۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

از خطبه فصل الخطاب به رنگ خون تا خطبه خوف به رنگ زرد

خطبه هاي نمازجمعه خامنه اي، در سالروز ارتحال خميني، هيچ شباهتي با خطبه معروفش که فصل الخطاب ناميدش نداشت. هر آنچه آن خطبه رنگ خون داشت و تهديد و ارعاب در آن موج ميزد، اين يکي تنها نشان از سردرگمي و استيصال سيد علي داشت. فشار و استرس دروني آنچنان در وي موج ميزد که حتي جملاتي که بکار گرفته بود، هيچ سنخيتي با ادبيات گذشته اش نداشت. در مواردي جملاتي را ناتمام گذاشت. در برخي جاها کلمات را اشتباها بکار برد و در نهايت نيز، 22 خرداد را به جاي 22 بهمن بکار گرفت. وي که در 22 بهمن اعلام کرده بود جريان فتنه تمام شد، امروز باز از اين جريان فتنه سخن گفت. نتيجه منطقي اين صحبت ها آن است که هنوز اين جريان فتنه وجود دارد، و هنوز وي از آن بيمناک است و تمام ذهن وي و بيت رهبري معطوف به 22 خرداد امسال است و ترس حضور دوباره مردم، تمام وجودشان را گرفته است. نتيجه ديگر آن است که تمام ترفندهاي قبلي براي آنکه نشان دهند اوضاع تحت کنترل حکومت درآمده، جز شکست پيامدي نداشته است. بر ناظران اوضاع روز ايران، اين سخنان پراکنده و حمله هاي غير مستقيم و کنايه اي به سران جنبش تنها نشان از آن دارد که خامنه اي از آينده خويش بيش از پيش بيمناک ميباشد. گو اينکه امروز وي به خوبي ميداند که جريان مصباحيه، در صدد فرصتي هست که وي را به زير بکشد. فيلتر شدن سايت انصار نيوز، سايتي که مصباح را امام ناميد، خود نشاني از ترس خامنه اي از تحرکات اين جريان ميباشد. شايد دور از واقعيت نباشد که بگوييم تنها بازنده اين کودتا، تا کنون خود خامنه اي بوده است. وي نه راه پيش دارد، نه راه پس. اگر روزي شاه گفت صداي انقلابتان را شنيدم، خامنه اي حتي جرات گفتن آن را ندارد. چون هيچ ابزار قدرت و نيروي اجتماعي را در يد کنترل ندارد تا پس از آن بتواند به تکيه بر آن، به اصلاح امور و دادن امتيازهايي به جريان اصلاح طلب بپردازد، اما از بودن خويش در مسند قدرت واهمه اي نداشته باشد. بسيج و سپاه را از اختيارش دزديده اند، روحانيون ديگر پناهي براي وي نيستند، در بين مردم، تنفر از وي اوج ميزند، به قولي علي مانده و حوضش. بزرگترين پيام خطبه هاي امروز آن بود که هيمهنه خامنه اي شکسته و آني را که روزي خطبه فصل الخطاب ميخواند، گويي لولو برده است. ماجرا از اينجا به بعد وارد دسته بندي هاي جديدي خواهد شد. افرادي که تا ديروز پشت سر خامنه اي حرکت ميکردند، امروز بهتر از هر کسي ميدانند که ديگر خامنه اي مهره اي نيست که بتوان به وي اتکا کرد، و بايد فکري به حال خود نمايند. درگيري هاي اخير لاريجاني و احمدي نژاد را شايد بتوان از اين منظر ديد و تحليل نمود.با اين اوصاف، نيروهاي به نسبت خاموش دست راستي و اصولگرا بايد به فکر خود باشند، که بي مايه فتير هست، و با ريختن هيمنه خامنه اي، آنان نيز به باد فنا رفته اند. نگارنده با توجه به پيامد تحرکات اخير، اعتقاد دارد که جبهه مصباحيه، نقشه ها و برنامه هاي جديدي در سر دارد، و فاز عملياتي آن را شروع کرده اند. و ديگر خامنه اي برايشان ابزار آنچنان سودمندي نيست و کم کم سعي ميکنند پرده آخر کودتا را عملياتي نمايند. تمامي اين تحرکات، در کنار شکست بزرگ در پرونده هسته اي و قطعيت يافتن دور جديد تحريم ها در کنار خطر روز افزون حمله نظامي، مسلما اختلافات عميق در جبهه اصولگراياني انداخته است. آنان بايد امروز تصميم بگيرند که با اصلاح طلبان باشند و يا به جناح مصباحيه پناهنده شوند، زيرا در اين فضاي دوقطبي، و ضعيف شدن خامنه اي، جريان سومي نميتواند سر برآورد و اعلام وجود نمايد. در شرايط حاضر؛ مهمترين پارامتري که اين معادلات را تحت تاثير قرار خواهد داد، حضور مردم در تظاهرات 22 خرداد در سراسر کشور است. مسلما اگر جمعيت چند ميليوني در 22 خرداد و در سراسر کشور در اعتراضات حضور يابند، اين انشقاق و دودستگي به درون سپاه نيز رخنه خواهد کرد، و بيش از پيش به ريزش نيروي سپاه و بسيج ميتوان اميد داشت. حتي در صورت ادامه حضور پرشور مردم، ميتوان احتمال اتفاقاتي نظير کودتا درون سپاه را انتظار داشت. به هر حال يادمان نرود، که ستون اين خيمه امروز شکست. و خامنه اي رسما ديگر توان اداره نيروهاي تحت امرش را ندارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر