احمد خرم وزیر راه دولت خاتمی است و از چهره های اصلاح طلب. او نیز دراین هفته
های پایانی سال، وارد عرصه مطبوعاتی شده و بخشی از نظرات اصلاح طلبان درباره
انتخابات سال 92 را در گفتگو با "انتخاب" مطرح کرده است. خرم گفته است:
الان احزاب و انجمنهاي اصلاحطلب كمي بيش از حد لازم محافظهكار شدهاند.
بالاخره هزينه برخورد كردن را بايد به جان خريد. نميشود بدون هزينه در صحنه بود و
فعاليت كرد. بعد از سال 88 نوعي سرخوردگي ايجاد شد كه بنده از آن به عنوان كماي
سياسي تعبير ميكنم. ما بايد ظرف دو، سه ماه از اين كما خارج ميشديم
براي خروج از اين كماي سياسي بايد چه كاري انجام ميشد كه نشده است؟
بايد پرداخت هزينهها را قبول ميكرديم.
هزينهها سال 88 پرداخت شد.
پس از آن هم بايد پرداخت ميكرديم. وقتي كار به اينجا ميكشد كه جمع شدن اصلاحطلبان
براي يك مراسم افطاري هم تحمل نميشود يعني وضعيت براي ما بسيار سخت است. وقتي در
اين حد هم فعاليت اصلاحطلبان را بر نميتابند بايد منتظر عواقب سنگين بود. وقتي
يك جرياني حذف ميشود يعني پشتوانه اجتماعي و سياسي حاكميت كاهش مييابد و اين خطر
بزرگي است. يكي از ابزارهاي ما در مذاكرات بينالمللي گسترش اعتماد ملت به حاكميت
و دارا بودن پشتوانه در داخل است. اين اعتماد و پشتوانه با عملكرد جناح حاكم در
سالهاي اخير روبه كاهش گذاشته است. وقتي يك جريان اصلي با پايگاه اجتماعي غالب را
حذف ميكنند در مباحث بينالمللي هم كار سخت ميشود. به هر حال طرفهاي خارجي
مذاكرهكننده با ما هم، شرايط داخلي را رصد ميكنند و ميدانند وضعيت داخل ايران
چگونه است
من به عنوان يك
فرد نيمه سياسي و نيمه اجرايي ادامه اين فضا را به هيچوجه مفيد و در راستاي منافع
ملي نميبينم. متاسفانه با وجود نزديك شدن به انتخابات دور يازدهم روزنهيي در
تغيير فضا ديده نميشود. خودشيفتگي و بر طبل يكدست شدن حاكميت و تك صدايي كوبيدن،
بيش از پيش كشور را دچارسردرگمي و مخمصه خواهد كرد.
ما 18 حزب، انجمن و گروه داريم كه شوراي هماهنگي اصلاحطلبان را تشكيل ميدهند.
مثلا انجمن اصلاحات كه خود ما آن را با مجوز وزارت كشور داريم سه سال بدون فعاليت
مانده است.
احزاب و گروههاي سياسي فرصت خوبي دارند كه فعاليت خود را شروع كنند. اصلا ميتوانند
مشروح مذاكرات خود را در اختيار تمامي نهادهاي امنيتي و قضايي قرار دهند. هيچ كدام
از اين احزاب در جايگاه روندهاي تند نيستند. حتي اگر گروهي از فضاي نقد و اعتراض
مسالمتآميز به سمت راديكاليزم پيش برود بلافاصله با موضعگيري سايرين مواجه ميشود.
نمونه آن را در شخص آقاي خاتمي ديدهايم. آقاي خاتمي همان زمان كه رييسجمهور
بودند هم در برابر راديكاليزه شدن فضا موضعگيري ميكردند. ما موضعگيريهاي آقاي
خاتمي را در برابر برخي تندروهاي اصلاحطلب يادمان نميرود. با برخي از اين افراد
ايشان قطع رابطه كردند. اين شخص 8 سال رييسجمهور كشور بود و يك مورد هم نميتوان
يافت كه در برابر رهبري ايستاده باشد. نشان داد كه مشي اصلاحطلبانه دارد و رجل
سياسي راديكالي نيست. او حرف ميزند و موضع ميگيرد به قصد اصلاح، و خودش هم آماده
كمك است. در زمان آقاي خاتمي يك شكايت عليه كسي نشد. شما يك نفر را پيدا نميكنيد
كه با شكايت دولت حتي يك شب بازداشت شده باشد. اين در حالي بود كه انواع و اقسام
اهانتها و تهمتها عليه دولت رواج يافته و باز سوي افراد و جريانات سياسي، مسوول
و غير مسوول اتفاق ميافتاد. امروز ميبينيم كه در ميان خود اصولگرايان چگونه
دعاوي قضايي رواج يافته است.
معتقدم يك جريان تندرو راديكال در حاكميت هست كه اين برخوردها را انجام ميدهد
و عاقبت كار را نميبيند. نبايد تسليم اين جريان شد. در ميان اصولگرايان انسانهاي
معتدل فراواني يافت ميشوند كه ميتوان با آنها تعامل كرد. بسياري از اصولگرايان
الان از حذف يك جريان سياسي ناراحتند و ميدانند اين برخوردها به ضرر نظام است.
بايد با همانها صحبت كرد. الان كار به جايي رسيده كه نقد برخي اصولگرايان خيلي
تندتر از اصلاحطلبان است. بايد از اين فرصت استفاده كرد. ممكن است همان افراد
تندرو جلسات را به هم بزنند و هزينههايي نظير ضرب و شتم و زندان را تحميل كنند.
ما ريگي به كفشمان نيست. اصلاحطلبيم و به دنبال نقد مشفقانه در چارچوب نظام و
قانون اساسي هستيم. ما دنبال تغيير رفتار حاكميت هستيم. براي اصلاح هم برنامه و
راهكار داريم بنابراين براي ايران هزينه ميدهيم. اگر همين هم تحمل نشود معنايش با
تيشه به جان ريشه كشور افتادن است. همان تندورها كشور را به مسيري بردهاند كه همه
دنيا عليه ما بسيج شدهاند. كسي را در راس مديريت اجرايي كشور نشاندند كه امروز
نشان ميدهد به هيچ شخص و نهادي پاسخگو نيست. 950 ميليارد دلار درآمد نفتي داشتند.
به چه كسي پاسخ دادند اين درآمد كجا و چگونه هزينه شد؟ در عرصه فعاليتهاي اقتصادي
سرمايهگذاري 300 ميليارد دلار را هم نميبينيم چه برسد به 950 ميليارد دلار. در
اين شرايط كه فشار دروني و بيروني افزايش يافته است باز هم عدهيي ميخواهند كشور
را به اين سو هدايت كنند كه تنشها بيشتر شود. كشور دلسوزاني دارد كه ميخواهند
اين معضلات را بر طرف كنند. جريان حاكم تندرو هرگز اجازه نميدهد ما در اين خصوص
تعامل كنيم. اما اجازه ندادن آنها نبايد باعث شود ما خودمان پا پس بكشيم.
همين كه جلسات انتخاباتي تشكيل ميشود نشان ميدهد در گذشته 3 ساله تجديد نظر
شده و به اين نتيجه رسيدهاند كه در صحنه سياسي و انتخابات حضور داشته باشند. اين
حضور در صحنه الزاما به معناي معرفي كانديدا نيست. بالاخره حرفمان را بايد بزنيم.
درباره عملكرد حاكميت يكدست 7 سال و نيمه اصولگرايان بايد حرف زد.
آقاي احمدينژاد تيشه را برداشت و شروع به حذف همه اصلاحطلبان كرد. در پي اين
موضوع، فضايي ايجاد شد تا كشور را موفق جلوه دهند. تازه در يكي دو سال اخير برخي
از معتدلان و عقلا متوجه شدند خيلي فرصتها از دست رفت و اين حركت حذفي نامناسبي
بود كه نتيجه مثبتي به بار نياورد اما عدهيي هنوز به اين نتيجه نرسيدهاند كه
تجديد نظر كنند. راي دادن آقاي خاتمي در انتخابات مجلس پيام داشت. اين پيامي كه
آقاي خاتمي فرستاد عكسالعملي در پي نداشت و فضا امنيتيتر هم شد. اين پيام را كسي
نشنيد. بالاخره آقاي خاتمي قبل از آن، مساله گذشت دو طرف از يكديگر را مطرح كرد و
شعار گذشت را داد. گذشت كردن براي زماني است كه حق به طور كامل با شماست. از سوي
طرف مقابل اما هيچ قدمي به پيش گذاشته نشد و روزنههايي هم كه بازمانده بود بسته
شد. كشور و نظام از ابتداي انقلاب ضربههاي فراواني از تندروي و مفتون قدرت شدن و
توهم توطئه خورده است.
بايد جلسات خود را داشته باشيم و با عقلاي اصولگرا يك برنامه تعاملي تدوين
كنند و بحرانها و مسائل كشور را بررسي كنيم و به راهكار برسيم. بايد به تعامل با
مراجع و روحانيت پرداخت. اينكه اصلاحطلبان با اصولگرايان ائتلاف كنند امكان پذير
نيست. از ابتداي انقلاب فضاي سياسي كشور دو قطبي بوده است. اين دو قطب نميتوانند
ائتلاف كنند اما راه براي تعامل بسته نيست
آقاي خاتمي جلسات دو نفرهيي با آقايان هاشمي و ناطق نوري داشتهاند. جلسات سه
نفره هم انجام شده است و برآيند نظر اين 3 نفر به مقامات منتقل شده است. بسياري از
افراد از جمله آقايان هاشمي، ناطق نوري و روحاني تلاش كردهاند مواضع و ديدگاههاي
گروههاي معتدل را به حاكميت برسانند. حداقل كاري كه ميتوانند انجام دهند اين است
كه حرف و تحليل خود را ارائه دهند. به نظر من احساس وجود بحران زمينه را براي
تعامل بيشتر فراهم كرده است.
اگر يك ارزيابي صحيح از نفوذ آقاي خاتمي در جامعه داشته باشيم ميبينيم كه
نفوذ و محبوبيت ايشان امروز از سال 88 بيشتر شده است. البته راي دادن آقاي خاتمي
يك شوك به بدنه اصلاحات وارد كرد اما اين شوك باعث شد كه بيشتر شرايط را بررسي
كنند و در قضاوت دقت بيشتري داشته باشند. بسياري از كساني كه موضع منفي داشتند در
ماههاي بعد با آن حركت موافقت كردند و ميگفتند اين حركت يك فعل نامناسب سياسي
نبود. توجه داشته باشيم كه همان حركت آن روز برگ برنده امروز اصلاحطلبان است. اين
نكته را فراموش نكنيم كه آقاي خاتمي راس اصلاحات است. اهل برخوردهاي قهري و حذفي
نيست. براي انتخاب كارهاي سياسي هم مشورت ميكند همانطور كه براي راي دادن هم با
بزرگان اصلاحات مشورت كرد و آنها هم گفتند راي ندادن ايشان معنا ندارد و بايد راي
دهد. توجه داشته باشيم كه بدنه اجتماعي ايران بدنه راديكال نيست. مردم وقتي ديدند
هزينهها افزايش يافته در اعتراض و نقد عقب نشستند. البته اينطور هم نيست كه براي
هميشه كنار بنشينند. چند سال است كه سرپرستهاي خانوادهها شرمنده خانواده خود
هستند. در فعاليتهاي اقتصادي ركود شكنندهيي حاكم است كه همه در بازار كار از
دولت طلبكارند و شرمنده كساني كه كار كردهاند يا كالا فروختهاند و چك دريافت
كردهاند و امروز صادركننده چك كه چند برابر چكهاي صادر شده را از دولت طلبكار
است شرمنده است. خلاصه در عرصه اقتصادي و معيشتي ملت دچار شرمندگي و سرافكندگي است.
هنوز براي خروجي گرفتن از جلسات انتخاباتي زود است. تا آخر اسفند وقت داريم.
اصلاحطلبان تلاش ميكنند فضا تلطيف شود و از امنيتي به سياسي تغيير كند. در عين
حال تلاش براي معرفي يك كانديداي اجماعي در جريان است. اگر فضا اجازه دهد و تغيير
كند اصلاحات با يك كانديداي اجماعي به ميدان خواهد آمد.
طرف مقابل ما بايد به اين سوال جواب دهد: فرض كنيد ما اجماع كرديم و فردي را
معرفي كرديم. بعد فرد رد صلاحيت شد، تكليف چيست؟
اين نكته را در نظر داشته باشيد كه اگر كانديداي اجماعي رد صلاحيت شود هر
كانديداي ديگري كه بماند برنده نخواهد شد. بنابراين منطقي اين است كه قبل از ثبت
نام، كانديداي اجماعي انتخاب شود.
ارتباط جريان اصلاحات با آقاي هاشمي چگونه است؟
ايشان حرفهاي ما را ميشنود. فكر ميكنم ايشان هم آمدن آقاي خاتمي را به
مصلحت كشور بداند.
اظهارات تلويحي ايشان تاييدكننده تصور من است. البته آقاي هاشمي هم ميتواند
كشور را از مشكلات خارج كند و وضعيت را بهبود بخشد. بايد ديد اين دو نفر كدام
تاييد صلاحيت ميشود و كدام ميتواند راي بيشتري بگيرد.
آيا دولتيها ميتوانند تاييد صلاحيت مشايي را بگيرند؟
اظهارات خودشان نشان ميدهد كه ميتوانند تاييد صلاحيت بگيرند اما طرف مقابل
تصور ميكند طيف دولت راي ندارد. از آن سو عمده هزينه حذف اصلاحطلبان تاكنون
پرداخت شده و براي ورود به حاكميت هزينهيي نمانده است كه ما بدهيم.
اگر وضعيت به همين شكل باقي بماند روز انتخابات صحنه چگونه است؟
كانديداي اجماعي ما رد صلاحيت ميشود و رقابت بين اصولگرايان باقي ميماند. از
اصلاحطلبان بدلي هم قطعا با راي بسيار پاييني استقبال ميشود.
اصولگرايان منهاي احمدينژاد چگونه وارد ميشوند؟
فكر ميكنم در برابر احمدينژاد به اجماع برسند.
پیک نت 9 اســــــفند