۱۳۹۵ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

با ایراد شورای نگهبان مرخصی دو هفته‌ای 'پدر شدن' لغو شد


محمد خدابخشی، سخنگوی کمیسیون تلفیق برنامه ششم توسعه در مجلس ایران از لغو مرخصی دو هفته‌ای "پدر شدن" در ایران خبر داده است. به گزارش خبرگزاری خانه ملت وابسته به مجلس ایران آقای خدابخشی علت رد شدن این مصوبه مجلس را ایراد شورای نگهبان خوانده است. این سخنگوی مجلس به جزئیات مواردی که شورای نگهبان به آنها ایراد گرفته، اشاره نکرده است. بیشتر از یک ماه پیش، مجلس ایران لایحه‌ای را تصویب کرد که بر اساس آن دستگاه‌های دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی "مکلف" می‌شدند که به مردانی که به تازگی صاحب فرزند شده‌اند دو هفته مرخصی "تشویقی" بدهند. مجلس ایران با مرخصی دو هفته‌ای پدر شدن موافقت کرد مرخصی پدر شدن: افزایش جمعیت یا حمایت از زنان این لایحه در جریان بررسی برنامه ششم توسعه ایران به تصویب رسیده بود که حالا شورای نگهبان با آن مخالفت کرده است. در این لایحه آمده بود: "از تاریخ تصویب این قانون کلیه مردان شاغل در بخش‌های دولتی و عمومی غیردولتی که صاحب فرزند می شوند از دو هفته مرخصی اجباری (تشویقی) برخوردار می‌شوند." این دومین باری بود که مجلس ایران بعد از حدود ۴ سال لایحه مشابهی را تصویب می‌کند. بیشتر بخوانید: مادران ایرانی ۹ماه و پدران ۱۵روز مرخصی نوزاد می‌گیرند مرخصی زایمان و نگاهی دو وجهی به اجرای این سیاست معاون رئیس‌جمهوری ایران: نمی‌توانیم بار مالی افزایش مرخصی زایمان را تامین کنیم مصوبه اخیر مجلس که شورای نگهبان به آن ایراد گرفته در گذشته هم مطرح شده بود اما به دلیل شفاف نبودن اجرای آن با مشکلاتی همراه بود. اعطای این مرخصی "تشویقی" به پدرانی که به تازگی صاحب فرزند شده‌اند، در سال ۹۱ مطرح شد، اما به دلیل داشتن بار مالی از سوی شورای نگهبان رد شد. پس از‌آن لایحه دیگری تحت عنوان "اصلاح قانون ترویج تغذیه با شیر مادر" و مرخصی ۹ ماه برای زنان و دو هفته‌ای پدرانی که به تازگی صاحب فرزند شده‌اند، در هیئت وزیران تصویب شد که منبع بار مالی آن نیز پیش بینی شده بود. اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و دستور لغو مصوبات دولت دهم، اجرای مصوبه افزایش مرخصی والدین لغو شد، ولی بعدا دوباره به روال عادی برگشت. دولت نوپای آقای روحانی البته اعلام کرده بود که این مرخصی تنها به پدرانی تعلق می گیرد که همسرشان شاغل باشد . مصوبه اخیر مجلس که شورای نگهبان به آن ایراد گرفته همه مردان شاغل در بخش های دولتی و عمومی غیر دولتی را شامل می‌شد.

۱۳۹۵ اسفند ۸, یکشنبه

مقام وزارت اطلاعات ایران: دستگیری ریگی و تبادل زندانی با آمریکا کار ما بود نه سپاه


یک مقام مسئول در وزارت اطلاعات ایران به رسانه‌ها گفته است که علیرغم ادعای یکی از فرماندهان اطلاعاتی سپاه پاسداران، در برخی از عملیات‌های اطلاعاتی از جمله دستگیری عبدالمالک ریگی و تبادل زندانیان با آمریکا، فقط وزارت اطلاعات مسئول و دخیل بوده و هیچ نهاد دیگر اطلاعاتی دخالت نداشته است. اظهارات این مقام وزارت اطلاعات ایران - که نامش فاش نشده - واکنشی به ادعاهای اخیر سرتیپ حسین نجات (زیبایی‌نژاد)، جانشین ریاست سازمان اطلاعات سپاه است که گفته بود خنثی کردن فعالیت گروهی برای عملیات در روز ۲۲ بهمن و بازداشت عبدالمالک ریگی، رهبر گروه جندالله، با رهبری سازمان اطلاعات سپاه انجام شده است. آقای نجات این سخنان را چند روز پیش و در "نخستین یادواره ۳۹ شهید سازمان اطلاعات سپاه" در استان بوشهر، ایراد کرده بود. این مقام سپاه پاسداران ایران تاکید کرده بود که "با اشراف اطلاعاتی بالای سپاه برخی از منافقانی که از کشورهای همجوار برای انجام عملیات تروریستی قصد ورود به ایران می‌کنند، پیش از انجام عملیات خرابکارانه دستگیر می شوند." این فرمانده سپاه در رابطه با دستگیری آقای ریگی نیز گفته بود: "برای نمونه در جریان دستگیری عبدالمالک ریگی نیروی اطلاعات سپاه در کنار وی نشسته بود و هنگام برخاستن هواپیما از امارات، سپاه را در جریان این پرواز و آغاز عملیات نشاندن هواپیمای حامل ریگی در ایران قرار داد." پیچیدگی‌های سه سازمان مجزا: اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات سپاه و حفاظت سپاه عبدالمالک ریگی اعدام شد وزارت اطلاعات ایران: عبدالمالک ریگی دستگیر شد سفیر پاکستان در تهران: در دستگیری ریگی همکاری داشتیم وزیر کشور ایران با درخواست تحویل ریگی وارد پاکستان شد در واکنش به این سخنان، مقام مسئول اطلاعاتی به خبرگزاری ایرنا گفته است که "تیم تروریستی که به قصد اقدام ضدامنیتی در ۲۲ بهمن وارد کشور شده بود از آغاز تا پایان منحصرا توسط وزارت اطلاعات شناسایی و زیر ضربه رفته و عناصر آن توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند." به گفته این مقام وزارت اطلاعات، حضور عبدالمالک ریگی در هواپیما منحصرا توسط منبع وزارت اطلاعات، اطلاع‌رسانی شده و هواپیمای حامل وی رهگیری و با همکاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی به فرود در بندر عباس مجبور و عبدالمالک ریگی دستگیر شد." این مقام وزارت اطلاعات ایران افزوده است که "استرداد مبلغ یک میلیارد و ۷۱۰ میلیون دلار از آمریکا در جریان مذاکرات تبادل زندانیان انجام شد که مدیریت مذاکرات توسط شورای عالی امنیت ملی به وزارت اطلاعات محول و کلیه مراحل مذاکرات توسط نماینده وزارت با همراهی و همکاری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و دفتر خدمات حقوقی ریاست جمهوری انجام شد." محمود علوی: با نظر آیت‌الله خامنه‌ای درباره مبادله زندانیان با آمریکا مذاکره کردیم و امتیازاتی گرفتیم وال استریت ژورنال: آمریکا پول ایران را تا پرواز هواپیمای حامل زندانیان آزاد شده پرداخت نکرد این مقام وزارت اطلاعات ایران افزوده است که "در هیچ یک از موارد سه گانه مذکور، نهادهای دیگری به غیر از آن چه گفته شد نقشی نداشته‌اند" و تاکید کرده است که وزارت اطلاعات ایران "با هماهنگی و همکاری نیروهای نظامی و انتظامی بسیاری از اقدامات را به نتیجه رسانده‌اند که در هر مورد که از همکاری دیگر نهادها برخوردار بوده، در اطلاع رسانی به نقش و همکاری آن‌ها تصریح و از همکاری آنان تقدیر شده است." در ایران نهادهای مختلف اطلاعاتی فعال هستند از جمله وزارت اطلاعات که بخشی از بدنه دولت است و چند نهاد اطلاعاتی تحت کنترل سپاه پاسداران است: اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات سپاه و حفاظت سپاه. برخی دیگر از نهادهای نظامی و انتظامی کشور نیز دستگاه‌های اطلاعاتی خود را دارند. به گفته خبرنگاران، تعدد سازمان‌های امنیتی - اطلاعاتی در ایران، معمولا عامل بروز ناهماهنگی و حتی اختلاف میان این سازمان‌ها بوده است.

۱۳۹۵ اسفند ۶, جمعه

پس از پلاسکو: جمهوری هیاهو و بنیاد سکوت » علی اصغر رمضانپور


هیاهو و سکوت دو روی سیاست در همه جا و از جمله در جمهوری اسلامی ست. هیاهو زدن حرف های جنجالی و هیجانی برای سرباز زدن از پاسخگویی منطقی است و سکوت روشی برای پشت سر نهادن زمانی که حتی نیازی به هیاهو نیست. و هیچ چیز نیست که نهادی یا مقامی را وادار به پاسخگویی کند. مثلا روش صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه برای پاسخ دادن به انتقاد های منتقدان نقض حقوق بشر در ایران یا رفتارهای دوگانه آن بر استفاده از هیاهو و زدن اتهام به دیگران و گاه اندکی چاشنی تهدید استوار است. تازه ترین نمونه سیاست سکوت را می توان در رفتار بنیاد مستضعفان دید که با وجود آن که مالک قهری ساختمان پلاسکو ست و باید به بی توجهی به تامین ایمنی ساکنان آن پاسخ دهد،‌ روش سکوت در پیش گرفته است. روزنامه شهروند در گزارشی که روز شنبه ۹ بهمن ۹۵ منتشر کرده با عنوان « چرا مالک پلاسکو بازداشت نشد؟ » به مساله واکنش بنیاد مستضعفان به افکار عمومی پرداخته است. در نخستین روزهای پس از حادثه، این خبر پخش شد که محمد سعیدی کیا رییس بنیاد مستضعفان گفته است « هر چند سرقفلی کلیه واحدهای این مجتمع در گذشته واگذار شده بود و بنیاد مستضعفان هیچ واحدی از این مجتمع را در اختیار نداشت ولی به عنوان مالک ساختمان ما هم مسئولیتی داریم و ضمن همدردی از زیر بار مسئولیت شانه خالی نخواهیم کرد و بعد از جمع شدن حادثه کار گروه رسیدگی به این حادثه مسئولیت هر سازمانی مشخص و طبق آن عمل خواهد شد.» اما درست در همان روز روابط عمومی در اطلاعیه ای گفت « روابط عمومی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی ضمن تکذیب اظهارات منتسب به ریاست این بنیاد مبنی بر عذرخواهی و قبول مسئولیت در حادثه ساختمان پلاسکو در جلسه کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی در مورخ ۴ بهمن ماه ١٣٩۵، اعلام می‌دارد آنچه همواره مورد تاکید ریاست بنیاد بوده است مسئولیت دستگاه‌های مختلف و مسئولیت بنیاد در راستای کمک و مساعدت به خسارت‌دیدگان، ساخت مجدد و منطبق با استاندارد ساختمان پلاسکو و واگذاری منطبق بر ضوابط خاص می‌باشد.» روشن است که آنچه بنیاد با عجله تکذیب کرده بخشی از سخنان آقای سعیدی کیاست که در آن گفته است به عنوان مالک ما هم مسوولیت داریم. اگر به رسانه های ایران در روز شنبه ۲ بهمن مراجعه کنیم می بینیم که مثلا سایت الف سخنان آقای سعیدی کیا را به نقل از گزارش بنیاد مستضعفان منتشر کرده است. بنا بر این می توان چنین پنداشت که پس از این سخنان آقای سعیدی کیا کسانی در بنیاد یا بیرون از بنیاد که بالاتر از رییس بوده اند نگران پیامدهای این ابراز نظر شده و ترجیح داده اند آن را تکذیب کنند. بخش دیگری از گزارشی که در سایت الف آمده به نکته ای اشاره دارد که نشان می دهد ابعاد توجه به مسوولیت بنیاد تا چه حد بوده است. بنا بر این گزارش در بخشی که تکذیب نشده آمده است که « مهندس محمد سعیدی کیا در انتها با اشاره به انتقاداتی که در مورد عدم مراجعه او به محل حادثه مطرح شده بود گفت : با توجه به تذکر واحد امداد و نجات ، وجود من در محل حادثه ضروری نبود ولی این چند روزه ضمن بررسی همه جانبه روش های همدردی و همکاری با آسیب دیدگان و سایر عوامل اجرایی بررسی و برنامه ریزی کردیم تا فضا آماده شود و موضوع بازسازی ساختمان پلاسکو و از سر گیری کسب و کار ساکنان را بر اساس یکسری مقدمات و برنامه ریزی های اولیه اعلام کردیم ضمن اینکه آماده هر گونه همکاری با سایر مسوولان اجرایی هستیم .» این بخش از گزارش به خوبی تفاوت نگاه شخصی آقای سعیدی کیا را با نظارت کنندگانی نشان می دهد که بر بنیاد مستضعفان نظارت دارند. بنیاد مستضعفان زیر نظر آقای خامنه ای است و معنای آن که بنیاد مسوولیت خود در حادثه برج پلاسکو را بپذیرد به معنای آن است که مسوولیت آن به طور سازمانی بر عهده رهبر جمهوری اسلامی است. بنا بر این می توان حدس زد که چرا خبر سخنان آقای سعیدی کیا به سرعت تکذیب شده است. احتمال دوم می تواند آن باشد که وکلای حقوقی بنیاد نفی دخل مقدر کرده باشند تا شاکیان نتوانند به سخنان رییس بنیاد در پذیرش مسولیت استناد کنند. به ویژه آن که بنا بر صورت جلسه مشترک هیات امنای ساختمان پلاسکو و گروهی از اعضای شورای شهر تهران که روز پنجم بهمن منتشر شده، اخطاریه آتش نشانی مبنی بر ضرورت ساختن پله های فرار توسط شورای ساختمان به نماینده مالک در طبقه چهاردهم ساختمان تحویل شده است. و قطعا وکلای بنیاد از این اخطاریه مطلع بوده اند. از دید وکلای بنیاد، اگر این سازمان خود مسوولیتی به گردن نگیرد کسی را یارای آن نیست که چنین مسوولیتی را متوجه بنیاد کند. به تعبیر دیگر ترجیح داده اند در پشت سپر محافظتی ای قرار بگیرند که ۳۸ سال است بنیاد در پس آن محافظت می شود. بر همین مبنا عجیب نیست که در سخنان آقای محمدرضا رضایی کوچی رییس کمیسیون عمران مجلس که از طرف رییس مجلس مامور پیگیری حادثه پلاسکو شده است (در روز چهارم بهمن) از همه دستگاه های مرتبط نام برده شده مگر بنیاد مستضعفان. آقای کوچی می گوید « هر چند دستگاه ها تلاش دارند در رابطه با حادثه پلاسکو رفع مسئولیت داشته باشند یا مسئولیت را به عهده دستگاه یا وزارتخانه دیگری بیاندازند اما بنده اعتقاد دارم شهرداری و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به لحاظ قانونی این اجازه را داشتند که در موضوع مذکور ورود کنند و اقدامات لازم را برای کمک به پیشگیری از وقوع حادثه پلاسکو انجام دهند.» تاریخ سکوت در بنیاد مستضعفان در هفته های نخست پس از ۲۲ بهمن ۵۷ نام و طرح بنیاد مستضعفان به فردی نسبت داده می شد به نام دکتر محمد هویدا. هویدا از دوستان محمد بهشتی و عزت الله سحابی دو عضو شورای انقلاب در آن زمان بود. او از مقام های با نفوذ در وزارت پست و تلگراف و تلفن در زمان محمدرضا شاه بود که نخستین حلقه وصل آقای بهشتی به حکومت در دهه ۳۰ خورشیدی بود. آقای هویدا نخستین کسی بود که در آن زمان می کوشید مصادره اموال خانواده پهلوی را با این هدف که در اختیار مستضعفان قرار می گیرد توجیه کند. حتی در نخستین فرمان روح الله خمینی برای تاسیس بنیاد نیز تاکید اصلی بر قرار گرفتن اموال مربوط به خانواده پهلوی در اختیار مستضعفان است. اما چنان که می دانیم این فرمان بعدا به وسیله ای برای توجیه مصادره اموال همه کسانی تبدیل شد که در زمان حکومت پیشین ثروتمند محسوب می شدند. به این ترتیب در فاصله سال های ۵۸ تا ۶۰ موجی از مصادره اموال توسط همه نهادهایی که نوعی نیروی مسلح داشتند، از سپاه پاسداران گرفته تا کمیته ها و حتی نیروهای حراست خود بنیاد، به راه افتاد که به شکل گیری پرونده های زیادی در دادگاه های آن زمان توسط شاکیان منجر شد. در درون حاکمیت نیز منازعه بر سر این که اموال و املاک مصادره شده در اختیار چه کسی باشد به سرعت بالا گرفت. در نخستین منازعه آقای هویدا حذف شد و علینقی خاموشی که از چهره های متنفذ مورد حمایت بازاریان نزدیک به آقای خمینی بود جایگزین هویدا شد. اگر اکنون به اسناد بنیاد و گزارش هایی که درباره آن منتشر می شود نگاه کنید نامی از آقای هویدا نیست. در دومین منازعه این بحث در درون شورای انقلاب مطرح شد که بسیاری از آنچه به عنوان اموال خانواده پهلوی مطرح شده و در اختیار برخی از آنان بوده توسط وزارت دربار خریداری شده در نتیجه نه در شمار اموال خانواده پهلوی بلکه اموال دولت است. برای حل این منازعه از زمان ریاست جمهوری محمدعلی رجایی اداره این اموال با انتصاب آقای رجایی به ریاست بنیاد به رییس دولت سپرده شد. سنتی که تا زمان رهبری آقای خمینی و نخست وزیری میرحسین موسوی ادامه داشت اما از زمان آغاز رهبری آقای خامنه ای به این سنت پایان داده شد و بنیاد مستضعفان عملا از دولت جدا شد. و آقای خامنه ای با صدور حکم ریاست برای محسن رفیق دوست عملا بنیاد را از نظر سازمانی به نهاد رهبری متصل کرد.درپی این تحول به سرعت به اکثر پرونده های شکایتی که از سال ۵۸ علیه بنیاد مستضعفان وجود داشت توسط قوه قضاییه ای که آن هم زیر نظر رهبر بود، پایان داده شد. از آن زمان به بعد هیچ گونه نظارت قانونی دولتی بر بنیاد وجود ندارد و عملا هیچ نهاد دولتی نمی تواند نظارتی بر بنیاد داشته باشد. از نظر مالیاتی نیز شرکت های زیرنظر بنیاد تا سال ۱۳۸۰ مالیاتی نمی پرداختند. این در حالی است که تا سال ۹۳ به طور رسمی فقط ۸ درصد از سود بنیاد صرف به اصلاح محرومیت زدایی می شده است یا به تعبیر دیگر در اختیار مستضعفان قرار می گرفته است. آقای سعیدی کیا می گوید از زمان او مقرر شده است تا ۳۰ درصد سود بنیاد صرف محرومیت زدایی شود. همچنین گزارش های آقای سعیدی کیا نشان می دهد از زمانی که او در سال ۱۳۹۳ به ریاست بنیاد منصوب شده اقدام هایی برای افزایش شفافیت انجام شده است. اما همه این اقدام ها داوطلبانه است یعنی اگر بنیاد از هر بخش آن سرباز بزند هیچ دستگاه نظارتی دولتی نمی تواند به هیچ تخلفی رسیدگی کند. مرور تاریخ بنیاد مستضعفان نشان می دهد که به تدریج این بنیاد به بنیادی ساکت تبدیل شده است که لازم نیست درباره هیج امری پاسخگو باشد. به نظر می رسد اکنون نیز نگاه ناظران بر رفتار رییس بنیاد ادامه همین رویه است. بر اساس چنین نگاهی محتمل به نظر می رسد که بنیاد همچنان از پذیرش مسوولیت مالکانه درباره حادثه پلاسکو خودداری کند و سر در لاک سکوت ببرد. سکوتی که بنیاد مستضعفان را به بنیاد سکوت و ابهام تبدیل کرده است. با دیگران به اشتراک بگذارید:

۱۳۹۵ بهمن ۲۹, جمعه

مادرانیکه داغ فرزنددیده اندقهرهستندنه میبخشندونه فراموش میکنندجناب توکلی


توکلی: بايد کاری کرد که قضيه حصر تمام شود


در ادامه واکنش ها به طرح "آشتی ملی" خاتمی و ه مزمان با ردصريح آن از سوی خامنه ای٬ احمد توکلی خواستار "عقب نشينیکتبی و رسمی" خاتمی شده است. يک نماينده مجلس هم گفته٬ تا قبلاز عيد "خبرهای خوبی" درباره حصر شنيده خواهد شد. در پی واکن شهای گسترده به طرح "آشتی ملی" که مدتی پيش ازسوی محمد خاتمی٬ رئيس جمهور دوران اصلاحات٬ مطرح شد٬احمد توکلی٬ از چهره های سرشناس اصول گرا نيز به صف کسانیپيوست که در اين رابطه موضع گيری کرده اند. احمد توکلی طی سخنانی در دانشگاه فردوسی مشهد٬ در پاسخ بهپرسشی در رابطه با حصر ميرحسين موسوی٬ زهرا رهنورد و مهدی کروبی گفته است: »من به آشتی ملی معتقد هستم و بايد کاریکرد که اين قضيه تمام شود«. محمد خاتم ی گفته است٬ بايد زمينه آشتی ملی را فراهم کرد آخرين موضع گيری از آنِ رهبر جمهوری اسلامی بود. خامن های طیسخنانی تعبير "آشتی ملی" را "بی معنی" خواند و از بالا گرفتن بحث آن در رسانه ها انتقاد کرد. رهبر جمهوری اسلامی بدون واردشدن به جزئيات طرح محمد خاتمی و قرار گرفتن در حوزه ی بحثاو٬ گفت: »مگر مردم با هم قهر هستند که بخواهند آشتی کنند؟«سخنان خامنه ای در عين حال پيام روشنی هم داشت. او گفت: »البتهمردم ما با کسانی که در سال ۸۸ به روز عاشورای حسينی اهانت کردند و با قساوت و لودگی و ب یحيايی٬ جوان بسيجی را در خيابانلخت کردند و کتک زدند٬ قهر هستند و با آنها آشتی هم نم یکنند«. آشتی ملی از طريق "توبه " احمد توکلی حصر را نوعی "چار هانديشی" م یداند و م یگويد٬ چنانچه آن سه نفر محصور نمی شدند بايستی محاکمه می شدند و چون"حکمشان معلوم است" در نتيجه محاکمه شان "نه برای نظام خوببود نه برای مردم و نه برای خود آنها". اين فعال سرشناس اصو لگرا سپس تعبير خود را از "آشتی ملی"روشن می کند: »بهترين و کم هزينه ترين راه اين است که کتبا ورسما عذرخواهی شود. آقای خاتمی شخصيتی محترم است که می توانست در همان زمان با يک جمله از آن همه اتفاق جلوگيریکند«. احمد توکلی در ادامه طرح مشخص خود برای اجرای "آشتی ملی"را چنين بيان م یکند: »الان پيشنهاد من همين است که آقای خاتمیرسما و کتبا عقب نشينی کند؛ عقب نشينی اصطلاح است٬ در واقع با اين کار پرواز می کند«. اين نماينده سابق مجلس در نهايت م یگويد: »عذرخواهی را به نفع نظام می دانم و انشاءﷲ آشتی ملی اتفاقخواهد افتاد«. پيش تر مصطفی تاج زاده٬ معاون سياسی وزارت کشور دولت اصلاحات٬ در تشريح طرح خاتمی گفته بود٬ "آشتی ملی" به اينمعنا نيست که »يکی از ديگری عذرخواهی کند يا توبه نامه بنويسد ومواردی از قبيل؛ ما اگر اهل چنين کارهايی بوديم در سال های گذشتهکه در زندان بوديم به چنين روش هايی متمسک می شديم که خودمانرا نجات دهيم و بتوانيم سهمی از حکومت را به خود اختصاصدهيم«. تا جزاده سه دليل را برای طرح "آشتی ملی" از سوی محمد خاتمیبرشمرده بود: نخست: وجود مشکلات متعدد در جامعه که "درصورت مهار نشدن" ممکن است به بحران تبديل شوند. دوم: "مخاطرات" به وجود آمده برای ايران پس از به قدرت رسيدنترامپ در آمريکا. و سوم: "نياز به جراحی های بزرگ درعرصه های مختلف" با هدف "جلوگيری از وقوع مسائل جديد". گرچه تلقی توکلی از "آشتی ملی" متعارف نيست٬ اما تأکيد او بر اينکه "بايد کاری کرد که اين قضيه تمام شود"٬ گمانه زنی های اخيردرباره احتمال پايان حصر خانگی موسوی٬ رهنورد و کروبی راتقويت می کند. تلا شهای جدی اخير علی مطهری برای ديدار با "محصوران"٬اميدواری محمدرضا عارف به پايان يافتن حصر خانگی معترضان به انتخابات ۸۸ و سخنان غلامعلی جعفرزاده نماينده مجلس٬ مبنی براحتمال رفع حصر پس از انتخابات٬ همگی خبرهايی هستند کههم هنگام با طرح موضوع "آشتی ملی" از سوی خاتمی٬ به تقويتگمانه زنی ها درباره احتمال آزادی موسوی٬ رهنورد و کروبی کمکم یکنند. "خبرهای خوب" تا قبل از عيد اما سخنان اخير محمود صادقی٬ نماينده تهران در مجلس٬ بهخوش بينی ها جلوه ای مشخص تر داد. صادقی روز سه شنبه (۲۶ بهمن) در دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسی در پاسخ به پرسشی دررابطه با موضوع حصر گفت: »با پيگيری های خستگی ناپذير دکتر مطهری٬ انشاﷲ تا قبل از عيد خبرهای خوبی خواهيم شنيد«. او امادرباره جزئيات اين "خبرهای خوب" توضيح بيشتری نداد. طوفان توييتری و چشم انداز رفع حصررهبران جنبش سبز هم زمان اما عباس جعفری دول تآبادی٬ دادستان تهران حصر را"يک تصميم ملی" خواند و گفت که طوفان توييتری و چشم انداز رفع حصررهبران جنبش سبز هم زمان اما عباس جعفری دول تآبادی٬ دادستان تهران حصر را"يک تصميم ملی" خواند و گفت که "آشتی ملی" در شرايط کنونیموضوعيت ندارد. از گمانه زنی ها گذشته٬ تغييری محسوس در وضعيت "محصوران"ديده نمی شود. سايت کلمه دو روز پيش خبر داده بود: »کوچکترينتغييری در وضعيت حصر رخ نداده است؛ همچون گذشته کليهارتباطات قطع و تماس تلفنی در طول هفته حتی با خانواده ميسرنيست٬ ملاقات با خانواده هفته ای يک بار در ساعتی بسيار محدوددر مجاورت زندان اختر در حضور ماموران امنيتی صورتمی گيرد و ساير شرايط همچون گذشته است«. طرح "آشتی ملی" خاتمی بازتاب گسترده ای در محافل سياسی ايرانداشت. کسانی چون صادق آملی لاريجانی٬ رئيس قوه قضائيه و محمدنبی حبيبی٬ دبيرکل حزب مؤتلفه از اردوگاه اصولگرايان به آنبه سختی تاختند و چهره های چون علی مطهری٬ نايب رئيس مجلس٬محمدرضا عارف٬ رئيس فراکسيون اميد مجلس و مصطفی تاج زاده٬چهره بانفوذ اصلا حطلب٬ هر يک از منظری متفاوت از آن حمايتکردند. حسن روحانی٬ رئيس جمهوری اسلامی ايران نيز روز ۲۲ بهمن درسخنرانی خود به مناسبت سالگرد انقلاب ايران سخنانی را بر زبانآورد که به همدلی با طرح "آشتی ملی" خاتمی تعبير شد. او گفت: »همه در پيروی از رهبر معظم انقلاب در پی اجماع و آشتی وانسجام ملی هستيم«. اتهام "سهم خواهی" به حاميان آشتی ملی حاميان طرح "آشتی ملی" از سوی عده ای از اصولگرايان متهمشده اند که تحت لوای "آشتی ملی" تنها در پی "رفع حصر" و"سهم خواهی" در قدرت هستند. برای نمونه منصور حقيقت پور٬نماينده اصو لگرا و مشاور رئيس مجلس٬ در پی رد صريح طرحخاتمی از سوی خامنه ای٬ گفت: »کسانی که تعبير "آشتی ملی" را بهکار بردند٬ هدفشان "سهم خواهی" بود که قطعا به اين هدف نخواهندرسيد«. سايت "الف" وابسته به احمد توکلی نيز روز سه شنبه نوشته بود: »باتامل در سخنان افرادی که تاکنون درباره طرح آشتی ملی سخنگفته اند بايد عنوان کرد٬ هدف اصلی نه رفع شکا فهای برآمده ازفتنه ۸۸ و نه حتی تلاش برای اصلاح مسير اشتباهی که منجر بهحوادث انتخابات رياست جمهوری دهم شد می باشد. بلکه ظاهراموضوع صرفا رفع حصر و زمينه سازی برای حضور دوبارهعناصر هنجارشکن در عرصه سياسی می باشد«.

۱۳۹۵ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

حق آزادی، حق فردا، بابک داد


مقدمه: تازه‌ترین خبر: بعدازظهر شنبه مهدی خزعلی با فشار بالا و علائم سکته قلبی و اِدِم مغزی به بیمارستان آیت‌الله طالقانی منتقل شده و از لحظه بازداشت اعتصاب غذای خشک خود را نشکسته است. یادداشت زیر را عصر روز شنبه ۲۳ بهمن نوشته‌ام، ساعتی که خزعلی را به طرز مرموزی «سه ساعت و نیم» در مسیر زندان اوین تا بیمارستان طالقانی گردانده‌اند و در یک توقف، گازی در داخل اتاقک آمبولانس رها کرده‌اند که به گفته آقای خزعلی بخاطر احساس شدید خفگی، با پارچه‌ای خیس نفس خود را حفظ کرده و با سختی توانسته دریچه قفل‌شده آمبولانس را گشوده و از خفگی رهایی پیدا کند. بر اساس گزارشها، وی در طول مسیر بیمارستان مورد بدرفتاری مأموران امنیتی اوین قرار داشته است. حق آزادی، حق فردا! اقرار می‌کنم که من نمی‌توانم از آقای خزعلی کاری را بخواهم (شکستن اعتصاب غذا) که خودم هیچ اعتقادی به آن ندارم! که اگر من هم به جای او باشم، بی تردید همین انتخاب عزتمندانه را می‌کنم. آنقدر لب به غذایشان نمی‌زنم تا یا آزادی‌ام را پس بگیرم و یا جانم را بر سر آن بدهم. چرا که بالاتر از نعمت آزادی، چیز دیگری نمی‌شناسم. عشق به آزادی در نهاد هر ‌بشری هست و آدمی که خالی از عشق به اختیار و آزادی باشد، چیز بزرگی کم دارد! گرچه برای کسی که به اجبار و تسلیم تن داده و به هر علتی نمی‌تواند از پیله‌ی جبر و تقدیرش بیرون آید، سخن گفتن از رؤیای آزادی بیهوده است و حرفهای رسا و شیرین هم راه به جایی نمی‌برند. خلاصه اگر بگویم؛ اِشراف و امتیاز آدمی به «اختیار داشتن» اوست. داشتن حق انتخاب و آزادیِ است که بشر را از جانداران متمایز می‌کند. و گفتن ندارد که بزرگترین عزت آدمی، در دفاع او از آزادی و حق انتخاب خویش است. اگر «حق آزادی» را از آدمی بگیرند، آب و نان را می‌خواهد چه کار؟ اگر نتواند راهش را خود انتخاب کند، انگار آب را بر او بسته‌اند. یا هوا را از او دریغ کرده‌اند. آدمی که «حق اختیار» را می‌فهمد، با لب تشنه و تن زخمی، آنقدر برای آزادی خود می‌جنگد تا یا به چنگش بیاورد و یا عزتمندانه فدایی‌اش شود. در چنین صحنه‌ای، به جز زیبایی چیز دیگری می‌توان دید؟ گفته‌اند رطب‌خورده، منع رطب چون کند؟ کسی که دلداده‌ی شیرینیِ رطب (خرمای نیم‌رسیده) است، نمی‌تواند نسخه‌ای بپیچد که رطب نخور! رطب زیان دارد! عوارض دارد! و اگر هم چنان نسخه‌ای بدهد اثری ندارد. چون بوی خوش رطب از لای نسخه بیرون می‌زند! من نمی‌توانم از آقای خزعلی و هر کسی که برای حق آزادی‌اش لب از آب و غذا فروبسته، نسخه بپیچم که از این دفاع عزتمندانه از آزادی شیرین خویش دست بردارد. چون خود هم چنان نخواهم کرد. اما می‌خواهم بخت خود را برای نوشتن نسخه‌ای بیازمایم که لااقل بوی خوش رطب ندهد! می‌توانم آیا؟ اگر صدایم به خزعلی عزیز می‌رسد، می‌گویمش: برادرم! تو مسئولانه برای حق آزادی خویش جنگیده‌ای. عزتت پایدار. اما یادت باشد به حق فرزندانت. فرزندان تو حقی بر گردنت دارند. آنگونه برای حق آزادی بجنگ که در حق فرزند جفا نشود. حق همسرت (که او را هم با همین اختیار و آزادی برگزیده‌ای)، به یادت می‌آورم که کم از حق آزادی، عاشقانه نیست. اینها را بر حسب حق یادآوری می‌گویم، که آن هم حق انسان است بر انسان. نکند حق خانواده‌ات را قربانی حقوق دیگر کنی. حق جسم تو، کم از حق آزادی روح و جانت نیست. مباد که در مسیر گرفتن یک حق، حقوق بقیه را (از جسم و فرزند و سر و همسر و...) نادیده بگذاری. دادگری و عدل و انصاف سخت است و دشوار. و در حلقه این همه حقوق، منصف باید باشیم. آنکه مانند تو با عزت بر حق آزادی خود پای می‌فشرد، حتماً آنقدر انصاف دارد تا حق همه را به یک قِسم ادا کند. و دِینی بر گردن خود باقی نگذارد. در صحنه اعتصاب غذای همه اسیران از آقایان صادقی و شریعتی و نکونام و طاهری و خزعلی و... دیگر عزیزان، چه می‌توان دید جز زیبایی؟ زیبایی نبردی تا پای جان، برای پس گرفتن آزادی. و من اگر حسرتی داشته باشم، حسرت حضور در آن آوردگاه عزت است که‌ شما خوبان در آن هستید و من غایبم. اما اگر نگویم که در کنار حق آزادی، حق سلامتی جسم خود را هم باید بجا آورید، به وجدان خود جفا کرده‌ام. و می‌گویم‌تان چرا! ما (در بیرون حصار) باید از تلاش برای رساندن صدای مظلومیت و حقوق همه زندانیان سیاسی و عقیدتی، حتی یک لحظه هم غفلت نکنیم. و شما (که در حصارید) نیکوست تلاش کنید که با حفظ جسم و جان عزیزتان، علاوه بر حق‌طلبی و آزادی‌حواهی، «حق فردا» را هم به یاد داشته باشید و از آن حق غفلت نکنید! «فردا» بر گردن شما و ما حق بزرگی دارد؛ به بزرگی خود «آزادی»! برای رعایت حق فردای آزادی، افطار کنید و مراقب تندرستی‌تان باشید. سخنی هم با آزاداندیشانی که بیرون از حصارها و بند زندانها هستند! یادمان باشد که همه‌ی دربندان، از هر تیره و سلیقه و تفکری، اجزای یک «ما» هستند. همه همدردیم و درد همه ما، آزادی است. در این کاروان همه در یک سودا، همسفریم و خودی و غریبه نداریم. صدای همگی دربندیان باشیم و مباد که روزمرگی‌ها از یاد آنان غافل‌مان کند. اگر در این زمستان سرد، به خواب غفلت برویم؛ آن غفلت، خواب مرگ ماست. و ما به خاطر بدهکاری به آزادی و فردا، حق نداریم بمیریم و غفلت کنیم؛ تا آنگاه که به هدف برسیم. «روزه‌ی آزادیخواهی و حق‌طلبی‌تان» مقبول حق باد. به نام آزادگی افطارش کنید. فردا حقی بر گردن ما دارد و آزادی هم. با امید و همدلی، باید آزادی و فردا را به هم برسانیم که دارد دیر می‌شود! بابک‌داد

۱۳۹۵ بهمن ۲۴, یکشنبه

چرا دولت قرارداد واگذاری مخابرات به سپاه را 'فسخ' کرد؟


سازمان خصوصی سازی ایران با انتشار اطلاعیه ای قرارداد واگذاری نیمی از سهام شرکت مخابرات ایران به چند شرکت وابسته به سپاه پاسداران را بعد از هفت سال لغو کرد. نیمی از سهام شرکت مخابرات ایران مهر ماه سال ۱۳۸۸ در یک معامله پر سرو صدا به ارزش هفت هزار ۸۰۰ میلیارد تومان (به ارزش روز حدود هشت میلیارد دلار) به کنسرسیومی فروخته شد که سهامداران آن از شرکت های وابسته به سپاه پاسداران ایران هستند. کنسرسیوم "توسعه اعتماد مبین" خریدار ۵۰ بعلاوه یک درصد سهام شرکت مخابرات، از سه شرکت تشکیل شده است. شرکت های سرمایه گذاری "توسعه اعتماد" و "شهریار مهستان" از شرکت‌های زیر مجموعه بنیاد تعاون سپاه پاسداران و شرکت "گسترش الکترونیک مبین ایران" از شرکت‌های زیر مجموعه ستاد اجرایی فرمان امام است. سازمان خصوصی سازی در اطلاعیه خود تاکید کرده که خریدار سهام شرکت مخابرات با "نقض مکرر" تعهداتش باعث شده تا این سازمان از "حق فسخ مندرج در قرارداد" استفاده کند. علی اشرف پوری حسینی رئیس سازمان خصوصی سازی به خبرگزاری فارس گفته که "قرارداد واگذاری مخابرات ۱۲ روز قبل به علت پرداخت نشدن دو یا سه قسط از سوی شرکت اعتماد مبین و برگشت خوردن نزدیک به ۱۰۰۰ میلیارد تومان چک فسخ شد." به گفته رئیس سازمان خصوصی سازی، "با توجه به عدم ایفای تعهدات خریدار و اظهار ناتوانی از پرداخت اقساط، چاره‌ای برای سازمان خصوصی سازی برای فسخ قرارداد واگذاری مخابرات ایران باقی نماند و اکنون این واگذاری فسخ شده تلقی می شود." در هفت سال گذشته مدیریت شرکت مخابرات با شرکت‌های خریدار بوده ولی بنابر اطلاعیه سازمان خصوصی سازی، سهام شرکت مخابرات و مدیریت آن به دولت بازگردانده می شود و بعد از مراحل قانونی، مجددا سهام آن برای واگذاری عرضه خواهد شد. به گفته آقای پوری حسینی "به احتمال فراوان سازمان خصوصی سازی در بلوک‌های ۱۷ درصدی این دارایی را عرضه خواهد کرد." علت فسخ قرارداد علت اصلی فسخ قرارداد واگذاری شرکت مخابرات، ناتوانی کنسرسیوم "توسعه اعتماد مبین" در پرداخت بدهی عنوان شده است. در زمان واگذاری شرکت مخابرات، ارزش نیمی از سهام این شرکت، هفت هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان برآورد شده و قرار بود خریدار ۲۰ درصد آن یعنی یک هزار و ۵۶۰ میلیارد تومان آن را نقد و بقیه را در ۱۶ قسط ۴۸۴ میلیارد تومانی در هر شش ماه یکبار بپردازد. با وجود اعلام فسخ قرارداد واگذاری شرکت مخابرات، مصطفی سید هاشمی رئیس هیات مدیره توسعه اعتماد مبین ابراز امیدواری کرده که "با مذاکرات انجام شده و پذیرش تقاضای استمهال این موضوع حل شود." آقای سید هاشمی با تائید تاخیر در پرداخت اقساط گفته که از ۱۶ قسطی که باید تا پایان سال ۹۶ پرداخت می کردیم تا به حال ۱۲ قسط آن را پرداخت کرده ایم اما "قسمتی از قسط سیزدهم و قسط چهاردهم که باید در آبان ماه پرداخت می شد، هنوز پرداخت نشده است که برای آن از سازمان خصوصی سازی تقاضای استمهال کرده ایم." خریدار سهام مخابرات می گوید تقاضا کرده ایم پرداخت بدهی سه ماه به تاخیر بیفتد اما به نظر می رسد مسئله پرداخت اقساط سهام شرکت مخابرات از مدتها پیش با مشکل مواجه بوده است. جعفر سبحانی مشاور رئیس کل سازمان خصوصی سازی به خبرگزاری دانشجویان ایران گفته خریداران سهام مخابرات در دو سه سال اخیر در پرداخت بدهی های خود "کوتاهی" کرده اند و با وجود آنکه "سازمان خصوصی سازی با آنها همراهی زیادی کرد ولی متاسفانه کار به جایی رسید که به نظر می سد آنها مایل به حل موضوع نیستند و گرنه ما به سمت فسخ قرارداده نمی رفتیم." به گفته آقای سبحانی"سازمان خصوصی سازی به دفعات زیاد به شرکت توسعه اعتماد مبین فرصت داد که بدهی های خود را پرداخت کند ولی متاسفانه این شرکت از فرصت داده شده استفاده نکرد." در حالی که معمولا سازمان خصوصی سازی با خریداران سهام شرکت های دولتی به خصوص شرکت های زیانده همراهی می کند و به جای فسخ قرارداد برای پرداخت بدهی، به آنها فرصت می‌دهد اما سازمان خصوصی سازی معتقد است شرکت مخابرات یک شرکت سودده است و دلیلی وجود ندارد که خریدار اقساط بدهی خود را نپردازد. واگذاری پر سروصدا هفت سال پیش نیمی از سهام شرکت مخابرات ایران در حالی به گروهی از شرکت های وابسته به سپاه پاسداران فروخته شد که رقیبش "پیشگامان کویر یزد" ساعاتی پیش از معامله به دلیل نداشتن "صلاحیت امنیتی" از رقابت کنار گذاشته شد و رقابت عملا بین گروه "مهر اقتصاد ایرانیان" و کنسرسیوم "توسعه اعتماد مبین" بود که هر دو وابسته به سپاه پاسداران بودند. اعتراض ها به نحوه واگذاری سهام مخابرات تا مدتها ادامه داشت و حتی مجلس نیز تحقیق و تفحصی در این زمینه انجام داد و این واگذاری را "صوری" خواند و تاکید کرد که واگذاری شرکت مخابرات "با رعایت ظاهری مقررات و کاملا غیر رقابتی به منظور واگذاری سهام به یک مجموعه خاص که بیشتر تحت مدیریت نهادهای عمومی قرار دارد، انجام گرفت." از نظر مجلس این واگذاری مغایر سیاست های اصل ۴۴ قانون اساسی بود که بر اساس آن "یک انحصار طبیعی از حاکمیت دولت به بخش غیر دولتی که بیشتر به نهادهای عمومی (سپاه پاسداران) وابسته است، واگذار شد." اعتراض به این واگذاری به حدی زیاد بود که نمایندگان مجلس شمس الدین حسینی وزیر وقت اقتصاد را به مجلس فراخواندند اما آقای حسینی ضمن دفاع از واگذاری مخابرات به شرکت های وابسته به سپاه پاسداران و قانونی بودن آن خطاب به نمایندگان مجلس گفت "اگر مخالف خریداری بنگاهها از سوی شرکت های عمومی غیر دولتی هستید قانونی تصویب کنید و شرکت های عمومی غیر دولتی را از خرید بنگاهها منع کنید." شرکت های و نهادهای وابسته به سپاه پاسداران نظیر قرارگاه خاتم الانبیا در سالهای اخیر به خصوص در دولت محمود احمدی نژاد سهم زیادی در پروژه های عمرانی و اقتصادی پید کرده‌اند و لغو قرارداد شرکت مخابرات برای دولت حسن روحانی کار آسانی نخواهد بود. به نظر می رسد به دلیل قدرت سیاسی و اقتصادی سپاه، برای دولت آقای روحانی لغو این قرارداد کم هزینه نخواهد بود شاید برای همین دلیل است که رئیس سازمان خصوصی سازی گفته شرکت خریدار می تواند "در صورت پاس کردن چک ها همچنان تملک خود بر این دارایی را ادامه دهد، اما برای این موضوع باید به هیات داوری مراجعه کند." برخی از تحلیلگران بر این باورند که اعلام رسمی دولت برای لغو این قرارداد بیشتر برای این است که فشار بر شرکت های وابسته به سپاه پاسداران را بیشتر کند تا آنها مجبور شوند بدهی خود را به دولت بپردازند.

۱۳۹۵ بهمن ۲۲, جمعه

خبرگزاری‌های ایران عبارت "آمریکا ببر کاغذی" را از سخنان فرماندۀ سپاه حذف کردند


*""سپاه نیوز" همانند دیگر خبرگزاری های ایران بخشی از سخنان فرماندۀ کل سپاه پاسداران ایران را در مورد آمریکا سانسور کرد. سرلشگر محمدعلی جعفری در سخنانی که امروز چهارشنبه بیستم بهمن ماه به مناسبت سی وهشتمین سالگرد انقلاب اسلامی در تهران ایراد نمود به نقل از یک تحلیلگر وزارت دفاع آمریکا مدعی شد که این کشور چه "در جهان اسلام" و چه "در کل جهان" یک "ببر کاغذی" است و این ارزیابی به گمان فرماندۀ سپاه پاسداران ایران از نشانه ها و نتایج "مجد و عظمت انقلاب اسلامی" و موقعیت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای است. خبرگزاری "سپاه نیوز" و "فارس" که هر دو وابسته به سپاه پاسداران ایران هستند در گزارش هایشان دربارۀ سخنرانی سردار جعفری عبارت "ببر کاغذی" را حذف کردند و خبرگزاری "مهر" این عبارت را به "روی کاغذ" تبدیل کرد. در این بین خبرگزاری های "فارس" و "ایلنا" از این "سانسور" نیز فراتر رفت و کل سخنان فرماندۀ سپاه پاسداران را از صفحۀ اصلی و ستون سیاسی خود حذف کردند. در سخنرانی امروزش فرماندۀ کل سپاه پاسداران همچنین مدعی شد که "حتا دشمنان انقلاب اسلامی با اعتراف به مجد و عظمت حکومت اسلامی ایران به دولتمردان آمریکایی توصیه می کنند که تهدید علیه ایران نه تنها بی فایده، بلکه مضر است." دیروز آیت الله خامنه ای در ادبیاتی غیرمعمول به تهدیدهای دولت جدید آمریکا واکنش نشان داد و از دونالد ترامپ، رییس جمهوری جدید آمریکا، بابت تهدیدهای اخیرش علیه حکومت اسلامی ایران تشکر کرد، زیرا این تهدیدها، به گفتۀ آیت الله خامنه ای، مؤید تحلیل های او دربارۀ ماهیت واقعی آمریکا است. در این حال، رویترز به نقل از منابع آگاه امروز نوشت که دونالد ترامپ در نظر دارد با صدور یک حکم اجرایی سپاه پاسداران ایران را در فهرست گروه های تررویستی قرار بدهد و برای این منظور نظر شماری از نهادها و سازمان های حکومتی آمریکا را جویا شده است. رویترز از سپاه پاسداران به عنوان قدرتمندترین بازوی نظامی رژیم اسلامی ایران یاد کرده که بر دامنۀ نفوذ گسترده اش در اقتصاد و قدرت سیاسی ایران طی سال های اخیر افزوده شده است. رویترز اضافه کرده است که قرار گرفتن سپاه پاسداران ایران در فهرست سیاه گروه های تروریستی تنش و بحران در منطقه را افزایش خواهد داد. دیروز سه شنبه هفتم فوریه شان اسپایسر سخنگوی کاخ سفید آمریکا خطاب به آیت الله خامنه ای گفت که "اگر رژیم ایران پی نبرده که در آمریکا رییس جمهوری جدیدی بر سر کار آمده، در واقع خود را دست انداخته است." سخنگوی کاخ سفید همچنین گفت که رییس جمهوری جدید آمریکا نظاره گر منفعل تخلفات ایران نخواهد بود و هیچ تدبیر و گزینه ای را برای تنبیه حکومت اسلامی ایران از نظر دور نخواهد داشت. دولت ترامپ در واکنش به آزمایش اخیر موشکی سپاه پاسداران ایران ۲۵ شخصیت حقوقی و حقیقی وابسته به این نهاد نظامی را هدف مجازات های جدید قرار داد.

۱۳۹۵ بهمن ۲۱, پنجشنبه

۲۱ بهمن ۱۳۹۵ سه روایت از حداقل دستمزد سال ۹۶: فقر اجتناب‌‌ناپذیر کارگران


۲۱ بهمن ۱۳۹۵ سه روایت از حداقل دستمزد سال ۹۶: فقر اجتناب‌‌ناپذیر کارگران FacebookTwitterGoogle+BalatarinPrintEmail کارگروهی برای تعیین سطح دستمزدها در سال ۹۶ تشکیل شده است. گرچه هنوز کارگروه یاد شده در شورای عالی کار مشغول تعیین معیارهای افزایش دستمزد است اما زمزمه‌هایی نیز شنیده می‌شود: افزایش ۱۳ تا ۱۵ درصد دستمزد فعلی، چانه‌زنی بر مبنای خط فقر تعیین شده توسط مجلس، و یا تامین هزینه “بخشی از اقلام مصرفی خانوارهای کار”. آیا واقعاً دستمزدها به فراخور هزینه‌ها افزایش پیدا می‌کند؟ مقامات وزارت کار به نمایندگی از طرف دولت، نمایندگان کارفرمایان و نمایندگان شوراهای اسلامی کار در این جلسات شرکت دارند. آن‌ها در گفت‌وگوهایشان با رسانه‌ها، معیارها و ارقام متفاوتی درباره میزان حداقل دستمزد سال ۹۶ عنوان کرده‌اند. هم نماینده شوراهای اسلامی کار و هم نماینده تشکل‌های کارفرمایی گفته‌اند قرار است برای تعیین حداقل مزد سال ۹۶، میزان کالری مورد نیاز یک خانواده و بر اساس آن هزینه مواد غذایی و غیر غذایی لازم زندگی کارگران محاسبه شود. در همان حال هر دو طرف این مذاکرات به این نکته اشاره کرده‌اند که به لحاظ اقتصادی، در سال ۹۶ پرداخت حداقل دستمزد ممکن نیست و باید در یک فرآیند درازمدت به آن دست یافت. صعود به خط فقر در “درازمدت” احسان سهرابی “عضو هیئت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار” گفته است: “حقوق مورد نیاز برای گذران یک زندگی برای کارگر حدود ۲ میلیون و ۴۴۶ هزار تومان است.” علی خدایی عضو دیگر “هیئت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار” و نماینده شورای عالی کار با اشاره به اختلافاتی که میان نمایندگان این تشکل و نمایندگان کارفرمایان در کمیته تعیین دستمزد وجود دارد در عین حال تاکید کرده است: “ممکن است به دلایل اقتصادی برای سال ۹۶ امکان عملیاتی شدن محاسبات کارگروه مزدی وجود نداشته باشد”. او اما امیدوار است که شاید بتوان در “درازمدت” برنامه‌ای برای رسیدن به دستمزد مطلوب در نظر گرفت. اصغر آهنی‌ها از اعضای کارفرمایی شورای عالی کار به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته مذاکرات در حدی است که گروه کاری “بر سر تعیین معیار‌های منطقی” بتواند توافق کند. وی افزوده است “الگوی به‌دست آمده [برای اجذرایی شدن] نیازمند تطبیق نظرات فنی نمایندگان گروه‌های کارگری، کارفرمایی و دولتی و در نظر داشتن واقعیت‌های اقتصادی است”. به گفته آهنی‌ها تأمین بخشی از هزینه زندگی کارگران بر عهده کارفرمایان است و مابقی را باید دولت و سایر ارگان‌ها بر عهده بگیرند. حمید حاج ‌اسماعیلی، “کارشناس کار” اما در گفت‌و گو با خبرگزاری کار ایران ملاک مشخص‌تری برای تعیین دستمزدها به دست داده است. او اعتقاد دارد که می‌توان برای تعیین حداقل دستمزد، میزان تعیین شده توسط مرکز پژوهش‌های مجلس را مبنای چانه‌زنی در شورای عالی کار قرار داد که حدود یک میلیون و هشتصدهزار تومان است. این کارشناس توصیه کرده که کسری دستمزد کارگران با پرداخت یارانه غیر نقدی و بن‌های کارگری جبران شود. در چنین شرایطی، برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که در خوشبینانه‌ترین حالت، حدااقل دستمزد کارگران در سال آینده بین ۱۳ تا ۱۵ درصد افزایش داشته باشد. دستمزدها و هزینه‌های زندگی روزنامه اعتماد اخیرا گزارشی منتشر کرده است از شکاف مزد و معیشت در ۱۰ سال گذشته. این گزارش نشان می‌دهد که هزینه‌های زندگی ظرف ۱۰ سال گذشته ۴۵۳ درصد افزایش داشته‌اند. به عبارت دیگر یک خانواده در صورتی می‌تواند سطح زندگی‌اش در سال ۱۳۸۵ را حفظ کند که درآمدش دست‌کم در این مدت چهار و نیم برابر شده باشد. دستمزد کارگران در این بازه زمانی به میزان اندکی افزایش یافته و به همین جهت سطح زندگی آن‌ها افت کرده و فقیرتر شده‌اند. در این میان بهای کالاهای اساسی مانند گوشت و مرغ، برنج و حبوبات، لبنیات و تخم‌مرغ باز هم افزایش بیشتری پیدا کرده است. بخش عمده‌ای یا در برخی موارد همه درآمد ماهانه دهک‌های پایین جامعه صرف خرید کالاهای اساسی می‌شود. فعالان کارگری طی سال‌های اخیر هر سال به پایین بودن دستمزدها اعتراض کرده‌اند و خواستار اجرای اصل ۴۱ قانون کار شده‌‌اند که حاکی است حداقل دستمزد باید به نحوی باشد که تورم را جبران و زندگی یک خانواده کارگری را تأمین کند. بیشتر بخوانید: پروین محمدی: «ما به زندگی زیر خط فقر رضایت نمی‌دهیم» ائتلاف دولت و کارفرمایان علیه افزایش دستمزد دولت افزایش دستمزدها را «وتو» می‌کند حداقل دستمزد ۹۶: آیا سرکوب مزدی ادامه می‌یابد؟