۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

نظامی که خماران را به نخبگان ترجیح می دهد؛ ماجرای ارسال کتاب و مواد مخدر به اوین ! (مسیح علی نژاد)

حکومت بر ملت بی سواد همیشه آسان تر است برای همین « دکتران »و «کارشناسان» و «مسولان» و تصمیم سازان این روزهای ایران که ادعای ارج نهادن به علم را دارند وقتی که در قدرت قرار گیرند و عناوین «دکتر رییس جمهور»، «بازجو ی کارشناس» و « مسول زندان» و « تصمیم ساز نظام» را با خود یدک بکشند، نخبگان را یا در زندان می خواهند و یا متواری از ایران. اوین این روزها پر است از نخبگان و دانشجویانی که بیشتر از زندانبان می فهمند، که بیشتر از مسوولان می فهمند که بیشتر از کودتا چیان می فهمند. قصه تحقیر این دانشجویان را در زندان شاید از زبان هیچ کسی بهتر از مادران این زندانیان نتوان شرح داد که می دانند انتقال موادمخدر به اوین به مراتب آسان تر از کتاب است به زندان و این حکایت جمهوری اسلامی ایران است خماران را بر نخبگان ترجیح می دهد تا بر یک ملت خواب زده حکومت کند. اوین این روزها در اعتصاب است و خانواده ها در التهاب . گفتگویم با مادر دو تن از زندانیان در اعتصاب را جرس منشر کرده است؛ مادر کوهیار گودرزی: مواد مخدر راحت وارد اوین می شود اما اجازه نمی دهند کتاب برای زندانی ببریم پروین مخترع مادر کوهیار گودرزی که بسیار نسبت به وضعیت نامناسب اوین و سلامتی زندانیان نگران بود به جرس گفت: دیگر مانده ام از این زندان چه بگویم وقتی همه گوش هایشان را بسته اند و هیچ نمی شنوند. اینبار دفعه دوم است که پسرم در اوین اعتصاب غذا کرده است اما انگار هیچ کسی پاسخ گو نیست. وی ادامه می دهد: شاید کسی باور نکند که دفعه نخست می روند بالای سر پسرم و به مدل سبیل او اعتراض می کنند، بعد وقتی کوهیار نمی پذیرد که مدل سبیل خود را به دلخواه آنان تغییر دهد،با دستبند و چشمبند او را می برند وسبیل او را کوتاه می کنند، آدم چه می تواند بگوید وقتی نخبگان یک کشور را می برند در زندان و تا این اندازه تحقیر می کنند. مادر کوهیار گودرزی نسبت به وضعیت بهداشت زندان می گوید: آنقدر شرایط تاسف برانگیزی دارند که وقتی قیافه های آنها را می بیند، همه زرد و رنگ پریده با دندان های فاسد شده در آنجا نگهداری می شوند و هیچ کس هم نیست که بگوید چه بلایی دارد سر آنها می آید. وی در پاسخ به پرسشی در خصوص برخورد دادستانی تهران در مورد اعتراض های خانواده ها نسبت به وضعیت بهداشتی زندانیان می گوید: دادستان از من گله کرده که چرا مصاحبه می کنم، به او گفتم بگویید حسین شریعتمداری بیاید من با او هم مصاحبه کنم و بگویم در زندان چه بلایی دارد سر بهترین جوانان این کشور می آید. وی افزود: نزدیک به دو ماه هیچ مصاحبه ای نکردم. گفتم ببینم بچه مرا آزاد می کنند، هیچ خبری نشد. تنها فرزندی که با بدبختی و نداری بزرگش کرده ام، شاگرد اول بود و دانشجوی نخبه بود و بعد هم رفت دانشگاه صنعتی شریف حالا جایش در زندان است؟ تازه معلوم هم نیست اینها زندانی گرفته اند یا اسیر که این بلاها را سر بچه های ما می آورند. دست ما هم به هیچ جایی نمی رسید و نمی دانیم از دست این آقایان به کجا شکایت ببریم. وی در مورد برخورد نهادهای قضایی با خانواده های زندانیان می گوید: آنقدر رفتاربرخی از این آقایان توهین آمیز است که فقط مانده است بلند شوند ما را هم کتک بزنند. رییس شعبه سه ما را دیوانه کرده است. از کرمان می کوبم می روم تهران دنبال کار بچه ام هیچ پاسخی نمی گیرم، وقتی هم خسته و کوفته از تهران می رسم به خانه تازه خبر می رسید که کوهیار دوباره اعتصاب غذا کرده است، با ما که این بیرون زندان تا این اندازه توهین آمیز رفتار می کنند ببینید با بچه های ما در زندان چه می کنند که چاره ای جز اعتصاب غذا نمی بینند. وی می گوید: بعد از سی سال یک عده آدم های شجاع رفتند در خیابان اعتراض کردند، معلوم است کسانی که قدرت را بدون هیچ سند و محتوایی به دست آورده اند حالا میز و تحت وزارت و ریاست را به این راحتی ها رها نمی کنند و به جای پاسخ منتطقی آنها را در زندان می اندازند. خودشان آن بالا در کاخ شان نشسته اند اصلا کاری به این ندارند که یک مادر مجبور است از شهرستان برای دیدن بچه ای که با نداری بزرگش کرده این همه منت بکشد. مادر این فعال حقوق بشر دربند در پایان ضمن ابراز تاسف نسبت به رفتار مسولان زندان می گوید: در همین اوین مواد مخدر به راحتی وارد بند می شود اما اجازه نمی دهند ما برای بچه های خودمان کتاب ببریم. ترجیح می دهند جوانان خمار و بیمار باشند تا کاری به کار سیاست نداشته باشند. مادر مجید دری : کتابی که مجوز وزارت ارشاد دارد را در زندان قبول نمی کنند منور هاشمی، مادر مجید دری دانشجویی که نزدیک به یک سال است بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برد، نسبت به خبر اعتصاب غذای فرزند خود نگران است و در این رابطه به جرس می گوید: مجید شاید به لحاظ روحی قوی باشد اما به لحاظ جسمی خیلی ضعیف شده است، دچار میگرن و سردردهای شدید عصبی شده که در زندان نیز فقط به دادن چند قرص تقویتی بسنده کرده اند. وی با بیان اینکه از روز دوشنبه تا کنون هیچ خبری از اوین ندارند، گفت: روزی دو دقیقه سهم ما بود که صدای مجید را بشنویم و حالا همان را هم نداریم، نزدیک به یک سال که نتوانستم فرزندم را در خانه خودم ببینم.، وقتی تماس نگرفت فکر کردیم می خواهد سهمیه دو دقیقه ای خود را نگه دارد تا یکجا به ما زنگ بزند اما خبر اعتصاب غذا را که شنیدیم همه خانواده نگران شدیم و اصلا نمی دانیم چکار باید بکنیم. می رویم دادستانی شاید جوابی به ما بدهند. مادر این دانشجوی دربند در مورد وضعیت فرزندش در زندان می گوید: یک زندانی حق و حقوقی دارد که متاسفانه هیچ کدام را در مورد بچه های ما رعایت نمی کنند. به کسانی که در بند مالی و قاچاق هستند، پنج یا شش تا خط تلفن داده اند، اما در بند ۳۵۰ که متعلق به زندانیان سیاسی است فقط یک خط تلفن وجود دارد که گاهی ممکن است حتی نوبت به بچه ها نرسد تا به خانواده هایشان زنگ بزنند. وی همچنین اشاره کرد: اخیرا چند تا کتاب که با مجوز وزارت ارشاد خودشان چاپ شده است را برای مجید فرستاده بودیم که نپذیرفتند، تعجب آور است که آنها حتی کتاب های خودشان را هم قبول ندارند، مگر فرزند من چه تفاوتی به عنوان یک زندانی با زندانیان بندهای مالی و قاچاق دارد که آنها از حق مرخصی و حق تماس تلفنی و بقیه حقوق خود بهره مند هستند اما ما حتی یک کتاب هم نمی توانیم برایش بفرستیم؟ وی با بیان اینکه برخورد برخی از ماموران زندان که خانواده های زندانیان سیاسی را می شناسند خیلی محترمانه است اما عده ای هم هستند که واقعا رفتارهای توهین آمیزی دارند. ما این را می گذاریم به حساب اینکه بد و خوب همه جا هستند ولی برخورد روز دوشنبه واقعا جای نگرانی دارد که به جای شنیدن صحبت های معترضین آنها را به سلول انفرادی منتقل کردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر