۱۳۹۱ دی ۲۴, یکشنبه

بشنوید این بیداد را چاره ای باید!




یگانه حکمی که تا حالا دادگاه های کودتا صادر نکرده اند، "دوختن دهان" است. یعنی همان حکمی که در زمان رضاشاه صادر شد و دهان "فرخی یزدی" را واقعا در زندان با نخ و سوزن دوختند! محرومیت از شعر خوانی (برای مصطفی بادکوبه ای از سال 1389)، محرومیت از فعالیت سیاسی (بسیاری از چهره های مذهبی فعال در انقلاب و دوران رهبری آیت الله خمینی)، ممنوع بودن احزاب و سندیکاها و کانون های مدنی، ممنوعیت خروج از کشور (که زمزمه این ممنوعیت برای مردم عادی و غیر سیاسی حتی برای سفر به ترکیه نیز شروع شده)، ممنوع القلم، ممنوع المنبر، ممنوع اللباس (روحانیون)؛ ممنوعیت از تحصیل (هزاران دانشجو)؛ ممنوع التدریس (صدها و بلکه هزاران استاد)، محرومیت از روزنامه نگاری (صدها روزنامه نگار را شامل شده)، ممنوع الانتشار ( شامل صدها عنوان کتاب در 8 سال گذشته)، و دیگر ممنوعیت هائی که تاکنون در ایران سابقه نداشته را در 8 سال گذشته شاهد بوده ایم. حتی ممنوع الدفن شدن در فلان گورستان. ظاهرا یگانه ممنوعیتی که باقی ماند "ممنوع الدهان باز کردن" یا همان "دهان دوختن" است.
این بیداد را، نه در شعرهای شکسته و بی وزن و قافیه، بلکه در قالب شعر کلاسیک و نه روی فیسبوک که جولانگه ناله های عاشقانه و فاقد ارزش هنری است، بلکه در انجمن های ادبی داخل کشور بشنوید. صدای امروز مردم ایران اینست، نه آن عاشقانه های دست و پا شکسته ای که روی فیسبوک پرپر می زند! و یا آن مدایحی که در بزم های حضوری و خصوصی در بیت رهبری برپا می شود تا چاپلوسان شعر خوانی کنند و برای تشفی خاطر مبارک ملوکانه  مدح قدرت بگویند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر