهای از این دخالتها ناراضی هستند و معتقدند نماینده امام باید نظارت کند نه دخالت. امام در جواب ایشان گفته بودند که اگر نظرات ناظر نافذ نباشد که نظارت معنی نمیدهد. ایشان همچنین در ادامه به آقای راستی فرمودند که شما همین رویه را ادامه بدهید و با قوت بیشتر نظارت کنید. پس از مدتی که اختلافات علنیتر شد، اعضای مخالف با حضور آقای راستی که 18 نفر بودند در دی 61 از سازمان استعفا دادند. امام هم سال 60 در پیامی فرمودند افرادی که عضو احزاب و سازمانهای سیاسی هستند نباید در عضویت نیروهای مسلح باشند و یکی از این دو را باید انتخاب کنند. بعضی از افراد مانند آقایان ذوالقدر، بروجردی، حمیدزاده، محسن رضایی و بنده که برخیهایمان از اعضای اصلی سازمان بودیم از سازمان استعفا دادیم. پس از این اتفاق آقای راستی از بین قدیمیهای باقیمانده 7 نفر را به عنوان اعضای شورای اجرایی جدید انتخاب کردند که عناصر مهم آنها آقایان بصیرزاده، فدایی، روح الامینی، علیعسگری، فیاض مجتهدی، اللهوردی به عنوان اعضای هیئت اجرایی انتخاب شدند. بعدها تعدادی از آنها مانند آقایان فدایی و صراف پور به جبهه رفته و قرارگاه صراط را راه انداختند که وظیفه حمل و نقل لجستیکی در بخشهای مهندسی بود. سال 65 نیز خود سازمان به این نتیجه رسید که جنگ اولویت دارد و آقای راستی خدمت امام رسیدند و گفتند که اعضا اعتقاد دارند که در این برهه جنگ اولویت دارد و خودشان استعفاء داده و درخواست انحلال سازمان را دادند که امام نیز با این درخواستها موافقت کردند. بهزاد نبوی جزو کسانی بود که مارکسیستها را نجس میدانست؛ حالا ممکن است شخص بهزاد یک رگههای از گرایش به گروههای مارکسیستی قبل از انقلاب داشته باشد ولی افرادی چون صادق نوروزی و پرویز قدیانی که در زندان بودند، اینگونه نبودند.محمد سلامتی یک شخصیت خاصی داشت و خود را مرجع علمی میدانست و اصلا اعتقادی به ولایت فقیه و تقلید کردن نداشت. حتی کتابی به نام پنج اصل نوشته بود و به طور کلی نه حوزه و نه بحث اجتهاد را قبول نداشت. شخصی مانند آرمین هیچگاه تفکراتش از شریعتی و جریان روشنفکری لیبرال فاصله نگرفت. البته عقیده خود را خیلی اصلاح کرد. مثلا خیلی از مبانی فکری و مطالعاتی شهید مطهری را پذیرفته بود ولی اعتقاد من درباره این گروه از اعضا این است که اینها نتوانستند از مبانی روشنفکری لیبرالی فاصله بگیرند. شما وقتی هفتهنامه "عصر ما" (ارگان سازمان منحله مجاهدین انقلاب) را از زمان تاسیس در سال 71 تا زمان بسته شدنش میخوانید به راحتی درک میکنید که محتوای اصلی آن مبانی لیبرال دموکراسی و عدم اعتقاد به ولایت فقیه و عدم اعتقاد به حکومت دینی است. دقیقا مشکلی که ما با حزب مشارکت داشتیم در همین مبانی بود. حزب مشارکت دقیقا مشابه با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مبانی ولایت فقیه را قبول نداشت. ما حرفمان با آنها این نیست که آقای راستی را قبول نداشتند که نداشتند؛ مشکل ما با آنها این است که اینها مبانی امام و حوزه را قبول نداشتند. @pyknet.net, [31.10.17 07:46] [Forwarded from پیک نت - Pyknet] این نکته را باید اشاره کرد که یکی از نقاط اختلاف، بر سر بند ج بود. آن زمان قانونی تصویب شد تحت عنوان تقسیم اراضی که در "بند ج" این قانون حاوی مباحثی بود که تصمیمگیری راجع به این مورد را امام برعهده آیتالله مشکینی و منتظری گذاشتند. در بند ج این قانون آمده بود که ستاد مربوطه میتوانستند از کسانی که بیش از یک مقدار مشخص زمین دارند، زمین اضافی را از او بگیرند و به کشاورزان برای کارهای کشاورزی بدهند. آیتالله گلپایگانی، آیتالله مرعشی و یکی دیگر از مراجع درباره این قانون موضع منفی گرفتند و به امام نامه نوشتند که به این بند ایراد دارند. آقای راستی ولی به امام میگفت که آقایان مراجع به اصل قانون ایراد دارند نه به نحوه اجرا چون با این موافق نیستند، بهتر است کل قانون اجرا نشود ولی مخالفان آقای راستی میگفتند که او با بند ج مشکل دارد که در مسیر اجرای این قانون سنگاندازی میکند که این موضوع واقعیت نداشت.امام چون موافق کل طرح بودند اینطور گفتند که بروید و این مراجع را راضی کنید و اگر راضی نشدند این بند را اجرا نکنید. ستاد واگذاری زمین معتقد بود که آقایان مراجع به نحوه اجرا ایراد دارند در صورتیکه امام فرمودند که آقایان به اصل بند ج، ایراد دارند. آقای راستی هم میگفت که آقایان مراجع به اصل قانون ایراد دارند نه به نحوه اجرا و چون با این موافق نیستند بهتر است "بند ج" اجرا نشود ولی مخالفان آقای راستی میگفتند که او با بند ج مشکل دارد که در مسیر اجرای این قانون سنگاندازی کند و این موضوع واقعیت نداشت. از طرفی این طیف از اعضای سازمان از همان اول با مالکیت خصوصی مخالف بودند و تحت جو مارکسیستی آن مقطع اینکه شخصی مثلا کارخانه شخصی داشته باشد، مخالف بودند. ولی آقای راستی نظرش این بود که اگر شخصی مالی را از راه حلال کسب کرده باشد بهتر است که آن مال دست او باشد. یک کارخانهدار میتواند 100 نفر را سر کار ببرد و روش مارکسیستها که نمیگذاشتند افرادی واحدهای تولیدی راهاندازی کنند باعث میشود که اشتغالی نیز ایجاد نشود. حالا همینهایی که آن روزها تحت تفکرات مارکسیستی با اموال و داراییهای خصوصی مخالف بودند در زمان آقای هاشمی طرفدار واگذاری کل اقتصاد به بخش خصوصی شدند که با این موضع نیز رهبری مخالف بودند که به شکل بی برنامه تمام واحدهای بزرگ را به بخش خصوصی واگذار شود. اختلاف اصلی ما با این آقایان(طیف چپ سازمان) این بود که میگفتیم شما مبانی شرعی و فقهی و روش اجتهاد را قبول ندارید. دوم اینکه امام را از بعد سیاسی قبول دارید و به مبانی ایشان پایبند نیستید. آقای راستی با جریان میرحسین موسوی از ابتدا مخالف بود. در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی با برخی از تصمیمات او که منجر به تساهل فرهنگی میشد، مخالف بود. با دولت آقای خاتمی به خاطر اینکه اینها در مباحث فرهنگی مشی لیبرال دموکراسی را رواج میدادند، مخالف بودند. بنابراین معلوم میشود که ایشان صاحب بصیرتی است که این انحرافات را به خوبی درک میکرده و در برابر آنها موضعگیری میکرده است. - پس ادعایی که برخی از چپها ابراز میکنند که مرحوم آقای راستی با آنها در این اواخر همراه شده بودو از مواضع گذشته خود دست کشیده بود از کجا ناشی میشود؟ - این مسئله از زمانی بود که ایشان سکته کرد و یک طرف بدن او فلج شد و در تکلم ایشان نیز اثر گذاشت و مصادف شد با دولت آقای احمدینژاد. آیتالله راستی در انتخابات سال 84 (بخصوص در مرحله دوم) از آنجا که احمدینژاد را فردی ارزشی میدانست او را تایید میکرد و به او رای داد. پس از آن اتفاقاتی باعث شد که نظر آقای راستی نسبت به آقای احمدینژاد تغییر کند و در سال 88 به آقای محسن رضایی رای داد. آقای آرمین و بهزادنبوی نظرشان را راجع به خطوطی که امام گفتند، مشخص کنند. برای مثال نظرشان را راجع به 10 سرفصل صحبتهای امام از جمله بحث ولایت فقیه، نشریات و آزادی مطبوعات، تبعیت از رهبری، مسئله فلسطین، رابطه با آمریکا و... بگویند. شما که مدعی هستید ما روی ذهن آقای راستی رفتیم، بیایید نظرتان را با خط امام مقایسه کنید . وقتی از خط امام صحبت میکنند بخاطر فریب مخاطب است و گرنه اینها تبعیتی از خط امام نداشتند. - آقای آرمین حضورش در بازجویی از گروهک فرقان و بند 209 اوین را نیز منکر میشود؟ - اولا اینکه کسی که در بند 209 بوده افتخار است چراکه با گروهکیها و تروریستها برخورد کرده است. اگر کسی امروز آن را انکار میکند میخواهد بگوید من مخالف برخورد با منافقین بودم! البته ما خوشحال میشویم که امثال ایشان که کمکی به انقلاب نکردند، صف خود را از انقلابیون جدا کنند لیکن بر خلاف ادعای ایشان اتفاقا ایشان جزو بازجوهای بند 209 بودند حالا اگر پشیمان شدهاند مربوط به خودشان است. من و آقای ذوالقدر عضو کمیته ایدئولوژی سازمان مجاهدین انقلاب بودیم. به تلگرام پیک نت بپیوندید:

۱۳۹۶ مهر ۲۴, دوشنبه


سه نقطه, [15.10.17 09:54] ✅ سپاه، دموکراسی و ترامپ ✍🏻حمید رضا جلائی پور در ارزیابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی من برخلاف «طرفداران دموکراسی کلنگی» فقط نقاط ضعفش رو نمی بینم و ویژگی های مثبت آنرا هم در خاورمیانه لغزنده می بینم. ۱- اول از ضعف شروع کنم. من حرفم این است که سپاه نباید در سیاست داخلی و خارجی، در اقتصاد و فرهنگ کشور دخالت کند تا سپاه به یکی از محورهای دولت موازی تبدیل شود. اگر سپاه این کارها را نکند ایران ما به مرحله «تحکیم» دموکراسی نزدیک می شود و دولت رسمی و موازی یکی می شود و هیچ نیرویی نمیتواند ایران را به خطر بیاندازد. ۲- اما نکات مثبت سپاه. در یک نگاه کلان سپاه از لحاظ ساختاری چند کارکرد اساسی برای ثبات (و دموکراسی) ایران دارد: یکم- ایران «امنیت» دارد و دموکراسی بدون امنیت، فقط به یک آرزو تبدیل می شود. و سپاه یکی از نهادهای در خدمت «امنیت ایران» است. دوم- سپاه یکی از نهاد های مهمی است که واقعیت ایجاد «تنها یک حاکمیت» را در ایران تامین کرده است. و از این لحاظ ما به مفهوم استیت state ( یا دولت) به معنای یک واقعیت مدرن نزدیک شده ایم- استیت از درون سازمان انحصاری قدرت امنیتی بیرون می آید. اینکه در ایران هر پیشنمازی در اداره کشور نمی تواند یک فرمان بدهد، خیلی مهم است. سوم- سپاه نیرو های با گرایش بنیادگرای دینی ایران را سازماندهی کرده و به زیر فرمان حاکمیت سیاسی آورده است- از این نظر از مصر خیلی جلوتریم. بنیاد گرایی دینی رها از حکومت، ثبات سیاسی و بعد دموکراسی را در جامعه به مخاطره می اندازد- مثل تجربه پاکستان و افغانستان. چهارم- سپاه از طریق سازمان بسیج بخشی از اقشار ضعیف را در روستا و مناطق شهری سازماندهی کرده است. این سازماندهی یک سازماندهی مدنی نیست ولی یک سازماندهی نیمه حکومتی - مدنی هست. ۳- در جوامع جدید مثل جامعه ایران افراد ناکام «زیاد تولید» می شود. در ایران مدرن اقلا ده میلیون فرد ناکام داریم. اگر سازمان امنیت کشور ( مثل سپاه) ضعیف بشود. این ناکامان دو قدرت دارند: یکی اینکه قدرت دارند فرایند دموکراسی ( مثلا دیگر انتخاباتی با شکوه مثل ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ نداشته باشیم) را تخریب کنند. در هیچ جامعه ای در دنیا در شرایط ناامن دموکراسی پایدار نداشتیم. دیگر اینکه این ناکامان قدرت دارند تمامیت ارضی ایران را به مخاطره بیاندازند. ۴- ویژگی هایی که اشاره کردم حکایت گر مفهوم « دولت قوی» است. یعنی دولتی که «امنیت» و «حداقلی از معیشت مردم» را تامین می کند. بدون این دولت قوی ساختن دموکراسی افسانه است. به نظر من نقش سپاه در ربط با تقویت دولت قوی موثر و مستقیم است و به همین دلیل به صورت غیر مستقیم تقویت کننده دموکراسی است. ۵- به دلایل بالا معتقدم در شرایط لغزنده خاورمیانه این خطا است که سپاه را در نقطه ضعف هایش ارزیابی کنیم و نقاط قوت آنرا نادیده بگیریم. این روز ها راست افراطی آمریکا و اسرائیل به رهبری ترامپ اتفاقا نقاط قوت سپاه را مورد حمله قرار داده است.