۱۳۹۱ بهمن ۲۵, چهارشنبه

این 90 در دل آن 100 است آقای خامنه ای رهبر است اما رهبر کودتا علیه انقلاب


انقلاب 57 یک نسل بچه هائی "با کفش کتانی" داشت. نوجوان هائی که در سال 57 از صبح زود، بند کفش های کتانی اغلب سوراخ سوراخ خود را سفت می کردند و از جنوبی ترین و حاشیه ای ترین نقاط تهران بزرگ راه می افتادند تا خود را به خیابان شاهرضا (انقلاب کنونی) برسانند. از میدان فوزیه سابق (امام حسین امروز) تا میدان 24 اسفند آن روز و میدان انقلاب امروز، آنها گاه در حاشیه خیابان بودند و گاه در وسط خیابان. گچ و ذغالی در دست و یک کپسول (اسپری) رنگ در جیب داشتند تا بر دیوارهای این خیابان و خیابان ها و کوچه های فرعی این خیابان بنویسند، که چرا و به چه دلیل شاه را نمی خواهند!
 جدال و جنگ و گریز فرسایشی با ارتش مستقر در خیابان ها و بویژه همین خیابان شاهرضا و یا انقلاب، با همین بچه های کتانی به پا بود، که هیچ چیز برای از دست دادن نداشتند جز جانشان. بیشترین کشته میدان ژاله از همین گروه بود. بیشترین تلفات پراکنده در خیابان شاهرضا و یا انقلاب از همین گروه بود. سردخانه بهشت زهرا را همین نوجوان ها گرم و هیجانی نگه میداشتند و کشته ها را به دوش گرفته و دور بهشت زهرا می چرخیدند. حملات ناموفق و ادامه دار به سفارت امریکا که اغلب شکار تک تیراندازان داخل سفارت می شدند کار همین نوجوان ها بود. کسی از کسی نمی پرسید نماز می خوانی یا نمی خوانی. انقلاب بود و فرصتی برای این پرسش ها نبود. اولین دسته هائی که در جریان شورش همافرها در خیابان نیروی هوائی مسلح شدند نیز، باز همین نوجوان ها بودند. پیاده نظام حمله به پادگان ها و به ساواک نیز همین ها بودند و با سقوط رژیم شاه، کمیته های انقلاب را همین ها در محلات تشکیل دادند که از همان زمان نفوذ در جمع آنها آغاز شد. مذهبی های موج سوار که کار شاه را تمام شده دیده و تازه انقلابی شده بودند و عواملی از رژیم شاه (بویژه ساواک) که نجات خویش را در پیوستن به کمیته ها دانستند. سپاه پاسداران از دل همین کمیته ها بیرون امد. دستچین شده های کمیته ها، رفتند به سپاه. آیت الله اشراقی و ابوشیریف (زمانی) از جمله بنیانگذاران سپاه شدند. ارتش عراق که وارد خاک ایران شد، باز، همین نوجوان ها که حالا سبزی سبیل و موی نرم شقیقه هایشان به ریش و سبیل تبدیل شده بود راهی جبهه های جنگ شدند.
 این، اشاره ای بسیار بسیار کوتاه به نقش نوجوان ها و جوان ها در انقلاب بهمن 57 است که تمایلات و گرایش های مذهبی داشتند. بحث درباره نسلی که چند سالی از آنها ارشد تر بودند و سابقه سیاسی داشتند (مذهبی و غیر مذهبی) جداست. همچنان که بحث در باره انواع حوادث جداست. این مقدمه، در حقیقت اشاره ای بود به دردنامه ای که دکتر "علی شکوری راد" در سالگرد انقلاب 22 بهمن نوشته است. او، از همان قبیله کفش کتانی های انقلاب 57 است که شمار بسیاری از آنها در جنگ کشته شدند و اکثریت بازماندگان آنها اکنون یا در زندان علی خامنه ای اند و یا به حاشیه رانده شده و در انتظار نوبت اند!
 خلاصه ای از نامه شکوری راد را در این شماره پیک نت می خوانید و بعید است که بازماندگان نسل انقلاب – با هر اندیشه و سابقه سیاسی- ندانند و قبول نداشته باشند که "بنام انقلاب، علیه انقلاب کودتا شد. بنام رهبر انقلاب، آقای خامنه ای رهبری کودتا علیه انقلاب را عهده دار!"
بقول مولوی "چون که 100 آمد، 90 هم پیش اوست". مجلس کنونی، دولت کنونی، دستگاه قضائی کنونی، زندان های کنونی، فقر و فلاکت کنونی، سرکوب کنونی، فروپاشی کنونی جامعه و حکومت، دروغگوئی حاکم، کودتای 88، غارت مملکت از سوی یک اقلیت و به خاک سیاه نشستن اکثریت مردم و هر پدیده دیگری که می بینید، همان 90 است که مولوی می گوید و نباید فراموش کرد که این 90 در دل آن 100 است
.

پیک نت  24 بهمن 1391

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر