۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

:: سونامي دوّم؛ بخش قابل توجهي از ميراث فرهنگي کشور به صورت پنهان به خارج از کشور ارسال شده!

ديروز، پنجشنبه، وبگاه «نداي انقلاب»، که به برخي «نهادهاي مطلع» وابسته است، خبري حيرت‌انگيز منتشر کرد و اندکي بعد وبگاه «روزنامه جوان»، وابسته به دفتر سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نيز آن را درج نمود. اين مطلب عجيب تاکنون بازتاب گسترده خبري نيافته است. گفته مي‌شود مطلب فوق بر اساس يافته‌هاي تيم بازجويي از دستگيرشدگان موسوم به «جريان انحرافي» بوده و بر اساس مدارک قابل اثبات و استناد است. خبر فوق نه تنها حاکي است که «بخش قابل توجهي از ميراث فرهنگي کشور به صورت پنهان به خارج از کشور ارسال شده» بلکه استوانه معروف کورش، که در ازاي انتقال گنجينه آثار باستاني دوران هخامنشي و صفوي، براي نمايش به ايران آورده شد نيز جعلي است. گزارش فوق را، به دليل اهميت فوق‌العاده آن، عيناً نقل و سپس توضيحات خود را درج مي‌کنم: گزارش «نداي انقلاب» درباره شبکه قاچاق ميراث فرهنگي ايران: «ويژه: معلم خصوصي جريان انحراف، قاچاقچي عتيقه! پنجشنبه ، 24 شهريور 1390؛ دستگاه‌هاي امنيتي با اين باند برخورد کنند. با منصوب شدن نزديکان جريان انحرافي در سازماني که مسئوليت حفظ تاريخ ايران را به عهده دارد و واگذاري پست‌هاي حساس به افرادي که داراي صلاحيت‌هاي اوليه نيز نبودند خسارت‌هاي جبران‌ناپذيري بر ميراث فرهنگي وارد شده است. به گزارش نداي انقلاب، در خصوص خارج کردن برخي از اقلام قديمي و تاريخي کشور توسط جريان انحرافي، سرنخ‌ها به خانم آ. الف. رسيده و نامبرده دستگير شده و اعترافاتي نيز در اين زمينه داشته است. وي گفته است بخش قابل توجهي از ميراث فرهنگي کشور به صورت پنهان به خارج از کشور ارسال شده، برخي از اين اقلام به عنوان امانت، برخي به صورت قاچاق و برخي به صورت رسمي از کشور خارج شده است. نامبرده بنا بر اظهارات برخي نزديکان ليدر جريان انحراف به علت مسلط بودن به زبان انگليسي معلم خصوصي يکي از چهره‌هاي برجسته جريان انحراف بوده است. در همين خصوص، يکي از اتهامات جدّي در خصوص اين جريان و افراد دستگير شده نيز قاچاق اشياء عتيقه از کشور و به فروش رساندن آن‌ها در خارج از کشور است که توسط نهادهاي امنيتي در حال پيگيري مي‌باشد. نامبرده از نزديکان اين جريان، که مدتي نيز در يکي از پست‌هاي مهم سازمان مورد نظر مشغول کار بوده است، با ارتباط‌گيري با برخي از قاچاقچيان بين‌المللي و داخلي از جمله دادود. ر. و رضا. ع. سعي در فروش اشياء عتيقه ميراث فرهنگي داشته است. اين باند، که بسيار مدعي تاريخ و مکتب ايران مي‌باشد و حتي منشور جعلي کوروش را مدتي به تهران آوردند و با برگشت آن مقدار زيادي عتيقه‌جات را از کشور خارج کردند، بنا بر اظهارات‌شان از سه طريق، پروتکل‌هاي تبادلي ناقص و غيرشفاف، پروتکل‌هاي امانت اشياء عتيقه پر ابهام و قاچاق پنهاني اشياء، اقدام به خروج عتيقه‌‌جات از کشور نموده‌اند. بجاست نهادهاي امنيتي، که اين روزها به شدت مشغول بررسي پرونده اختلاس 3000 ميليارد توماني عناصر وابسته به جريان انحراف هستند، با توجه به اين سخن مهم رئيس جمهور مبني بر "برخورد متخلف در هر لباسي" بررسي ويژه‌اي نيز روي پرونده خروج عتيقه از کشور داشته باشند تا خداي ناکرده اين ميراث کهن ملت با تمدن ايران همچون 3000 ميليارد تومان به باد فنا نرود.» پيشينه ماجرا: ماجراي انتقال گنجينه‌هاي دوران هخامنشي و صفوي به بريتانيا، به بهانه برگزاري نمايشگاه «امپراتوري فراموش شده» در لندن، و در ازاي آن انتقال استوانه کورش به ايران براي نمايش، معروف است. اين نمايشگاه در روز جمعه 18 شهريور 1384/ 9 سپتامبر 2005 در موزه بريتانيا با حضور اسفنديار رحيم مشائي، معاون رئيس‌جمهور ايران، و جک استراو، وزير خارجه بريتانيا، افتتاح شد. در اين نمايشگاه 400 اثر دوره هخامنشي به نمايش گذارده شد که 80 قطعه آن از ايران به لندن انتقال يافته بود. اندکي پس از انتقال گنجينه منحصر بفرد آثار دوران هخامنشي به لندن، ترتيب انتقال گنجينه دوران صفوي نيز داده شد. اين دو مجموعه (هخامنشي و صفوي)، بي‌نظيرترين مجموعه‌هاي آثار باستاني به جاي مانده در ايران است که هماره چشم طمع سارقين و قاچاقچيان بين‌المللي به دنبال آن بوده است. بدينسان، در 29 بهمن 1387 نمايشگاه آثار دوره صفوي نيز در موزه بريتانيا گشايش يافت. براي اين نمايشگاه نفيس‌ترين آثار دوره صفوي، از جمله ده‌ها قطعه آثار وقفي شاه عباس کبير براي بقعه شيخ صفي‌الدين اردبيلي و ده‌ها نسخه کتب نفيس خطي خطاطان شهير دوره صفوي، از ايران به لندن انتقال يافته بود. عجيب است که در مراسم گشايش اين نمايشگاه نيز همان جک استراو حضور يافت در حالي‌که سمت کنوني وي، وزير دادگستري، به موضوع ارتباط نداشت. هشدار دکتر محمدقلي مجد و پيامدهاي آن: دوشنبه اوّل ارديبهشت 1384 دکتر محمدقلي مجد، محقق نامدار ايراني مقيم واشنگتن و نويسنده کتاب «تاراج بزرگ: آمريکا و غارت ميراث فرهنگي ايران»، [+] ايميل زير را برايم ارسال کرد: «... در روزنامه اطلاعات خواندم که قرار است مقدار زيادي از اشياء باستاني هخامنشي در موزه‌هاي ايران را براي نمايش به موزه لندن بفرستند. اينجور به‌نظر مي‌رسد که اين آقايان مسئول يا مغز خر خورده‌اند يا خائن هستند. به هيچ عنوان صلاح نيست که اين اشيا از ايران خارج شوند چون ديگر برنمي‌گردند. تمنا دارم که مسئولين را هشيار کنيد. کتاب من خيلي چيزها را روشن مي‌کند...» در پيامد اين هشدار، در يادداشت 8 تير 1385 اقدامات فوق را «وحشتناک» توصيف کردم و نوشتم: «در طول سه سال اخير نه تنها هيچ اقدامي از سوي ايران براي بازگردانيدن آثار باستاني اماني در موزه شيکاگو صورت نگرفت بلکه در يک اقدام وحشتناک بخشي از گنجينه موجود در ايران نيز به بهانه نمايش در لندن به خارج انتقال يافت.» چهارشنبه 22 تير 1384 مجدداً نوشتم: «روزنامه کيهان امروز از ارسال محموله‌اي ارزشمند از آثار باستاني ايران به لندن خبر مي‌دهد... به راستي، چه تضميني براي بازگشت "عين" اين محموله، نه "بدل" آن، به ايران وجود دارد؟... آيا در ميان مقامات مسئول ايران کسي نيست که بتواند با اين هرج‌ و ‌مرج مقابله کند و دليل اين اقدام خطرناک، مشکوک و غيرقابل توجيه را جويا شود؟» و سرانجام، در 12 خرداد 1388 مقاله مفصلي نوشتم با عنوان «ميراث فرهنگي ايران و کارنامه اسفنديار رحيم مشايي» [+] و برخي شيادي‌هاي پس‌پرده انتقال گنجينه‌هاي هخامنشي و صفوي به لندن را بيان کردم از جمله هياهوي هدفمندي که به بهانه «سد سيوند» و با ادعاي دروغين نابود شدن آرامگاه کورش به دليل احداث سد فوق، به راه انداخته شد. نوشتم: «امروزه، پس از تعمق فراوان، دريافته‌ا‌م که همزماني اين جنجال با انتقال آثار دوره هخامنشي به لندن تصادفي نبوده است. در واقع، با برانگيختن جنجال آرامگاه کورش مي‌خواستند هر گونه توجه و برانگيختن احتمالي حساسيت منفي نسبت به انتقال آثار دوره هخامنشي به لندن را تحت‌الشعاع اين غوغا قرار دهند.» و در پايان اينگونه هشدار دادم: «کانون‌هاي متنفذ سياسي- مالي بريتانيا در زمينه سرقت آثار باستاني و ميراث فرهنگي جهان داراي پيشينه طولاني و شهرت فراوان‌اند. اين کانون‌ها با دولت بريتانيا پيوند تنگاتنگ دارند. بيهوده نيست که لندن به‌عنوان مرکز اصلي خريد و فروش آثار عتيقه و ميراث فرهنگي جهان شناخته مي‌شود. سري به «موزه بريتانيا» بزنيد و ابعاد حيرت‌انگيز اين سرقت را، که از سده هيجدهم ميلادي آغاز شده، ببينيد. کدام عقل سليم مي‌تواند بپذيرد که حدود هشتاد قطعه نفيس و منحصربه‌فرد دوره هخامنشي و صدها قطعه نفيس و منحصربه‌فرد دوره صفوي از موزه‌هاي ايران به لندن انتقال يابد و سالم به ايران بازگردد؟ از ديدگاه من، و قطعاً بسيار کسان که با اين حوزه آشنايي دارند، بخشي از آن‌چه به ايران بازگشته، ارزشمندترين بخش آن، "بدل" است نه اصل.» و اين درخواست را مطرح کردم: «با توجه به توضيحات فوق، ضرور است شخصيت‌ها و نهادهاي فرهنگي علاقمند به ميراث تاريخي ايران کميته‌اي بي‌طرف و غيردولتي تشکيل دهند و توسط کارشناسان صالح و خوش‌نام داخلي و خارجي اين اشياء را مورد بررسي قرار دهند تا شبهه سرقت و تعويض آن‌ها مرتفع شود.» در مورد انتقال استوانه کورش به ايران، از همان ابتدا کليپ‌هايي در وب منتشر شد که جعلي بودن استوانه منتقل شده به ايران را ثابت مي‌کرد. من نيز ترديد نداشتم که انتقال سهل و ساده اين استوانه به ايران بخشي از برنامه تبليغاتي «فريب بزرگ» است و شيئي فوق استوانه واقعي کورش نيست بلکه بدل آن است. اينک، با اطلاعات منتشر شده از سوي وبگاه «نداي انقلاب» با واقعيت‌ تلخ و تکان‌دهنده ديگر مواجهيم. اين پديده را، پس از ماجراي «سونامي مالي- بانکي» معروف به «اختلاس سه ميليارد دلاري»، بايد دوّمين سونامي ناميد. از نظر من، اهميت اين ماجرا حتي بيش از سوءاستفاده‌هاي عظيم مالي- بانکي است زيرا اشياء از دست رفته ميراث منحصر بفرد تاريخ ايران بوده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر