۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه

بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خامنه ای، دیگر نیازمند احمدی نژاد تدارکاتچی نیست

شاخه برون مرزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در ارتباط با کشاکش های اخیر میان باندهای کودتاچی، بیت رهبری و بیت دولت و همچنین جناح های راست موسوم به اصولگرا اطلاعیه ای صادرکرد. دراین اطلاعیه آمده است:
درهشدار نسبت به تکمیل پروژه حکومت مطلقه فردی در کشور بیانیه ای بشرح زیر صادر کرد.
برکناری وزیر اطلاعات توسط احمدی نژاد و دستور رهبری مبنی بر ابقای وی بازتاب گسترده ای در محافل سیاسی داخل و خارج کشور داشته است. اگر چه تغییر پی در پی وزیران و مدیران اجرایی کشور در دولت نهم و پس از آن به یک امر معمول تبدیل شده، اما ماجرای وزیر اطلاعات با موارد مشابه گذشته تفاوتی اساسی دارد. زیرا موارد گذشته از بی کفایتی و کم ظرفیتی مدیریت اجرایی کشور و چالش های موجود در سطوح میانی قدرت حکایت می کرد و این ماجرا مولود تضادها و چالش های آخرین مراحل روند استحاله نظام جمهوری اسلامی به سوی حکومت مطلقه فردی است.
در میان وزارت خانه هایی که طی شش سال گذشته دستخوش تغییرات گسترده شده اند وزارت اطلاعات جایگاه ویژه ای دارد. برکناری محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات و سرپرستی آن توسط رئیس دولت نهم به روشنی حکایت از آن داشت که احمدی نژاد به این وزارت به چشمی دیگر می نگرد. براساس اطلاعات موثق آقای احمدی نژاد در مدت سرپرستی خود در وزارت اطلاعات پس از محسنی اژه ای با حضور مستمر در این وزارت خانه علاوه بر تصفیه گسترده معاونان و مدیران این وزارت، به طور ویژه وقت خود را به مطالعه پرونده های رقبای اصولگرای خود و جمع آوری مدارک و اسناد علیه ایشان اختصاص داده بود. باند احمدی نژاد با حذف محسنی اژه ای و انتخاب مصلحی به ریاست این وزارت راه تسلط کامل بر دستگاه امنیتی رسمی کشور و بهره برداری از آن برای تفوق اطلاعاتی امنیتی بر باندهای رقیب خود در حاکمیت را هموار می دید، اما آن چه از نگاه قدرت طلب و خود شیفته احمدی نژاد پنهان مانده بود، این بود که در ساختی از قدرت که رئیس دولت قرار است نقش ریاست دفتر را ایفا کند، استقلال وی در تصمیم گیری راجع به دستگاه امنیتی رسمی کشور و تسلط وی بر این دستگاه هرگز از سوی رهبری پذیرفته نخواهد شد و از این نظر هیچ فرقی نمی کند محسنی اژه ای در رأس این وزارت باشد یا مصلحی. در ادامه ماجرا، عدم تأمین انتظارات باند احمدی نژاد از سوی مصلحی، بتدریج ادامه همکاری با وی را غیر ممکن می ساخت.

اما نظر به اهمیت دستگاه امنیتی کشور و با توجه به روند شتابناک تحولات سال های اخیر در تبدیل جمهوریت به حکومت مطلقه فردی، برخلاف پیش بینی احمدی نژاد تکرار تجربه برکناری وزیر امور خارجه در مورد وزیر اطلاعات، ممکن نبود. ماجرای پرتنش بازگشت مصلحی به وزارت اطلاعات پس از برکناری وی و واکنش بخش های مختلف حاکمیت کنونی در حمایت از اقدام رهبری، البته بیانگر تفرقه و اختلاف در حاکمیتی است که با شعار ضرورت حاکمیت منسجم و یکپارچه برای خدمت به مردم و با حذف اصلاح طلبان از حاکمیت به میدان آمد و اکنون به یکی از نامنسجم ترین و بحران خیزترین حاکمیت های سیاسی ایران تبدیل شده است، اما به گمان ما این اختلاف و تفرقه کاملاً جنبه فرعی دارد و خود معلول و مرحله ای از اجرای پروژه تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت مطلقه فردی است که از سال ها قبل آغاز شد و خاتمی با اعلام این که «می خواهند رئیس جمهور تدارکاتچی باشد» از آن یاد کرد و نمایندگان مجلس ششم در تحصن خود با عنوان «هدم اساس جمهوریت نظام» نسبت بدان هشدار دادند. مطابق این طرح ، تفکیک و استقلال قوای سه گانه و انتخابات آزاد و سالم که لازمه جمهوریت نظام است منتفی و قانون اساسی بلاموضوع شده و رؤسای قوا به عنوان رؤسایدفاتر مقام فراقانونی رهبری انجام وظیفه می کنند. برای اجرای این طرح کلیه نیروهای بالقوه یا بالفعل موجود در ساختارهای حقیقی و حقوقی قدرت که می توانستند مانع شکل گیری حکومت مطلقه فردی باشند، می بایست از میان برداشته و یا تضعیف شوند. اصلاح طلبان مدافع جمهوریت نظام باید از حاکمیت حذف شوند، مرجعیت و روحانیت مستقل باید منزوی و ساکت شود، حوزه های علمیه تحت تسلط و کنترل حاکمیت در آیند، هاشمی رفسنجانی باید از ساختار قدرت حذف و یا در حاشیه قرار گیرد، شخصیت ها و چهره های باسابقه و خدوم کشور و انقلاب که با این روند موافقتی ندارند و یا حاضر به تأیید آن نیستند، به گناه بی بصیرتی باید منزوی شوند، احزاب و تشکل های سیاسی و مدنی مستقل باید منحل و یا بشدت سرکوب شوند، مطبوعات مستقل باید از بین بروند، دانشگاه ها باید کاملاً تحت کنترل در آمده و بافت دانشگاه اعم از ترکیب اساتید و دانشجویان باید به نفع اراده قدرت مطلقه تغییر کند و …. برای انجام این مأموریت مهم به فرد یا مجموعه ای نیاز بود که ضمن فقدان پایگاه و پشتوانه اجتماعی که بعدها بتواند خود مشکل آفرین شود، از جسارت و بلندپروازی لازم نیز برخوردار باشد و آقای احمدی نژاد گزینهای مناسب برای طی این دوره گذار بود.

طی شش سال گذشته احمدی نژاد به لطف حمایت مطلق و غیر مشروط رهبری و نهادهای نظامی و انتظامی و امنیتی و بهره مندی از تمامی امکانات مالی، سیاسی و اجرایی این مأموریت را به نحو احسن به انجام رسانید. او در این مسیر از هیچ فرصتی برای حذف کانون ها و موانع بالقوه و بالفعل فراروی حکومت مطلقه فردی و فراهم آوردن زمینه مداخلات فراقانونی رهبری و تبدیل نقض قانون اساسی از استثناء به یک قاعده و امری عادی و پذیرفته شده فروگذار نکرد، تا آن جا که در ماجرای برکناری مصلحی از وزارت اطلاعات و ابقای وی به دستور رهبری آن چه که کمترین توجهات را به خود جلب کرد، نقض آشکار قانون اساسی و استقلال قوای مجریه و مقننه بود. این روند وقتی با ماجراهایی نظیر فیلم «ظهور نزدیک است» و داستان های مضحکی مانند داستان تولد رهبری و کرنش های مهوعی نظیر افتادن آقای مصباح به پای ایشان و کفش بوسی و تعریف و تمجید هایی نظیر بالاتر بودن شأن ایشان از سید خراسانی و … همراه می شود، بدون این که کمترین واکنشی از انکار و تقبیح و تکذیب را در پی داشته باشد، از مراحل پایانی طرح استبداد مطلقه فردی به نام دین خبر می دهد.
بدیهی است با اعلام استعفای مصلحی و پذیرش آن از سوی احمدی نژاد، مصلحی دیگر قانوناً وزیر نیست و در صورت اصرار بر ادامه ریاست وی در وزارت اطلاعات، به موجب قانون اساسی باید جهت اخذ رأی اعتماد به مجلس معرفی شود.

ابقای مصلحی به وزارت اطلاعات پس از برکناری وی به وسیله رهبری نقض آشکار اصول 87، 103، 104، 105 و 106 قانون اساسی در موردصلاحیت های قانونی مجلس و اختیارات رئیس دولت است. به نظرسبزها دولتی که خود محصول نقض قانون اساسی و تقلب و دست برد به رأی ملت است و نیز عامل نقض مکرر قانون اساسی است، طبیعتاً نه توان دفاع از اختیارات قانونی خود را دارد و نه عزم و اراده ای برای عمل به سوگند خود در پاسداری از قانون اساسی. همچنین از مجلسی که اکثریت قاطع آن را راهیافتگان انتخاباتی نمایشی تشکیل می دهد، به هیچ وجه نباید تعجب کرد اگر برای حمایت از اقدامی که نقض آشکار صلاحیت ها و اختیارت مسلم قانونی خویش است، نامه ای با امضای دویست و ده راهیافته صادر کند. این واقعیت به همان اندازه که تعجب برانگیز نیست، تأسف بار است زیرا تعطیل کامل جمهوریت و استقرار حکومت مطلقه فردی را هشدار می دهد.

نکته مهم و اساسی فوق در کوران بحث ها و تحلیل ها در باره واقعی بودن و یا نبودن این اختلاف و عمق و دامنه آن به فراموشی سپرده شده است. این ماجرا چه واقعی و چه غیر واقعی باشد و در ادامه چه به تضعیف احمدی نژاد و احتمالاً حذف تدریجی و یا دفعی وی از قدرت بینجامد چه نینجامد، واقعیت تلخ موجود در عرصه سیاست و قدرت ایران کنونی را تغییر نمی دهد و نمی تواند تأمین کننده مطالبات جنبش مردمی سبز ایران باشد، زیرا در هر دو طرف این ماجرا آن چه که مطرح نیست رعایت قانون اساسی و احترام به میثاق ملی و مطالبات به حق ملت است. این روند چنان که از حکم ابقای مصلحی و نادیده گرفتن صلاحیت ها و اختیارات مجلس و دولت پیداست، به سوی بلا موضوع شدن قانون اساسی و تکمیل پروزه تک پایه شدن قدرت و محو کامل جمهوریت نظام پیش می رود، حال آن که حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود و اجرای بی تنازل قانون اساسی در رأس مطالبات جنبش سبز قرار دارد.
(عنوان بالا، انتخاب و استنباط پیک نت است از مجموع بیانیه)

۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

بمناسبت روز جهانی کارگر "آقا" فرمودند، کارگران بجای حقوق، بصیرت به خانه ببرند



علی خامنه ای که در این روزها بر تعداد دیدارها و سخنرانی هایش افزوده، روز گذشته نیز به بهانه روز جهانی کارگر، با عده ای که بنام کارگر به پیشگاه وی برده بودند دیدار و برای آنها سخنرانی کرد.
آقای خامنه ای در این دیدار، کوچکترین اشاره ای به فریادهای اعتراضی و بی وقفه کارگران ایران که از عقب افتادن حقوق، اخراج و تعطیل کارخانه ها می نالند و دست به اعتراض و تحصن می زنند نکرد. آنها که به خدمت ایشان برده شده بودند نیز حقوق نگرفته و حقوق عقب افتاده و اخراجی کارخانه ها نبودند تا از وسط جمع بلند شده و خطاب به ایشان سخن بگویند. بنابراین، مانند همیشه خود به منبر رفت و راضی از منبر پائین آمد.
خامنه ای بجای همه حرف هائی که باید می زد و نزد، گفت:

دشمن به همراه ادامه تلاش های خود در عرصه های فرهنگی، امنیتی، سیاسی و دیگر عرصه ها، روی «اقتصاد» متمرکز شده است تا میان مردم با نظام و دولت شکاف ایجاد کند. باید با همه توان و با تکیه بر اخلاص، فهم و بصیرت به مبارزه و جهاد با دشمن شتافت.
در سال جهاد اقتصادی، کار را باید محکم، دقیق و درست انجام داد.
(با کدام حقوق و کدام کارخانه و کدام تولید؟)
باید کاری کنیم که کالای داخلی در نظر مصرف کننده ایرانی و غیرایرانی کالایی مطلوب، بادوام و زیبا باشد.
(ایشان نفرمود که جلوی واردات را که از پرده بکارت تا آفتابه ساخت چین را شامل شده باید گرفت و تولید داخلی را تقویت کرد، بلکه فرمود مطلوب و بادوام بسازد!
خامنه ای اضافه کرد:
دلبستگی به تولیدات بیگانه و بی اعتنایی به تلاش کارگر ایرانی، بیماری و عادت بدی است که پول و ثروت کشور را به جیب کارگر خارجی سرازیر می کند.
(در این بخش نیز کاسه کوزه ها بر سر مصرف کننده شکسته شد و نه آنها که چای و نیشکر، گندم و ذرت، پنبه و چغندر و خلاصه هرچه که تولید می شد نابود کردند و با پول نفت تاریخی ترین واردات به کشور را سازمان بدهند.
آقا در پایان همین دیدار، شمه ای هم درباره جنبش اعتراضی منطقه برای بازدیدکنندگان سخن گفت و بی آنکه اشاره به استبداد ستیزی این جنبش بکند، به الهام بخش بودن جمهوری اسلامی برای مردم منطقه کرد! و در پایان نیز "توفیق روزافزون ملت ایران" را نشانه صدق وعده های الهی دانستند.
نگاهی به فیلم حمله مردم برای گرفتن مرغ تعاونی که هنوز در صفحه اول پیک نت قابل دسترسی است بیاندازید تا میزان آن توفیق ادعائی ایشان مشخص شود!

برای آزادی موسوی و کروبی راه کار ارائه کنیم/ سبز ها به خود بیایید هفتــــــــاد روز گــــذشــت!

دلگیرم از خودم , دلگیرم از تو, از همه ی سبز ها دلگیرم! سایت های سبز می گویند که 70 روز گذشته است اما دلتنگی من به مانند سال ها دوریست.به خاطر کوتاهی ماست که موسوی و کروبی هنوز در حصر اند.هر چه زودتر باید کاری کنیم, به خود می آییم و اعلام می شود که 70 روزِ دیگر هم گذشته! همه ی سبز ها چه وبلاگ نویس و چه احزاب باید به دنبال پیدا کردن راه حلی برای این موضوع باشند.من 2 پیشنهاد دارم:1.آغاز سردادن شعار های شبانه به صورت مستمر(تصور کن میر عزیز و شیخ شجاع ما وقتی که صدای شعار های شبانه مارا می شنوند چه حالی پیدا می کنند)2. تعیین روزی (شاید 11 اردیبهشت!) برای ماندن در خیابان تا آزادی رهبرامان در سر هر کسی فکری وجود دارد. منتظر کسی نباشید که بگوید فلان کار را بکنید و ما انجام دهیم. نظراتتون و بیان کنید تا به یک روش واحد برسیم و آن را انتخاب کنیم. مطمعاً باشید با کوتاهی ما آنها آزاد نمی شوند و دیکتاتور ها هیچ گاه از زندانی کردن خسته نمی شوند! از تاریخ درس بگیریم, گاندی هم بدون جرم بیست و چند سال را در زندان به سر برد(حالا نیاید بگید چرا مقایسه..)! سبزها وقت را از دست ندهید..

۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

در آستانه روز کارگربرنامه ریزی دولت برای محدودیت تشکل های کارگری و همراهان جنبش سبز

با نزدیک شدن ۱۱ اردیبشت، روز کارگر، اخبار حکایت ازبرنامه ریزی های دولتی برای "اسلامی کردن" فضای کار دارد؛ این در حالیست که فعالین تشکل های کارگری و همچنین همراهان جنبش سبز با یاداوری این روز، به تشریح شرایط کارگران در کشور پرداخته و کارگران را به گرامیداشت این روز دعوت کرده اند.در همین راستاشورای هماهنگی راه سبز امید هم با انتشاربیانیه ای به استقبال روز کارگر رفت.در این بیانیه اشاره ای به مشارکت در مراسم روز کارگر نشده اما با تاکید براینکه "حاکمیت اجازه طرح هیچگونه انتقادی به این شرایط را بر نمی تابد" از رسانه ها و شبکه های اجتماعی خواسته شده به مشکلات اقتصادی، خواسته ها و مطالبات کارگران و زحمتکشان توجه کنند. همزمان مسئول سازمان بسیج کارگری نیز در نشستی با خبرنگاران با بیان اینکه "هدف بسیج کارگری کمک به دولت در اسلامی کردن فضای کار است"، از جذب "یک میلیون نفر" در بسیج کارگری تا پایان برنامه پنجم توسعه خبر داد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

نگاهی به سخنان و ادعاهای رهبر حق با آقای خامنه ایست "سگ زرد، برادر شغال است"

علی خامنه ای روز گذشته طی سخنانی که برکناری و ابقای وزیر اطلاعات و بی اهمیت بودن این مسئله – به تعبیر و ادعای ایشان- محور آن بود، گفت "تا زمانی که زنده ام و مسئولیت دارم، نخواهم گذاشت "حرکت عظیم ملت به سوی آرمان ها ذره ای منحرف شود".
آرمان های ملت ایران آشکارتر از آنست که رهبر جمهوری اسلامی مدعی جلوگیری از انحراف آنها شده است. در واقع خود ایشان پرچمدار انحراف از آرمان های مردم است. یعنی همان آرمان هائی که مردم برای آن انقلاب کردند. یعنی جمع کردن بساط سلطنت و خودکامگی، آزادی و رفاه ملی همراه با استقلال ملی.
درباره رفاه ملی، آخرین نمونه را به نقل از سایت های خبری داخل کشور در همین شماره پیک نت عکسی را می بینید که مربوط به بیرون انداختن دو بیمار از بیمارستان است. ماه ها عقب افتادن حقوق کارگران بزرگترین و کوچکترین کارخانه های ایران که تقریبا هر روز خبرهای آن منتشر می شود نیز مکمل این عکس است. درباره آزادی هم کافی است نگاهی به شمار زندانیان سیاسی زندان ها و موقعیت مطبوعات و رسانه ها انداخته شود. ضمن آن که شمار زندانیان غیر سیاسی که عموما بدهکاران، معتادان، قاتلین، قربانیان فحشاء و... هستند نیز خود داستانی است بدون شرح از وضع اسف بار معیشت و کار و در آمد مردم. در این میان می ماند استقلال. اگر معنای استقلال تهدید دیگران و شاخ و شانه کشیدن های بیهوده و لوله کشی نفت و پول نفت به برخی کشورها به امید ترویج تشیع و سنگر سازی اتمی نباشد، می ماند موقعیت اقتصادی کشور که تعیین کننده استقلال است. کشوری که 67 میلیارد دلار واردات سالانه دارد و سرداران تاجر پیشه و تجار اسلام پیشه تا "پرده بکارت" را از چین و ژاپن وارد می کند، نمی تواند مستقل باشد. چنین کشوری اسیر و برده است و همین واردات، نوع و موقعیت سیاسی کشور را رقم می زند.
بنابراین، آقای خامنه ای می خواهد ذره ای از این فاجعه ای که بعد از بیش از دو دهه رهبری و 8 سال ریاست جمهوری برای کشور بوجود آورده، کوتاه نیآمده و آن را ادامه بدهد!
آقای خامنه ای در سخنرانی خود گفت، ماجرای برکناری و ابقای وزیر اطلاعات موضوع چندان مهمی نبود، اما "دستگاه های تبلیغاتی دشمن" در مورد آن جنجال کردند.
شاید این یگانه سخن درست خامنه ای در سخنرانی اش بود. برای مردم کوچکترین تفاوتی نمی کند که اژه ای وزیر اطلاعات باشد و یا مصلحی، مشائی معاون احمدی نژاد باشد و یا رحیمی.
باز هم به اجبار باید متوسل شد به یکی از ضرب المثل های شیوا و گویای فارسی: "سگ زرد، برادر شغال است!"
منبع خبرپیک نت

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

وقتی کسی خود را می سوزاند باور کنید که به انتهای راه جمهوری اسلامی رسیده ایم. روز کارگر روز پیوند جنبش با کارگران

وقتی کسی خود را می سوزاند باور کنید که به انتهای راه رسیده است و این تنها انتهای راه او نیست، انتهای راه جمهوی اسلامیست ، این انتهای راه برای او و شاید راهی جدید برای کسانیست که هنوز در باوری اشتباه گرفتارند که این حکومت اصلاح خواهد شد، باید دید و درس گرفت و اجازه نداد باری دیگر کارگران زحمت کشی که هنوز به باور نرسیده اند که می توانند بدنه اصلی جنبش را تشکبل دهند خود را به فلاکت رسانند هرچند پیامی عمیق در آن نهفته باشد، سال آگاهی تا رهایی را وقتی با جهاد اقتصادی جادوگر تاریخ مقایسه میکنیم خواهیم فهمید آگاهی اقتصادی امروز بزرگترین پیام برای کاخ نشینان سلطنتی با روبند دین است، راه را بر دیگران نبندیم و برای رسیدن به آگاهی خود را در صف مقدم این جبهه قرار دهیم ،چگونه است که کارگری از شدت فقر خود را می سوزد و ما پشت درهای بسته به انتظار برنامه ای از سوی تشکلها هستیم، به راستی فراموش نکرده ایم که پیروزی این جنبش تنها با همراه کردن قشر پایین و کارگری جامعه با بدنه اصلی جنبش میسر خواهد شد، قشری که به واقع مورد حجوم سیاستهای کثیف دولتی هرزه شده است و رو به زوال و نابودیست ، با یارانه ها چه مردمی که به خیالی باطل دولتی خدمتگذار و به تازگی دولتی منتظر منجی عالم را پشت سر خود دارند و چه خام می اندیشند این سیاه رویان زمانه، روز کارگر نزدیک است و باز شاید میعاد جنبشی سبز که به تازگی از آتش سوختن پروانه ای سرخ شده، باید اندیشه کرد آگاه شد و دست در دست هم به سوی آزادی پرواز کرد، به روزی می اندیشیم که کارگران این مرز و بوم هیچ گاه احساس یاس و نا امیدی را در درون خود حس نکرده و همراه ما به سرزمنی آزاد بیا ندیشند آن روز از امروز آغاز خواهد شد، روز کارگر نزدیک و ما منتظر نوشته ای دیگر

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

کسی رییس جمهور محترم را نمی خواهد از خواب بیدار کند؟/سخنرانی سراسر توهم ا.ن در دانشگاه تهران

تنها فردی که در تاریخ چند هزار سال این کشور در مورد استعدادهای کشور مطالعه داشته منم!...خدا را شكر كه ايران را تحريم كردند...بزودی با سفر به افریقا نقشه منابع غني اين كشورها را به آنها هديه مي‌كنيم....در جهان كمتر ملتي وجود دارد كه يك دستگاهي را ببيند و از روي عكس، آن را بسازد و اين استعداد شگرف در ملت ايران وجود دارد...افق نهایی حرکت ایران نجات کل بشریت است.دکتر احمدی نژاد در سخنرانی خود ضمن بیان عظمت های کشور ایران از رسالت تاریخی ایران برای تغییر جهان، شگفتیهایی در کپی کردن تکنولوژی های پیشرفته بوسیله دانشمندان ایرانی، و معرفی خود بعنوان فردی که در تاریخ چند هزار ساله کشور نمونه مشابهی نداشته است، برای اساتید دانشگاه تهران نکات قابل تاملی را بیان نمود، که به نظر می رسد لازم است محتوای این سخنان را کارشناسان باید موشکافی نموده و از عواقب تصورات غیر واقعی ایشان را مطلع سازند. به گزارش "آرمان ایران" احمدي‌نژاد در سخنرانی امروز خود که بمناسبت افتتاح دانشکده علوم و فنون دانشگاه تهران ایراد می شد ضمن آنکه خود را در تاریخ چند هزار ساله کشور فردی استثنایی می شمرد، گفت: "به عنوان برادر و خادم كوچك شما كه همه‌جاي ايران را ديده است و تنها كسي كه در تاريخ چند هزار ساله اين كشور ظرف مدت چند سال علاوه بر حضور در مناطق مختلف ايران در مورد هر منطقه و تاريخ استعدادهاي طبيعي آن مطالعه داشته است، شهادت مي‌دهم كه خداي متعال در اين سرزمين نوراني همه استعدادهاي لازم براي الگو شدن و پيشرفت را قرار داده است." از "عنایت خداوند متعال" در سخنان ایشان و میزان استعدادهای کشور ایران که بگذریم، نمی دانیم چرا ایشان در سخنرانی های هیجانی، ناگهان خود را فردی فوق العاده با توانایی های ویژه ای می بیند که اینک از باور معجزه هزاره سوم می رود به مجعزه چند هزار ساله خود را مبدل نماید! این تصور اشتباه قطعا مشکلاتی را در مدیریت به همراه خواهد آورد که نه تنها کارشناسان سیاسی و تاریخ دانها از میزان تخریب این ابده غیر واقعی مطلعند،بلکه همه مردم نیز از عواقب ان می ترسند. او این شیوه غلو آمیز را در تبیین توانایی های امت ایران نیز ادامه می دهد و می گوید: "در جهان كمتر ملتي وجود دارد كه يك دستگاهي را ببيند و از روي عكس، آن را بسازد و اين استعداد شگرف در ملت ايران وجود دارد." (!) به عبارتی آن دانشمندی که دستگاه را اختراع کرده، آن کشوری که زمینه های دستیابی به علم های پیشرفته را فراهم نموده، و مجموعه هایی که به دستاوردهای بزرگ بشری رسبده اند هیچکدام استعداد ما را در کپی و پیست کردن آن تکنولوژی ها نداشته اند، و استعداد شگرف ملت ایران را باید در کپی ناقصش از عکس آن دستگاه بیان کرد!

۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

گزارش های محرمانه وزیر اطلاعات برای رهبر شایعات و گمانه زنی ها در باره استعفا و ابقای وزیر اطلاعات

استعفای وزیر اطلاعات و قبول آن از سوی احمدی نژاد، سپس دستور علی خامنه ای به وزیر اطلاعات "مصلحی" برای باقی ماندن در راس این وزارتخانه، نه تنها در راس خبرها، بلکه در راس شایعات و گمانه زنی های چند روز اخیر در محافل حکومتی بوده است.
عده ای بر این نظرند که مصلحی به این دلیل استعفا داد که از هیات مدیره روزنامه ایران کنار گذاشته شده بود.
برخی بر این عقیده اند که اختلاف بین وزیر اطلاعات و احمدی نژاد، در اصل اختلاف بین حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات و امنیت سپاه و مصلحی است و احمدی نژاد در جبهه طائب قرار دارد.
این شایعه نیز وجود دارد که علی خامنه ای هنگام برکناری منوچهر متکی از وزارت خارجه، به احمدی نژاد گفته بود که این آخرین تغییر در کابینه است و به همین دلیل جلوی تغییر وزیر اطلاعات ایستاد.
این گمان نیز قوی است که مصلحی بتدریج مانند حجت الاسلام پورمحمدی اولین وزیر کشور کابینه احمدی نژاد که اکنون رئیس سازمان بازرسی است، نقش چشم و گوش خامنه ای در هیات دولت را پیدا کرده بود و احمدی نژاد که برای پر کردن مجلس آینده از اعضای باند خود خیز برداشته، حاضر به تحمل چنین چشم و گوشی نیست. ظاهرا این آخرین گمان، قوی تر از هر گمانه زنی و شایعه دیگری است. بویژه که د رابتدای هفته گذشته در محافل سیاسی جمهوری اسلامی شایع بود که وزیر اطلاعات، از روی سر احمدی نژاد یک گزارش کامل از ارتباط های رحیم مشائی در خارج از کشور با محافلی که خود را سبز و سکولار می نامند و همچنین به بهانه لوح کورش با محافلی در انگلستان و سلطنت خواهان درارتباط قرار گرفته، تهیه کرده و راسا به علی خامنه ای داده بود. در این گزارش نام برخی اطرافیان دیگر احمدی نژاد نیز ذکر شده و به همین دلیل دستور تحقیق عمیق تر در باره این ارتباط ها و فعالیت ها از سوی خامنه ای صادر شده بود.
با آنکه هیچ اظهار نظر رسمی در باره این شایعات و احتمالات انتشار نیافته، اما در هر کدام از آنها می تواند هسته های از واقعیت وجود داشته باشد. واقعیتی که باید از در برکناری ها و برگماری ها و سخنرانی ها و گوشه و کنایه زدن ها، آن را حدس زد!خ-رنشان دادکه این شاه است که تصمیم میگیردبقیه کشگ است .

۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

آیت الله اردبیلی حرف می زند، حاج سعید تاجیک عمل می کند؟ علی مطهری در مجلس حرام زاده ای که نام پدرش را زنده کرد!

مت یکپارچه ای که آقای خامنه ای با دولت احمدی نژاد تشکیل داده بود، حالا به حکومت 8 پاره که تازه به همین اندازه حاشیه نشین حکومتی نیز دارد!
سعید تاجیک، فرمانده بسیج شاه عبدالعظیم و شهر ری، که سرپرستی تیم حمله به فائزه هاشمی دختر هاشمی رفسنجانی را برعهده داشت و اطرافیانش با گفتن "سعید، سعید" او را تشویق به ادامه رکیک ترین کلمات می کردند، هفته گذشته با سایت "روز" مصاحبه کرد. او دراین مصاحبه، چنان حرف زد که شعبان بی مخ هم تا این حد بی پروا و دریده نبود.
دو نکته را مطرح کرد. اول این که در بازداشت نیست و پشت میز کارش است و به این ترتیب محسنی اژه ای دادستان کل دروغ گفته که او در بازداشت است. دوم این که در جمع آنهائی که با کلمات رکیک از آنها نام برد، علی مطهری، پسر ایت الله مطهری را که اکنون نماینده مجلس است "حرام زاده" و"ولد زنا" خطاب کرد. تصور نمی کنیم، نیازی به معنا کردن حرام زاده باشد!
شعبان بی مخ در اشاره به نقشش در کودتای 28 مرداد همه جا می گفت "من شعبان تاج بخش" هستم، امثال سعید تاجیک هم می گویند که "ولایت بخش" اند. یعنی با کودتای 22 خرداد و جنایاتی که مرتکب شدند عمامه ولایت را بر سر آقای خامنه ای نگهداشتند. بنابراین اگر چادر هم از سر دختر هاشمی رفسنجانی در شاه عبدالعظیم بر میداشتند کسی نمی توانست آنها را سر جایشان بنشانند. چون آنها آقا را روی صندلی اش نشانده اند!
اما…
روزگذشته سایت "سلام" از ملاقات اعضای فراکسیون دانشگاهیان مجلس با آیت الله موسوی اردبیلی خبر داد. آیت الله اردبیلی دراین دیدار گفت:
زمانی که بنده در رأس دستگاه قضایی بودم بعضاً شاهد اختلاف نظرهایی میان مجلس و دولت بودیم، اما امام خمینی همواره تأکید می کردند که مجلس نباید ضعیف شود. اگر مجلس قوی نباشد، رفته رفته در مملکت هیچ چیز نخواهیم داشت.
در جایی که مجلس چیزی را تصویب کند، و برخی بگویند که دولت آن را انجام نمی دهد، باید پرسید که مگر مملکت ارث پدری شان است؟ اگر مجلس چیزی را، حال خوب یا بد، تصویب می کند دولت نباید در مقابل آن بایستد؛ چرا که باید قدرت مجلس همواره حفظ شود.
آقای علی مطهری در مجلس شورای اسلامی با این کارهایی که در مجلس شورای اسلامی انجام دادند، ‌نام پدرش را در جامعه زنده کرد.

۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه

گاز- آب - برق سه ضلع مثلث مقاومت منفی

های مرحله دوم مصرف گاز آماده ارسال به خانه ها شده، اما از بیم واکنش تند مردم، فعلا دست نگهداشته اند. نایب رئیس هیات مدیره شرکت گاز روز گذشته در سیمای جمهوری اسلامی ظاهر شده و برای آرام کردن مردم گفت که متخصصان شرکت گاز برای رسیدگی به اعتراض های مردم به خانه ها مراجعه خواهند کرد و اگر لازم بود قبض جدید صادر می کنند. محاسبه مصرف گاز پلکانی بوده و مشترکان نباید بترسند! ضمنا قبض هائی که تاکنون بصورت پلکانی صادر شده به این دلیل ارقام آن بالاست که مربوط به مصرف زمستانی است. قبض های تابستانی ارزان تر خواهد شد!
همین مقام وعده قسط بندی قبض های گاز را داد و گفت که این قسط بندی شامل آن دسته از مشترکان می شود که پر مصرف اند و 10 در صد کل مشترکان خانگی را تشکیل میدهند.
از سوی دیگر روز گذشته درمجلس مطرح شد:
کشاورزان و دامپروران گرفتار نرخ بالای برق چاه‌های کشاورزی شده اند. شرایط به‌گونه‌ای شده که یک چاه کشاورزی که در گذشته پول برقش 200 هزار تومان می‌شد، امروز 10 برابر افزایش یافته است. با این وضع، کشاورزانی که از چاه کشاورزی استفاده می‌کنند، کشت بهاره نخواهند داشت زیرا تولید به صرفه نخواهد بود.
ضلع سوم این مثلث قبض های آب مصرفی است که بزودی این قبض ها نیز بانگ اعتراض مردم را بلند خواهد کرد.

۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه

بحث روز در حاکمیت آغاز جنگ مذهبی- منطقه ای و یا پرهیز از این جنگ؟

کشاکش بر سر ورود به یک جنگ منطقه ای، به بهانه دخالت نظامی عربستان سعودی در بحرین، از یکسو و پرهیز از افتادن در چنین دامی از سوی دیگر، نه تنها درعالی ترین سطوح نظامی، بلکه در مجلس اسلامی نیز جریان یافته و گسترش پیدا کرده است.
این کشاکش، باز می گردد به آن بخش از سخنرانی سانسور شده علی خامنه ای در دیدار با فرماندهان نظامی در دیدار 16 فروردین که در آن به فرماندهان نظامی، نسبت به خطر یک جنگ مذهبی در منطقه هشدار داد. پس از این هشدار، احمدی نژاد در اولین مصاحبه خود در سال جدید، در پاسخ به اجلاس شورای همکاری خلیج فارس آنها را تهدید نظامی کرده و توصیه کرد به نقشه بزرگ ایران نگاه کنند! این نظر، ظاهرا مغایر هشدار رهبر جمهوری اسلامی بود و به همین دلیل، چند روز پس از آن، وی این سخنان را در جریان سفر به کرمانشاه و سخنرانی های مرسوم در این سفرها اصلاح کرد و گفت که جمهوری اسلامی از سیاست دوستی در منطقه پیروی می کند!
ادامه کشاکش ها، نشان میدهد که مسئله افتادن ایران در دام یک جنگ منطقه ای همچنان جدی است و این جنگ آتش بیارانی در حاکمیت کودتائی جمهوری اسلامی دارد که به تلاش خود، با هدف یک سره کردن کار قدرت در جمهوری اسلامی ادامه میدهند. چنان که کار به رقابت نیز کشیده است!
حسن "غفوری‌فرد" عضو قدیمی جبهه راستگرای جمهوری اسلامی که اکنون بعنوان یکی از اعضای جبهه باصطلاح اصولگرایان در مجلس حضور دارد، روز گذشته گفت:
"پیشنهاد استفاده از نیروی نظامی جهت کمک به مردم بحرین، اقدامی است خلاف قانون اساسی، مگر این که جمهوری اسلامی در خطر باشد که در این باره نیز نیازمند تشخیص فرمانده کل قواست! در صورتی‌که ولی‌فقیه مصلحتی را تشخیص دهند، حتما انجام خواهد شد. ورود به جنگ ممکن است دامنه کار را خیلی مشکل‌تر کند و حتما خاورمیانه دچار یک اشتعال عظیم خواهد شد که معلوم نیست که به کجا می‌رسد."
در مخالفت با همین نظر، روح الله حسینیان، نماینده دیگر مجلس، که خود را نجات دهنده تاج و تخت ولایت علی خامنه ای می داند و دست دراز امنیتی احمدی نژاد است، روز گذشته در مصاحبه با "خبرآنلاین" گفت:
" جمهوری اسلامی باید نیروهای نظامی خود را آماده کند و اجازه ندهد مرزهای عربستان سعودی به ایران نزدیک شود. اکنون یک فرصت استثنایی پیش آمده و نباید از این فرصت، بخاطر محافظه کاری کنار بکشیم و اجازه دهیم دشمنان ما در منطقه به اشغال نظامی بپردازند."
در یک خبر دیگر، دار و دسته های حرفه ای کفن پوش که وابسته به شبکه مصباح یزدی و حجتیه اند، روز گذشته در نزدیکی کنسول‌گری عربستان در مشهد باصطلاح تظاهرات اعتراضی کردند! این تجمع در مقابل مسجد امام سجاد(ع) که حوالی کنسول‌گری عربستان (انتهای بولوار سجاد) قرار دارد انجام شد.
این مجموعه را، سخنان سرلشگر فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی که سایه خامنه ای در نیروهای مسلح است کامل می کند. او نیز در حاشیه یک همایش که خبر آن بصورت مستقل در همین شماره پیک نت منتشر شده گفت: "بنای جمهوری اسلامی درگیری با سایر کشورها نیست. بنای جمهوری اسلامی ایران بر جنگ نیست. بنابراین این مسأله در استراتژی ما وارد نمی‌شود."

۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

بخشی از نامه "نرگس محمدی" به رئیس قوه قضائیه و دادستان تهران تقی رحمانی را حبس کرده اید لااقل جرمش را بگوئید!

اینجانب همسر تقی رحمانی این نامه را پس از گذشت قریب به دو ماه ازبازداشت وی خدمت شما بزرگواران می‌نویسم. تقی رحمانی در تاریخ 20/11/89 و در ساعت 23، شبانه و بدون حکم قضایی بازداشت شد. آنچه موجب شد این نامه را به عنوان یک شهروند ایرانی خدمت ریاست محترم قوه قضاییه و دادستان محترم بنویسم، مشاهده نقض مکرر قانون در مورد حقوق اینجانب، همسرم و
فرزندانم می‌باشد. لطمات این قانون‌گریزی، تحمیل خسارت به جان و مال و روح و روان من و خانواده‌ام بوده است.
قریب به دو ماه از بازداشت همسرم می‌گذرد. او نویسنده و روزنامه‌نگار است و اتهام او، قلم و زبان او است.
با کدام مرام و مکتبی می‌توان توجیه کرد که انسانی را شبانه و بدون حکم قانونی و پس از شکستن در حریم خصوصی و منزل او و در مقابل چشمان دو کودک 4 ساله بازداشت کنند. در حالی که می‌دانند در منزلی که به آن هجوم غیرقانونی می‌برند، زنی بیمار و تحت معالجه و مداوا حضور داد که ماه‌ها پیش در سلول‌های زندان، بیمار شده است و چنین وقایعی موچب تشدید بیماری وی می‌شود.
ما و همه عزیزان در بند و خانواده ایشان انسان و هموطنان شما هستیم. شما حاکمان این سرزمین و ما شهروندان ایرانیم. حاکمان حافظان حقوق شهروندان و پاسخگو به درخواست‌های آنان هستند. میثاقی بین ما و شما حاکمان است که ملتی شریف، بهایی سنگین برای آن پرداخت کرده‌اند. بهای این قانون، خون انسان‌هایی پاک بوده است و اکنون چه دشوار است که شاهد باشیم قانون توسط
برخی حافظان آن یعنی برخی از مسئولان نه تنها پاس داشته نمی‌شود بلکه زیر پا گذاشته می‌شود
این نامه، دادخواهی خانواده‌ای ایرانی است که عزیزی در بند دارد.

بخشی از نامه "نرگس محمدی" به رئیس قوه قضائیه و دادستان تهران تقی رحمانی را حبس کرده اید لااقل جرمش را بگوئید!

اینجانب همسر تقی رحمانی این نامه را پس از گذشت قریب به دو ماه ازبازداشت وی خدمت شما بزرگواران می‌نویسم. تقی رحمانی در تاریخ 20/11/89 و در ساعت 23، شبانه و بدون حکم قضایی بازداشت شد. آنچه موجب شد این نامه را به عنوان یک شهروند ایرانی خدمت ریاست محترم قوه قضاییه و دادستان محترم بنویسم، مشاهده نقض مکرر قانون در مورد حقوق اینجانب، همسرم و
فرزندانم می‌باشد. لطمات این قانون‌گریزی، تحمیل خسارت به جان و مال و روح و روان من و خانواده‌ام بوده است.
قریب به دو ماه از بازداشت همسرم می‌گذرد. او نویسنده و روزنامه‌نگار است و اتهام او، قلم و زبان او است.
با کدام مرام و مکتبی می‌توان توجیه کرد که انسانی را شبانه و بدون حکم قانونی و پس از شکستن در حریم خصوصی و منزل او و در مقابل چشمان دو کودک 4 ساله بازداشت کنند. در حالی که می‌دانند در منزلی که به آن هجوم غیرقانونی می‌برند، زنی بیمار و تحت معالجه و مداوا حضور داد که ماه‌ها پیش در سلول‌های زندان، بیمار شده است و چنین وقایعی موچب تشدید بیماری وی می‌شود.
ما و همه عزیزان در بند و خانواده ایشان انسان و هموطنان شما هستیم. شما حاکمان این سرزمین و ما شهروندان ایرانیم. حاکمان حافظان حقوق شهروندان و پاسخگو به درخواست‌های آنان هستند. میثاقی بین ما و شما حاکمان است که ملتی شریف، بهایی سنگین برای آن پرداخت کرده‌اند. بهای این قانون، خون انسان‌هایی پاک بوده است و اکنون چه دشوار است که شاهد باشیم قانون توسط
برخی حافظان آن یعنی برخی از مسئولان نه تنها پاس داشته نمی‌شود بلکه زیر پا گذاشته می‌شود
این نامه، دادخواهی خانواده‌ای ایرانی است که عزیزی در بند دارد.

بخشی از نامه "نرگس محمدی" به رئیس قوه قضائیه و دادستان تهران تقی رحمانی را حبس کرده اید لااقل جرمش را بگوئید!

اینجانب همسر تقی رحمانی این نامه را پس از گذشت قریب به دو ماه ازبازداشت وی خدمت شما بزرگواران می‌نویسم. تقی رحمانی در تاریخ 20/11/89 و در ساعت 23، شبانه و بدون حکم قضایی بازداشت شد. آنچه موجب شد این نامه را به عنوان یک شهروند ایرانی خدمت ریاست محترم قوه قضاییه و دادستان محترم بنویسم، مشاهده نقض مکرر قانون در مورد حقوق اینجانب، همسرم و
فرزندانم می‌باشد. لطمات این قانون‌گریزی، تحمیل خسارت به جان و مال و روح و روان من و خانواده‌ام بوده است.
قریب به دو ماه از بازداشت همسرم می‌گذرد. او نویسنده و روزنامه‌نگار است و اتهام او، قلم و زبان او است.
با کدام مرام و مکتبی می‌توان توجیه کرد که انسانی را شبانه و بدون حکم قانونی و پس از شکستن در حریم خصوصی و منزل او و در مقابل چشمان دو کودک 4 ساله بازداشت کنند. در حالی که می‌دانند در منزلی که به آن هجوم غیرقانونی می‌برند، زنی بیمار و تحت معالجه و مداوا حضور داد که ماه‌ها پیش در سلول‌های زندان، بیمار شده است و چنین وقایعی موچب تشدید بیماری وی می‌شود.
ما و همه عزیزان در بند و خانواده ایشان انسان و هموطنان شما هستیم. شما حاکمان این سرزمین و ما شهروندان ایرانیم. حاکمان حافظان حقوق شهروندان و پاسخگو به درخواست‌های آنان هستند. میثاقی بین ما و شما حاکمان است که ملتی شریف، بهایی سنگین برای آن پرداخت کرده‌اند. بهای این قانون، خون انسان‌هایی پاک بوده است و اکنون چه دشوار است که شاهد باشیم قانون توسط
برخی حافظان آن یعنی برخی از مسئولان نه تنها پاس داشته نمی‌شود بلکه زیر پا گذاشته می‌شود
این نامه، دادخواهی خانواده‌ای ایرانی است که عزیزی در بند دارد.

۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

پرسش از بنیصدر ، چه کسانی در انفجار حزب جمهوری نقش داشتند؟ (بهمراه متن)

تازه ترین اطلاع در این مورد اطلاعیست که آقای صحابی به عنوان خاطره گویی که خاطراتش رو تهیه کرده ، یه وافعیتی رو گفته که بسیار مهمه اون میگوید که در زندان بازجوها به او گفته اند که ما میدانیم انفجار حزب جمهوری کار مجاهدین خلق نبوده است. خب پس کار کی بوده؟ اگر توجه کرده باشید از کودتای خرداد شصت بدین سو یکرشته اعمال تروریستی انجام گرفت که اولین و مهمترین اونها همین انفجار حزب جمهوی اسلامیست. اونوقت من در مخفیگاه ، خونه شهید لقایی مخفی بودم صدای انفجار شب شنیده شد ، صبح پرسیده شد که این چه بوده؟ کجا بوده ؟ معلوم شد که محل حزب جمهوری اسلامی بوده و آقای بهشتی و 120 و بلکه بیشتر کشته شدند. من یک اعلامیه ای در محکوم کردن این انفجار انتشار دادم به لحاظ اینکه معتقد نبوده و نیستم مبارزه اجتماعی سیاسی از راه ترور به جایی میرسه. نتیجه اینکه وقتی هم که در همون روز دو نفر از سوی سازمان مجاهدین خلق در همون روز نزد من امدند از اونها پرسیدم ایا این کار شما بود ؟ گفتند نه کار ما نبود. از ستاد ارتش پرسیدم چون هنوز رابط وجود داشت و ارتباط وجود داشت که این کار کی بوده؟ اطلاعات ارتش چه میگوید در این مساله . اونها پاسخ دادند که اینکار کار مهندسی انفجاریست . اینطور نیست که یک ماده منفجره ای رو یک گوشه گذاشته باشند و انفجاری رخ داده باشد و 120 نفر و بلکه بیشتر کشته شده باشند و تمام . نه این از نظر مهندسی انفجار تنظیم شده بوئ و به ترتیبی که انفجار طوری انجام بگیره که احدی از اونجا زنده بیرون در نیاد. این رو یا ما (ارتش) باید کرده باشیم یا سپاه کرده یا یک قدرت خارجی ، قدرت خارجی رو هنوز اطلاعات ما نمی گوید که اینها همچین انفجاری رو تدارک دیده باشن و انجام داده باشن پس باقی میمونه سپاه اونها اینطور جواب دادن . خب پیش خود گفتم اگر سپاه انجام داده مسلما باید اطلاعات سپاه انجام داده و این اطلاعات سپاه مستقیم تحت نظر آقای خمینی و پسر ایشون آقای احمد خمینی باشه . که پسر ایشون هم ظاهرا در اون جلسه بودن و با آقای هاشمی زودتر خارج شدند تا اینکه در نماز جمعه ملاتاریا مدعی شد این انفجار به دستور بنیصدر و توسط مجاهدین خلق صورت گرفته چون نه من روحم خبر داشت نه تا اون موقع با مجاهدین در ارتباط بودم که بخوان این کاری رو انجام بدهند. و نه وقتی که اونا پیش من اومدند بعد انفجار به من گفتند کار اونها بوده. اونا (مجاهدین) گفتند کار ما نبوده. گذشت تا نوبت به حزب توده رسید و اونها رفتند زیر چکمه . بعد گفتند این انفجار کار حزب توده بوده .این دوتا. زمان گذشت نوبت به سید مهدی هاشمی و گروه او رسید که به مناسبت سفر مکفارلین به ایران رفتند زیر تیغ اینبار باز در همون نماز جمعه آقای هاشمی گفت این انفجار کار این گروه سید مهدی هاشمیه. تا حالا سه دسته متهم شدن کار اینها بوده و بعدها زمان گذشت نوبت مجاهدین انقلاب اسلامی شد البته اونها رو بیشتر اون محل نخست وزیری رو متهم کردن. اما کم و بیش ربط هم دادن که اون انفجار (دفتر نخست وزیری) کار خودی ها بوده . خب جدیدا هم که مهندس سحابی گفته که اونها (بازجوها) بهش گفتند که کار مجاهدین نبوده بعد پرونده این انفجار ، از همه مهمتر به دادگاه انقلاب نرفته! با اینکه کار دادگاه انقلاب این بود که به این رویداد ها بپردازه خب کجا رفته ؟ رفته دادگستری بایگانی شده. و اقای زواره ای دوبار در مجلس سوال کرده که چطور پرونده هایی که به دادگاه انقلاب مربوط نیست اونها میرن دادگاه انقلاب ، و این پرونده (حزب جمهوری) و دفتر نخست وزیری رفتند در دادگستری بایگانی شدند و خاک میخورن. خب اگه این مساله یک مساله خارجی بود یعنی غیر داخلی ها ترتیب ای کار رو نداده بودن قطعا این به دادگستری نمیرفت بایگانی هم نمیشد و تعقیب میشد تا اینکه بالاخره بگن ما اینو به این نتیجه رسوندیم. به اصطلاح اینجور عملیات تروریستی رها نمیشد اگر رها شده یعنی امر داخلی بوده خب همه میدونن دیگه بعدها رو شد که امریکایی ها فکر میکردند که آقای بهشتی میتونه یک رژیم باثباتی رو در ایران پیاده کنه ، آقای خمینی هم در این رابطه نگران بوده ، اسنادی هم در سفارت امریکا درباره بهشتی و روابطش با آمریکا پیدا شده اونها رو دادن به آقای خمینی اجازه انتشارش رو هم نداده.

۱۳۹۰ فروردین ۱۶, سه‌شنبه

خبری نیست تمرینی است!



ایشان سردار صفار هرندی است در لباس شخصی و درحال تمرین کج نشستن روی صندلی صدارت و دیدار با رهبران جهان. چند سال سردبیر کیهان شریعتمداری بود و در کابینه احمدی نژاد وزیر ارشاد شد اما با او حرفش شد و بازگشت به سپاه و شد مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه پاسداران، اما در لباس شخصی تا در انتخابات ریاست جمهوری گفته نشود یک فرمانده سپاه کاندیدا شده! ایشان اکنون در این سمت، تمرین رئیس جمهوری می کند. البته پشتش به فرمانده کل سپاه گرم است و امیدوار است با موافقت بیت رهبری و آقا مجتبی، فرماندهان نظامی و انتظامی و شورای نگهبان برایش رای درست کنند و

سکان را از احمدی نژاد تحویل بگیرد، والا روی رای مردم حسابی باز نکرده است. به همین دلیل است که هیزم به تنور خانه نشین کردن هاشمی رفسنجانی می ریزد و برای رحیم مشائی هم شمشیر از رو بسته است. (مطلب درجستجوی یلتسین را در پیک نت امروز بخوانید)