اعتراض و اعتصاب
این مشکلات به همراه افقی مبهم و ناامیدکننده، موجب شده جامعه کارگری ایران در ماههای گذشته برای رسیدن به حقوق قانونی و انسانی خود بیشتر پافشاری کند؛ این پافشاری، از اعتراضات سراسری دیماه به این سو، جامعه کارگری را که از پا ننشسته است این روزها به پرچمدار اعتراضات علیه شرایط موجود تبدیل کرده است.
کارگران که تا ماههای گذشته در مقابل واحدهای تولیدی و صنعتی خودشان یا استانداری و فرمانداری تجمع میکردند و خواهان حقوق صنفی خود میشدند، اکنون سیاستهای کلان جمهوری اسلامی را به پرسش میکشند از جمله با کنایه و طنز: «مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر»، «حقوقا رو نمیدن؛ مرگ بر آمریکا»! در نمونهای دیگر کارگران فولاد خوزستان که ماهها حقوق معوقه دارند هفته گذشته به نماز جمعه رفته و در میان خطبههای نماز جمعه اهواز شروع به سر دادن شعار کردند.
حضور اعتراضی کارگران فولاد خوزستان در نماز جمعه
در این میان علی خامنهای هفته گذشته در سخنانی اعتراضات کارگری در ایران را تحریک «دشمن» قلمداد کرد و گفت: «دشمنان همواره کوشیدهاند تا کارگران را تحریک کنند و رکود و لنگی در کارخانهها به وجود آورند، اما کارگران با بصیرت ایستاده و دست دشمن را رد کردهاند.» این سخنان «بیبصیرت» خامنهای علاوه بر اینکه نشان میدهد «مقام معظم رهبری» تا چه اندازه از واقعیت جامعه کارگری و کارمندی به دور است، فقط سبب خشم بیشتر کارگران و خانوادههای آنها میشود. این همان پتانسیلی است که رهبری جمهوری اسلامی گرچه به آن اعتراف میکند ولی به «دشمن» نسبت میدهد حال آنکه از بطن و متن نیروی مولد جامعه میآید!
واقعیت این است که مطالبهی امروز کارگران ایران، تلاش برای «تنازع بقا» است. آنها برای تأمین معیشت و حیات خانوادهی خود دست به اعتراض میزنند. اگرچه جنس این مطالبه با خواستهای سیاسی و اجتماعی دیگر گروههای جامعه تفاوت دارد اما تلاش بیش از ۴۰ میلیون نفر خانواده کارگری برای زنده ماندن دارای چنان پتانسیل و بنیهی عظیمی است که میتواند بنیان جمهوری اسلامی را براندازد.
روشنک آسترکی
https://kayhan.london/fa/?p=107483