:: هیاهو بر سر ابوموسی: جنجال بهپا میکنم پس هستم! (چند عکس)
تمام شعبدهبازان برای
این که جلوی چشمانتان خرگوشی از کلاه بیرون بیاورند یا سکهیی روی ساعد غیب کنند
و از گوشتان بیرون بکشند شگرد ثابتی دارند! مهم نیست دوستی در شبی در مهمانی
شعبدهبازی کند یا دیوید کاپرفیلدی باشد با هزاران بینندهی حاضر و میلیونها
بینندهی غایب. شگرد ثابت است. حواسها را به نقطهیی پرت میکنند و کار خود را در
نقطهی دیگر انجام میدهند! سیاستمداران شعبدهبازانی هستند که نبض مردم را در دست دارند و میدانند چگونه
حواسشان را به نقطهیی پرت کنند تا بتوانند در نقطهی دیگر کارشان را انجام دهند.
وقتی قرار است جام زهر بنوشند باید نوشدارو را نیز کنار دست بگذارند و سر بکشند
که زهر کشنده نباشد و حکم شفا پیدا کند برای بیمار رو به قبله. وقتی در ۲۹ تیر ماه ۱۳۶۷ آیتالله خمینی جام زهر را نوشید و قطعنامهی ۵۹۸شورای امنیت را پذیرفت هنوز از آنهمه جلال و جبروتی که انقلاب به او داده
بود چیزی باقیمانده بود تا بتواند جام زهرا را تاب آورد. اما طی گذشت ماههای بعد
معلوم شد روز به روز آن یال و کوپال بیشتر میریزد و شخصی که توانسته بود دل
میلیونها مسلمان در منطقه را به خود گرم کند دلسردشان کرده است و کاریزمای شکستناپذیری
که کاخها ویران میکرد، به نام کوخنشینان، اکنون خود ویرانهنشینی زهرخورده است.
باید کاری صورت میگرفت و شعبدهیی تا وضعیت تغییر کند! چند ماه پس از نوشیدن جام زهر فرصتی طلایی جلوی پای آقای خمینی گذاشته شد تا
بتواند دوباره در جهان اسلام به عنوان شخصیتی جسور جلوه کند و اثرات زهر نوشیده
شده را خنثا کرده به هنگام مرگ شکستخورده و رنجور نباشد و چون سرداری در میدان
رزم بمیرد. او در ۲۹ بهمن ۱۳۶۷...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر