۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

مردم میان دو وحشت یورش گرانی، حمله نظامی

وحشت از گرانی و احتمال آغاز یک جنگ ویرانگر بسرعت در ایران گسترش می یابد. حالا دیگر مردم با ریشه های کودتای 22 خرداد و انتقال سرمایه های ملی به شرکت های وابسته به سپاه پاسداران بیشتر آشنا می شوند. همچنان که با مانورها و بخشنامه های جدیدی که سپاه در ایران صادر می کند آشنا می شوند.
اعتصاب پارچه فروش ها و طلا فروش ها، اگرچه در روزهای اول بدلیل نگاه غیر دوستانه و غیر دردمندانه که به بازار دارند، یک واکنش سودجویانه تلقی می شد، اما اکنون مردم متوجه شده اند که اعتراض ها و اعتصاب ها ریشه های عمیق تر دارد. سقوط پول ملی در راه است و از آن خوفناک تر، گسترده تر شدن سایه تحریم های اقتصادی که نزدیک شدن شبح یک جنگ ویرانگر به ایران است.
بازار ایران از وحشت سقوط تومان، بکلی راکت شده است. هر کس، هر اندازه و هر مقدار طلا دارد، حاضر نیست آن را تبدیل به پول کند. پول ایران به کاغذ پاره تبدیل شده است. زمزمه دلار به قیمت 1700 تومان آغاز شده است.
پس از کودتای 22 خرداد، احمدی نژاد کابینه جدید تشکیل داده و به خدمت مقام معظم برد و ایشان در سخنرانی با اعضای کابینه، نه تنها ادامه برنامه قطع یارانه ها را تائید کرد، بلکه آن را ستود و دولت های قبلی را بدلیل تعلل در این امر سرزنش کرد. قطع یارانه ها، دستور بانک جهانی و گامی بلند درجهت "لیبرالیسم اقتصادی" است. فرمان تغییر ماهیت اصل 44 قانون اساسی که عملا فرمانی غیر قانونی و خلاف قانون اساسی بود، با همین هدف صادر شد و سپاه پاسداران را مشمول مواهب این دو تصمیم کردند تا هم ثروت در کنترل و اختیار نهاد رهبری قرار گیرد و هم سپاه پاسداران از این دو تصمیم حمایت نظامی کند. این حمایت اجتناب ناپذیر بود، زیرا سپاه باید شورش گرسنگان را سرکوب کند. کودتای 22 خرداد با هدف تداوم اجرای این برنامه اقتصادی مقام معظم انجام شد و سرکوب مردم معترض به کودتا، اکنون به تمرین بزرگ برای سرکوب بزرگتر تبدیل شده است. بدین ترتیب، علی خامنه ای که ابتدای رسیدن به مقام ریاست جمهوری بدنبال خصوصی سازی بود و ریشه های اختلافش با میرحسین موسوی نیز به همینجا وصل است، توانست با تبدیل سپاه و بسیج به حزب سیاسی خویش، گام های بزرگ را در راه آن آرزوی دیرینه، زیر تیغ سرنیزه و باطوم و زندان و شکنجه و اعدام بردارد. با این تفاوت که اگر در گذشته روی موتلفه اسلامی و روحانیون طرفدار سرمایه داری غارتگر حساب می کرد، اکنون بیشتر روی سپاه و فرماندهانی حساب می کند که حافظ خصوصی سازی و سرمایه داری شده اند. به اخبار اقتصادی و نظامی این شماره پیک نت توجه کنید.

۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

تا دیر نشده علیه ظلم به زندانیان سیاسی ایران موضع گیری کنید( نامه حاج سید جوادی به نهادهای بین المللی)

دکتر احمد صدرحاج سیدجوادی، در نامه ای خطاب به چهره های سرشناس بین المللی خواستار موضع گیری آنان علیه ظلم به زندانیان سیاسی ایران و پیگرد حقوقی عاملان و آمران فجایع بعد از انتخابات شد. در این نامه آمده است: امروزه صدها نفر از مردم اين كشور با احكام سنگين كيفري روبرو بوده و از محدويت‌هاي فراوان در رنج و تعب هستند. از آن‌جا كه باوري به ماندگاري دولت آقاي احمدي‌نژاد وجود ندارد، اميد است كه اين احكام توسط اعتراضات فراگير داخلي ملت ايران سرانجامي ديگر يابند، اما در خصوص محكومان به اعدام و يا برخي زندانيان سياسي كه سلامت جسماني ايشان در معرض تهديد جدي قرار دارد، وضع به گونه‌اي ديگر است و به جهت غيرقابل جبران بودن و برگشت‌ناپذيري پيامدهاي اجراي چنين احكامي، اقدامات فوري و موثرتر، بيش از پيش ضروری و ایجاب می‌نماید. حاج سید جوادی با اشاره به ظلمی که به زندانیان می رود آورده است: با استفاده از تمامي امكانات خود از يك سو در جهت توقف فوري و جلوگيري از اجراي احكام ناعادلانه‌ي صادره در خصوص فعالان سياسي ايران، به ويژه محكومان به اعدام و از سوي ديگر با ارسال گزارش به نهادهاي حقوقي بين‌المللي، نسبت به پيگرد كيفري و محكوميت اشخاص و نهادهاي شبه‌ نظامي / امنيتي و در راس آنان شخص رييس دولت ايران اقدام لازم مبذول فرماييد. در غير اين صورت اقدامات و اعلام مواضع بشردوستانه‌ آن مقامات در خصوص ساير متهمان جرايم عمومي توجيه مناسبي نزد افكار عمومي جهان نخواهد داشت و چه بسا به گونه ديگري تعبير شود. به گزارش «میزان خبر» متن این نامه به شرح زیر است: به نام خداوند جان و خرد كزين برتر انديشه بر نگذرد دبير كل محترم سازمان ملل متحد جناب پاپ محترم، بنديكت شانزدهم رييس محترم اتحاديه اروپا با سلام و احترام؛ علت آن كه اينجانب خود را محق دانستم تا مراتبي را خدمت آن بزرگواران متذكر شوم، سابقه‌ي حدود هفتاد ساله‌اي است كه به عنوان دادستان، قاضي دادگستري، وكيل دعاوي، وزير دادگستري، عضويت در شوراي انقلاب و همچنين عضو موسس و فعال در جمعيت ايراني دفاع از آزادی و حقوق بشر پيش از انقلاب اسلامي 1979 و پس از آن به عنوان فعال سیاسی و حقوق بشر در ایران داشته‌ام. لازم به یادآوری است که جمعیت یاد شده عضو وابسته به اتحادیه‌ی بین‌المللی حقوق بشر و از جمله توابع سازمان ملل متحد محسوب می‌شود. در آن روزگار نيز نويسنده‌ي اين متن به اتفاق جمعي از دوستان در چند نوبت، از طریق نماینده‌ی این جمعیت در آمریکا – آقای دکتر ابراهیم یزدی - گزارشات مفصلي از نقض حقوق بشر در ايران و فشارهاي مادي و رواني بر ملت كه از ناحيه‌ي دولت وقت تحميل مي‌شد به سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی حقوق بشری ارسال مي‌داشت كه در مواردي نيز پيگيري مقامات، شخصيت‌ها و نهادهاي بين‌المللي از شدت فشارها كاسته و به بهبود شرايط زندانی كمك مي‌كرد. از جمله اقدامات صورت گرفته،ارسال شکواییه‌ي زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنان بود که به طور ویژه می‌توان به شکواییه‌ی آیت الله سید علی خامنه‌ای رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران از تبعیدگاه ایران‌شهر اشاره داشت. اگرچه سازمان‌هاي تحت امر آن مقامات محترم متشكل از نمايندگان دولت‌هاست اما بر هيچ كس پوشيده نيست كه فلسفه و شان اصلي ايجاد نهادهاي حقوقي بين‌المللي، طرح مطالبات ملت‌ها و تاثيرگذاري بر اقدامات يك سويه‌ي دولت‌ها بوده و در همين راستا، ارتقاي فرآيند دمكراسي و حقوق بشر در اولويت دستور بحث‌هاي هميشگي قرار داشته است. بر همين اساس و دلایل بوده است كه اعلاميه‌‌ي جهاني حقوق بشر از جمله نخستين اسناد بين‌المللي است كه در نخستين فرصت پيش آمده‌ي پس از جنگ جهاني دوم و سقوط ديكتاتوري فاشيستي و نظامي هيتلر، مجمع عمومي سازمان ملل متحد آن را تصویب نمود. نياز به فضايي كه فرياد ملت‌هاي ستم‌ديده و گرفتار به بندهاي استبداد در آن‌جا شنيده شود و محدود ساختن حق حاكميت دولت‌ها به قواعد حقوقي يكسان كه پايه‌هاي اخلاق عمومي جهان محسوب مي‌شود، تنها دليلي بود كه مردم جهان را به انديشه‌ي تاسيس نهادهاي فراملي وادشت. امكان طرح دادخواهي از اقدامات دولت‌هايي كه حقوق طبيعي ملت‌ها را ناديده مي‌گيرند نيز از جمله اصول مسلمي است كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر وجود داشته و كسي نمي تواند آن را انكار كند. دبیر کل پیشین سازمان ملل متحد در سخن‌رانی خود به مناسبت دریافت جایزه‌ی صلح نوبل، خطاب به اعضای سازمان ملل که به بهانه‌ی حق حاکمیت ملی، منشور سازمان و معاهدات جهانی حقوق بشر را زیر پا می‌گذارند، از ضرورت و نیاز به ایجاد یک نهاد بین‌المللی به منظور رصد کردن وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف و بازخواست از دولت های ناقض حقوق بشر سخن گفت. این ضرورت موجب پیدایش شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و نیز دادگاه بین‌المللی کیفری شد. تجربه‌ي سده‌‌‌‌‌‌‌‌ي اخير و ظهور ديوانه‌ها و ديكتاتورهايي كه امنيت جهان را به مخاطره افكندند: هيتلر، موسوليني، صدام حسين، فرانكو، پينوشه، بن‌لادن و بسياري ديگر مانند ايشان، گواه اين حقيقت است كه فقدان دمكراسي و نقض اصول مندرج در اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر، مقدمه‌اي لازم و حتمي براي وقوع فجايع انساني در سطحي فراتر از يك كشور و سرزمين خواهد بود و از همين رو شکی نیست كه بي‌توجهي به وقايعي از اين دست، مي‌تواند امنيت جهاني را تهديد كند. وقايعي كه پس از دهمين انتخابات رياست جمهوري در ايران رخ داد از جمله حوادثي بود كه متاسفانه با اقدام شايسته جهاني روبرو نشد و بيم آن مي‌رود كه بار ديگر هزينه‌هاي مادي و معنوي سنگيني به مردم جهان تحميل شود كه در صورت ابراز واكنش‌هاي به‌موقع، قابل احتراز مي‌بود. تقلب گسترده در آراي مردم و روي كار آوردن شخصي كه به هيچ‌وجه مورد تاييد اكثريت ملت ايران قرار نداشت، فردي كه نه تنها در عرصه‌ي سياست‌ورزي منافع ملت ايران را در نظر ندارد كه در حوزه‌ي كلام نيز هرگز در شان مقام رسمي خود رفتار نكرده و با به كارگرفتن ادبياتي كه همواره از آن بوي تهديد و خودكامگي به گوش مي‌رسد و با طرح مباحث بي‌فايده و فاقد مباني تاريخي و حتي ديني مانند انكار كلي هولوكاست و يا مديريت جهاني، صرفاً در پي طرح نام و چهره‌‌ي خود در افكار عمومي جهان مي‌باشد، موضوعاتي كه افزون بر نادرست بودن، عزت و شان ملتي با تاريخ هفت‌هزار ساله را ناديده مي‌گيرد. پرسش بنيادين آن است كه انگيزه‌‌ي رييس دولت دهم در ایران از طرح چنين مسايلي چه مي‌تواند باشد؟ پاسخ آن است كه اعتراضاتي كه.....

۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

كاهش سن مصرف مواد مخدر به 12 سال در دختران پايتخت!

برپايه اخبار دريافتی از منابع مختلف متاسفانه اين روز ها اين بلای خانمان سوز پيش از بيش گريبان دختران جامعه را گرفته و طبق بررسی های صورت گرفته در حال کاهش سن اعتياد در ميان دختران در جامعه هستيم که متاسفانه اين اعتياد بيشتر از نوع "شيشه" می باشد تاجايی که برخی جامعه شناسان بر اين باورند که سن مصرف شيشه در دختران پايتخت به 12 سال رسيده است. همچنين در اين باره دکتر ابهري، آسيب‌شناس اجتماعی می گويد: بر اساس آمار نيروی انتظامی 80 درصد مصرف‌کنندگان شيشه ايران در تهران سکونت دارند. وی با اشاره به رشد 440 درصدی کشف شيشه در تهران گفته است: «با توجه به اين کشفيات سال گذشته سال موفقيت آميزی برای مبارزه با مواد روان گردان صنعتی بود.» برپايه اين گزارش اغلب کارشناسان امور اجتماعی همچون دکتر ابهری معتقدند که رشد 440 درصدی کشف شيشه نشان از گسترش فعاليت توليدی اين ماده مرگ آور در داخل کشور دارد. بطوريکه سودجويان با ابتدايی ترين وسايل و خطرناک ترين مواد که پايانی جز جنون ، خودکشی و ارتکاب جنايات مختلف ندارد، اقدام به توليد مواد مخدر شيشه کرده و با تبليغات گسترده سعی می کنند اين ماده خانمان سوز را بی خطر نشان دهند. برپايه اين گزارش تعدادی از معتادان به مواد مخدر با گمان واهی ترک اعتياد به سوی ماده شيشه رفته و تعدادی ديگر نيز با فريبهايی نظير بدنسازی و چاق يا لاغر کردن بدن به دام آن افتاده اند. تحقيقات نشان داده مواد مخدری مانند شيشه باعث تضعيف بافت عضلاني، اختلال درسيستم عصبی و مغزی واز بين رفتن قدرت تميز و تشخيص افراد می شود و عواقب ناگواری برای فد مصرف کننده به بار می آورد. قابل تاکيد است مصرف شيشه از سال 1384 در بين جوانان كشور رايج شده و بيشتر دختران جوانى كه مورد تحقير از سوى اطرافيان قرار مي‌گيرند به سمت و سوی چنين شيوه هايی روى آورده اند. گفتنی است در گذشته زنان عمدتاً از طريق همسران خود معتاد می شدند که در سال های اخير شاهد هستيم تعداد زيادى از دختران كشور كه مجرد هستند مواد مخدر مصرف ميکنند.

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

اژه‌ای: حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب منحل شدند

در حالی که غلامحسين محسنی‌اژه‌ای، دادستان کل کشور، گفته است، دادگاه دو حزب اصلاح‌طلب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را منحل کرده است، یکی از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت از تشکیل هرگونه دادگاهی در این ارتباط ابراز بی‌خبری کرده است. غلامحسين محسني‌اژه‌ای، دادستان كل كشور و سخنگوی قوه قضائيه جمهوری اسلامی روز دوشنبه گفته است، دو حزب عمده اصلاح‌طلب ایران توسط دادگاه منحل شده و دیگر حق فعالیت سیاسی ندارند. محسنی‌اژه‌ای در این باره گفته است: «کمیسیون ماده ۱۰ احزاب پروانه فعالیت این دو حزب را متوقف کرده و اعلام کرده که آنها حق فعالیت سیاسی ندارند و با مستنداتی که ارائه کرد از دادگاه تقاضای انحلال دو حزب را داشت که پرونده آنها به دادگاه رفت، دادگاه نیز مستقلا تصمیم گرفت، هر دو حزب را منحل کرد و هم‌اکنون حق فعالیت ندارند». این در حالی است که به دنبال انتشار این خبر، علی شکوری‌راد، از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت در گفت و گویی با شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی با ابراز بی‌خبری از تشکیل جلسه چنین دادگاهی گفته است، تاکنون هیچ احضاریه‌ای برای شرکت در دادگاه به دست مسئولان این حزب نرسیده است. در در روز ۲۳ فروردین ماه سال جاری دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب وزارت کشور دولت محمود احمدى‌نژاد با استناد به بندهایى از ماده ۱۶ قانون احزاب از تصمیم اعضاى این کمیسیون براى توقیف پروانه فعالیت جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى و «ارسال گزارش تخلفات براى انحلال این گروه‌ها به دادگاه» خبر داده بود. کمیسیون ماده ۱۰ احزاب همچنین در نامه‌ای از سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت خواسته بود، تا زمان «تعیین تکلیف پرونده آنها در مرجع قضایى»، از هرگونه فعالیتى خوددارى کنند. این در حالی است که چند روز بعد، محمد سلامتی، دبيرکل مجاهدين انقلاب اسلامی و محسن صفايی ‌فراهانی، رييس هيات اجرايی جبهه مشارکت در دو نامه جداگانه به کميسيون ماده ۱۰ احزاب تاکيد کرده بودند، در خواست دبير اين کميسيون فاقد «وجاهت قانونی» است و این دو حزب همچنان به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند. به دنبال اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایران و گسترش اعتراض‌ها نسبت به آن شمار زیادی از اعضای رده بالای دو حزب عمده اصلاح‌طلب در ایران بازداشت شدند و عده‌ای از آنها همچون محسن صفایی‌فراهانی و محسن تاج‌زاده همچنان در زندان به سرمی‌برند. در دادگاه‌های موسوم به کودتای مخملی، که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸برگزار شد، دادستان تهران با اعلام جرم علیه حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، خواستار انحلال این دو حزب شده بود. چندی پیش سخنانی منتسب به «سردار مشفق» منشر شد که وی صریحا اذعان کرده بود که سپاه پاسداران در رویدادهای پس از انتخابات علیه اصلاح‌طلبان کیفرخواست تنظیم کرده بود. این مقام امنیتی- نظامی در آذرماه سال گذشته خورشیدی در سخنانی در مشهد اتهام‌های سنگینی علیه اصلاح‌طلبان مطرح کرد و گفت ، قصد آنها در انتخابات «به زیر کشیدن رهبری» بوده است. در اواسط مرداد ماه سال جاری و پس از آن که یک بار دیگر متن کامل سخنان وی در سایت‌های اینترنتی منتشر شده بود، هفت تن از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب، که اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب هستند با استناد به سخنان این مقام اطلاعاتی سپاه، نسبت به وی و برخی دیگر از فرماندهان قرارگاه ثارالله به دلیل دخالت‌های «غیرقانونی» در روند انتخابات اعلام جرم کرده بودند. در این میان غلامحسین محسنی‌اژه‌ای پرسش مطرح شده درباره این شکایت را «کلی» دانسته و گفته است: «قوه قضائیه واقعا بنا دارد که به هر شکایت واصله در چارچوب قانون رسیدگی کند و اینکه شکایت از طرف چه کسی علیه چه کسی است، ملاک ما نیست. بلکه ملاک این است که آیا برابر قانون صورت می‌گیرد یا خیر، در مجموع هر شکایتی که به قوه قضائیه وارد شود باید رسیدگی شود». وی همچنین افزوده است: «اینکه فردی علیه انقلاب، نظام و ارزش‌ها از کشور خارج شود و سپس توسط وکیلی آمده و در اینجا طرح شکایت کند، آیا قابل رسیدگی است یا خیر و یا می‌تواند وکیل بگیرد یا خیر؟ این سئوال قابل تامل است. اگر مطرح شود به آن جواب خواهم داد». پیشتر جبهه مشارکت ایران با ارسال نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی از وی خواسته بود، با توجه به «اعتراف‌های» یکی از فرماندهان سپاه، دیوان عالی کشور را مأمور رسیدگی به پرونده «کودتای انتخاباتی» کرده و در صورت ناتوانی در رسیدگی به این امر از سمت خود کناره‌گیری کند. دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در سال‌های گذشته معمولاً‌ شکایت‌های این‌چنینی اصلاح‌طلبان را از شخصیت‌ها و نهادهای حکومتی بی‌پاسخ گذاشته است.

۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

خدا حکومت بر اساس دروغ را نمی‌خواهد

سید محمد خاتمی در دیدار با شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گفت:از معیارهای اصلی حکومت این است که دروغ در آن نباشد، اگر کارها بر اساس دروغ و دغل باشد، غلط است و آنچه خدا می خواهد این است که نظام بر اساس عدالت و راستی و درستی مستقر شود و استقرار پیدا کند و انقلاب اسلامی هم برای همین بود. وی یادآور شد:اگر کسانی که در راس امور هستند و مسئولیت های مهمی دارند و از مردم رای می گیرند که خدمتگزار آنها باشند، اگر رفتارهای نادرستی داشته باشند، اگر خلاف واقع بگویند، اینها بر خلاف معیارهایی است که انقلاب ما داشته است، اینها را باید تذکر داد. رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:وقتی می گوییم اصلاحات، اتفاقا همین را می گوییم که این نارواییها و نارسایی ها نباشد و نظم و انتظام مطابق با معیارهایی باشد که در انقلاب و مورد خواست مردم بود، یعنی همه کارها و مواضع بر اساس راستی و درستی و عدالت، خدمت به مردم و احترام به مردم و تأمین آزادی های مردم باشد. وی افزود:ما از حق دفاع می کنیم، معتقدم دل اکثریت ملت با حرف هایی است که ما می زنیم.چرا اجازه روزنامه به ما نمی دهند؟چرا بخشنامه می کنند دستگاههای رسمی هیچ حرف و خبری از این طرف را منتشر نکند؟ رئیس بنیاد باران افزود:بر خلاف سیاست اعلام شده جذب حداکثری و دفع حداقلی، آنچه در عمل جریان دارد سیاست دفع حداکثری و عدم جذب است. وی ادامه داد:باید در این زمینه فعال شد، یعنی اگر بعضی روش ها با معیارهای قانونی و انقلاب نمی خواند گفته شود و پیگیری کنیم، گرچه متاسفانه پیگیری هم که می شود ثمری ندارد، بلکه بالعکس اغلب تبلیغات و اعمال رسمی هم همسو با جریاناتی است که جز خشونت و افراط و قانون شکنی کاری ندارند. رئیس جمهوری سابق کشورمان هشدار داد:به نظرم آنچه امروز در معرض تهدید است، اگر در مقابلش کوتاه بیاییم تحریف کننده همه معیارهای اصلی انقلاب و خصوصیاتی است که نظام ما باید داشته باشد.

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

بازار طلا تهران تعطیل شد

چکیده : در اعتراض به اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده، بازار طلای تهران تعطیل شد. هم‌اکنون، مسئولان و مدیران مالیاتی با فعالان بازار طلا در ساختمان امور مالیاتی کشور جلسه گذاشته‌اند تا آنان را برای ازسرگیری کار قانع کنند. بازار طلای تهران بار دیگر در اعتراض به مالیات بر ارزش افزوده، تعطیل شد. جهان نیوز در این باره نوشت: بازار طلا با اعتراض به اجرای مالیات بر ارزش افزوده امروز صبح بازار را تعطیل کرده است. خبرگزاری فارس هم گزارش داد که در پی اعتراض برخی واحدهای صنفی طلا و جواهر بازار تهران به اجرای مالیات بر ارزش افزوده نشست برخی مسئولان سازمان امور مالیاتی با روسای این صنف در حال برگزاری است. اجرای مالیات بر ارزش افزوده برای مشمولان بند ب در حالی از اول مهرماه کلید خورده است که مسئولان صنف طلا و جواهر معتقدند اعضای صنف‌شان در این باره آموزشهای لازم را ندیده‌اند. به دنبال تعطیلی بازار طلا، مسئولان و مدیران مالیاتی با فعالان بازار طلا در ساختمان امور مالیاتی کشور جلسه گذاشتند تا آنان را برای ازسرگیری کار قانع کنند. لازم به ذکر است که بازار طلا پیش از این هم در اعتراض به اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده، تعطیل شده بود.

۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

زهرارهنورد خطاب به حكومت:نمی دانستم معنای«کربلا منتظرماست بيا تا برويم»اين است که زن و فرزند شهدا را سرکوب و دستگيرکنيد.

زهرا رهنورد در پی هتک حرمت اين خانواده بيانيه ای صادر کرده که متن آن به شرح زيراست : نمی دانستم معنای «کربلا منتظرماست بيا تا برويم»، اين است که زن و فرزند شهيدان را سرکوب و دستگير کنيد. البته شهدا به کربلا رسيدند اما هيچ می دانيد شما دولتمداران به کجا رسيده ايد؟ پس از خشونت،کشتار، شکنجه و زندانی کردن فرزندان ملت، توسط قدرتمداران کينه توز، اينک نوبت خانواده شهداست که مشخصا به عنوان دست مريزاد ايثارهای آن جوانان پاکباخته، به اهانتی ننگين به خانواده های باکری و همت منتهی شد. اهانت به همسر و فرزندان شهيد همت ،ضرب و شتم همسر شهيد باکري، دستگيری احسان باکری که جانانه به دفاع از مادرش پرداخت، تحفه ای بود که در بزرگداشت دفاع مقدس، نصيب خانواده های سرداران جنگ شد. جاى آنست که خون موج زند در دل لعل زين تغابن که خزف مى شکند بازارش ای شمايان که به اين ظلم امر کرديد، شمايان که اين ظلم را محکوم نکرديد، چه جانشينان خوبی بوديد برای آن سرداران ! چه خوب پرچم خونين آنها را که به زمين افتاده بود، بر دوش گرفتيد. به جای مصاف با دشمن، به جنگ با ملت رفتيد، آن جوانان ايثارگر، آن سرداران خون سرخ خود را پيشمرگ استقلال و ازادی ايران کردند، اما شما در هفته دفاع مقدس، زن و فرزند آنان را تکريم نکرديد بلکه کتک زديد و دستگير کرديد. از آنها، هرگز نپرسيديد جوانی خود را در بيوه زني، تنهايی و يتيم داری چگونه گذراندند؟، هرگز نپرسيديد چگونه از خون شهيدان پاسداری کردند؟ از سلحشوری های اين بانوان و از رشادتهای فرزندان شهيدان تقدير نکرديد اما يادتان باشد که جهان هستی می بيند و می شنود و ”عالم محضر خداست ”. يادتان باشد که به نام آنها بزرگراه ساختيد، بزگراه همت، باکري، بروجردی و ديگران. اما خانواده های آنها را بزرگ نداشتيد. با نام و ياد آنها، برای خود مشروعيت کسب کرديد، اما خون آنان را پاس نداشتيد. با اين روشها به باورهای مردم خيانت کرديد. اما امروز، بدانيد و مطمئن باشيد که نام زهرا(س) و علی و حسين عليهم السلام که از زبان شما به هنگام زندانی کردن و ضرب و شتم زنان و مردان پيرو زهرا جاری می شود، هيچ کس را نمی فريبد. مطمئن باشيد لکه سياهی بر چهره خود پاشيديد که به آب زمرم و کوثر سفيد نتوان کرد. زهرا رهنورد

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

در کنار مردم بمانید (یادداشتی برای مهر از مجید توکلی)

مهری دیگر از راه رسید و خبری از مهربانی نیست. بهار دانشگاه در خزان طبیعت رسید و همچنان به امید شکوفایی و به بار نشستن آرمان ها و خواسته هایمان در این ایام زمستانی و در اوج داستان های تلخ و روزهای سخت به انتظار نشسته ایم. اگر آغاز سال تحصیلی نبود و تکرار هر ساله ی آن، عید و تحویل و تغییر نبود، شاید تکراری بودن مانع بود تا از ایام تلخ سرزمین مان و قصه ی مصیبت بار و سراسر خیانت و جنایت و رذالت قوم استبداد- به ویژه در دو سال گذشته- و ایستادگی و متانت و بزرگی مردم نوشت. اما در گریز از سخنان تکراری و ضرورت بیان برخی از آن ها و این بار برای دوستان دانشجویم و ورودی های جدید دانشگاه می توان نوشت. سال ها پیش بارها و بارها برای مهر و شروعی جدید و عید و تحویل سال جنبش دانشجویی نوشته ام و سلامی و خوش آمدی از حضور در میانه ی آشوب و تقابل استبداد و آزادی گفته ام. دانشگاه موتور محرکه ی حرکت های مردم و همیشه پویا و زنده بوده است. اهمیت دانشگاه به دانشجویان و جنبش همیشه پرسش گر و روشن گر دانشجویی بوده است. جنبش دانشجویی زنده و زاینده است. زنده مانده است تا زاینده باشد و زاینده بودن آن ضامن زندگی و پویایی آن بوده است. خوشبختی است که در زمانه ای و در میان نسلی ممتاز قرار گرفته ایم. امروز نسلی جدید آمده است و اندوخته ای فراوان از تجربیات گذشتگان را پیش رو دارد. امروز می بینیم که نهال ارزش های جنبش دانشجویی درختی تناور شده است و میوه و ثمر داده است. می بینیم که پیران و بزرگان مان در سایه ی این- پرورده ی به خون جگر- آرام و قرار گرفته اند. می بینیم که مردم مان از حاصل آن بهره می برند و استفاده می کنند و حیات شان را در گروی آن یافته اند. امروز نشانده ی جنبش دانشجویی شانه ی راه مردم است و شاخه های آن شاخص های بیان و اعتقاد آن هاست. بیش از صد سال مبارزه ی مردم علیه حکومت های خودکامه و حاکمان اقتدار گرا و انحصارطلب، سرانجام در خشکسالی معرفت و انسانیت جمهوری اسلامی نشان داد که باید به کمترین ها بسنده کرد و بیشترین زخم ها را خورد و در گذر زمان مقاومت و ایستادگی را آموخت و از این رهگذر یاد گرفت که هم زنده ماند و هم زاینده شد و قصه ی استبداد و بی حاصلی را به پایان برد. قصه ی بیش از صد ساله به ما آموخت که باید برای آزادی خطرها کرد. خوشحالیم که دانشگاه و دانشجویان را داریم و می دانیم جوانان دانشگاه اهل خطر کردن هستند. راستش دانشگاه خانه ی روشنی سازی و روشنگری است. بی پروایی و شجاعت را در کنار صداقت و صراحت می آموزد تا " باید برای آزادی خطرها کرد" پایان نباشد. دموکراسی و حقوق بشر این روزها چراغ راه مان شده است تا در تشنگی و نیاز جهان به صلح و امنیت، شتاب مان را برای تحقق آرمان های دیرینه آزادی، دموکراسی و حقوق بشر و تحقق صلح و امنیت افزون نماییم. همه ی امیدمان به نسل جدید است که از دیروز اثر بخش بوده اند و امروز در بی شماریِ شان مژده پیروزی می دهند. چنین است که امید مردم به دانشگاه است و گویا مردم از دانشجویان پیمانی گرفته اند. آن ها پیمان گرفته اند که آزادی باید زنده بماند، شادی میهمان هر خانه شود، خشونت چنان رسوا شود که اجازه ی حضور و بروز نیابد، زنجیر های عقاید و بیان و اندیشه ها پاره شود، دوستی و همدلی افزون گردد، به جای برتری جویی ها، روا داری و احترام به همدیگر نشانده شود و آزادی و عدالت، دموکراسی و رفاه و حقوق بشر و زیست اخلاقی و انسانی و همه با هم محقق گردد. مردم پیمانی سخت گرفته اند و کاری سخت پیش رو دارید. اما می دانم که با همت تان پیروز می شوید و احترام مردم را بر می انگیزید. آن گاه اگر استبداد همه ی توان اش را به خشونت و سرکوب تبدیل کند، باز شکست خواهد خورد. 89 ای ها هم آمدند و سال تحصیلی جدید فرا رسید و نسل جدید وعده ی دیدار و میدان حضور اش دانشگاه خواهد بود؛ شما به دانشگاه آمده اید. روزگاری ما نیز دانشجوی این دانشگاه بوده ایم. البته سخت گیری های آموزشی چنین نبود. به ما می آموختند که بزرگ باشیم و سپس در پی دانش برویم. از شما می خواهند، کوچک و سرسپرده و مطیع باشید. دانشگاه خودی می خواهند و چنین است که نظام آموزشی سخت گیرانه و کودکانه ای را بر شما حاکم کرده اند و به نام اسلامی کردن، علم و تخصص را حقیر کرده اند و سرسپردگی و خودی بودن را بر جای آن نشانده اند. ولی می دانم که باز هم بزرگ خواهید ماند. باید هوشیار باشید. امروز نام دانشجو را پذیرفته اید تا در سخت ترین شرایط مدافع نام و اعتبار دانشجویان باشید. وارث ارزش ها و داشته های فراوانی شده اید که سال هاست زیر هجوم اقتدارگرایان و انحصارطلبان توانسته است خود را حفظ کند. خطاست که شما را توصیه پذیر نمی دانند. شما الگوی تغییرید و این نشان آن دارد که نقد پذیرید و شجاعت تغییر دارید و بر سنت پرسشگری و روشنگریِ تان خواهید ماند. در پی آگاهی و دانش بودن و آگاهی بخشی پیشه کردن ممتاز تان کرده است تا مردم به گرد شما جمع شوند. حال با هم بودن تان امتیازی است که از آن باید بهره ببرید. در این سال ها خشونت آفرینی و سرکوب تهدید ها، قدرت گام برداشتن را از ما سلب می کرد ولی ایمان به با هم بودن مان در جنبش دانشجویی کارهای بزرگی را رقم میزد و ترس را از جنبش داشجویی گریزان می کرد. نقش ما انجام کارها به بهترین شکل ممکن بود. بزرگی ما آن بود که با کوچک ترین کار هایی که از دستمان بر می آمد به پیش می رفتیم- آن چه مهم است، مردم و خواسته های آن هاست- بزرگی به نقش های بزرگ نبود. بزرگی آن بود که در نقشی که برگزیده بودیم کارهای بزرگی انجام دهیم. شاید ساده ترین کار که فرصتش فراهم می شد، بهترین گام و پیشرفت بود. شتابی برای تغییر نقش تان نداشته باشید و با آرامش تجربیات لازم را بیاندوزید و به تجربیات گذشتگان احترام بگذارید و به پیش بروید. جنبش در نزد ما هیچ گاه نمرد که زنده باد مجددش را فریاد کنیم. ما از نقطه ی پایان گذشتگان مان و از بلندای تجربیات آن ها آغاز می کردیم. ما راه را درست آمده بودیم و درست عمل کرده بودیم. اگر انتظارات، کاستی هایی داشت و دشواری شرایط مانع بود، موجب نمی شد که از ابتدا اغاز کنیم. ما ادامه را پیشتر می بردیم ولی گذشته را پاک نمی کردیم. گذشته برای ما پشتوانه ای بود که داشته ها و حقیقت مان را فربه می کرد و هویت مان را جلا می داد. می دانید که در این روزها بایدها و نبایدهایی دارید. نظام ارزشی و مرام خاص خود را دارید که می پذیرید و رفتار می کنید. باید دانست که خود تعیین کننده اید و این به آن معناست که مرام شما رفتار شماست و ارزش های شما اصول آینده و مبنای اخلاق و عمل جامعه خواهد بود. در دل حادثه اید و با آشوب ها رو به رویید که اگر نترسید پیروز خواهید شد. ایستادگی شما استبداد را فرسوده خواهد کرد. با آرامش و آگاهانه گام های استوار تان را بردارید و روند فرسایش و زوال آن ها را دوام بخشید. می دانم سرانجام از دل آشوب قرار و آرامش را به ارمغان می آورید تا با امید آفرینی و روحیه سازی، استبداد و بیداد را از پای در آورید. رهبران سبز تان را تنها نگذارید. زندانیان و خانواده هایِ شان را فراموش نکنید. بزرگان تان را بزرگ بدارید و همراه شان باشید. رهبران سبز نیک ایستاده اند و نشان داده اند که شایسته ی آنند که شما در کنارشان باشید. اگر همه با هم باشید پیروز خواهید شد. مراقب باشید که همچنان منصف باشید. مبادا پلیدی و استبداد و ظلم ها و ستم ها و تلخی ها و سختی ها شما را در دست بگیرند. نباید در شتاب مان در رسیدن به آزادی راه خطا برویم. باید اجازه دهیم ارزش ها تثبیت شوند. اگر در دام دروغ گویی ها بیفتیم، اگر به هتک حرمت ها و بی احترامی ها بی توجه باشیم، اگر بر اندک خوبی های این کل ناهنجار چشم ببندیم؛ فردا دچار مشکل خواهیم شد. اگر از اشتباهات و برخی ناصوابی های دوستان و همراهان امروز غفلت کنیم، اگر در قهرمان سازی ها افراط و بی توجهی کنیم؛ فردا دچار مشکل خواهیم شد. برای رسوایی خشونت بر آن نیفزایید. بدی ها و پلیدی های استبداد چنان است که نیازی به افزودن نبوده ها نیست. اگر با بیانی صحیح، جنایت ها و رذالت ها گفته شود، مردم نیز به درستی خواهند فهمید. اشتباه است که فکر کنید؛ دیگر فرصتی ندارید. شما چون پیروز خواهید شد فرصت کافی را دارید و تنها کافی است که فرصت ها را غنیمت بدانید و راهبرد های درست را بیابید. فکر نکنید صرف طرح مطالبات جدید شما را به پیش می برد. با تثبیت همان پذیرفته شده های دیروز و همراهی با مردم و تلاش برای کسب خواسته های مطلوب امروز هم می توانید پیروزی را به دست آورید. لزومی به طرح هرروزه ی مطالبات جدید نیست. ابتدا به خواسته های دیروز در حد توان و با توجه به شرایط دست یابید و سپس با درنگ و دقت به مطالبات جدید بپردازید. بزرگی و پیروزی از آن مردم است. شما بر سنت پرسش گری و روشنگریِ تان بمانید. شما آگاهی بخشی را فراموش نکنید. در کنار مردم باشید و بدانید هر کسی با مردم باشد پیروز است. مردم را ناآگاه نباید تلقی کرد. آن ها وابسته و سرسپرده نیستند. مردم آزاد و مستقل اند. حضورهای نمایشی به زودی به پایان خواهد رسید و آن گاه آنان که با مردم بوده اند پیروز خواهند شد و آنان که با هزار ترفند مردم را به دنبال خود شتابان راهی کرده اند یا هر روز به بهانه ای جمعی را برای اعلام صمیمیت و همراهی برپا کرده اند، خواهند دید چگونه بساط رسوایی گسترده اند و با چه شرمساری نام شان نیز باید برود. پس از آن همه دروغ و تقلب و خیانت، پس از آن همه بازداشت و سلول انفرادی و شکنجه و تجاوز و جنایت، پس از آن همه سرکوب و لشگرکشی و حکومت پلیسی و قتل و رذالت و پس از آن همه دادگاه های نمایشی و خطبه های ننگین و مصاحبه های دروغین و اعترافات ساختگی و پرونده سازی و تهمت پراکنی و وقاحت؛ امید همچنان زنده مانده است و مردم آینده را متعلق به خودشان می دانند و برای رسوایی دشمنان شان که دشمنان آزادی و دمکراسی و حقوق انسان هایند لحظه شماری می کنند. دشمنان مردم عصبانی هستند که سیاست سرکوب و ارعاب به شکست رسیده است. شاید بخواهند حکومت ترور راه بیاندازند. مردم باید با وحشت واقعی رو به رو شوند. حکومت ترور هر روز باید به گوشه ای لشگر کشی کند. باید سلاح و توان اش را به رخ مخالفان بکشد. باید هر کسی را که می خواهد بازداشت کند. از شکنجه و جنایت و کشتار علیه آن ها ابا نداشته باشد. با نمایش سلاح و توان اش ترس آفرینی کند. در برابر جهانیان نیز باید عرض اندام کند. باید موشک و بمب و شتاب اش را به جهانیان بنماید. باید عزم آدم کشی را به گذشته ی آدمی کشی اش بیفزاید. ضرباتِ سرکوب و تهدیداتِ ارعاب اگر به نتیجه نرسید، وحشت و خشونت ترور به نتیجه خواهد رسید؟ ترور می خواهد با جنگ افروزی در کنار نهایت خشونت علیه مردم سرزمین اش اتمام حجتی برای جهانیان کند. زهی خیال باطل که خشونت رسواتر از آن است که در عزم ما خللی وارد کند و مردم را در دام خشونت و ترس درافکند. یادمان از 16 آذرها و 18 تیرهاست که با دستانی خونین از نفی خشونت می گفتیم. از دوستان از بام پرت شده، از در و پنجره های شکسته، از اتاق های سوخته، از گلوله های قاتل دوستان مان، از باتوم و گاز و آتش و دود، از یاران به خون افتاده و مجروح شده، از دوستان دربند و شکنجه شده؛ خاطره ی روزهای دانشگاه ما چنین است. 18 تیر و 25 خرداد و 16 آذرها. با این همه تلخی از نفی خشونت می گفتیم. دوستان مجروح مان در آغوش مان بودند. اگر خون بر دستان مان خشکیده بود ولی جوشش و خروش اش در سخنانمان دیده می شد. هنوز 16 آذر 87 را به یاد دارم. کوفتگی ها و شکستگی ها و زخم های پس از روزهای بزرگ دانشگاه را به یاد دارم؛ شکنجه های اتاق های بازجویی را به یاد دارم و هنوز 16 آذر 88 را به یاد دارم. دوستان ام! عید دانشگاه است ولی یاران دبستانی تان را فراموش نکنید. بسیاری امروز در زندانند و جای بسیاری دیگر نیز خالی است. قصه ی تعلیق و تبعید و توبیخ را شنیده اید. جای ستاره دارها و محروم ها را خالی کنید. یاد اخراجی ها هم باشید. اساتید به زور بازنشسته و اخراجی را به خاطر آورید. می گفتند دانشگاه کابوس حاکمان خیره سر است و انبار باروتی است که با جرقه ی ظلم و ستمی، همه ی هست بیدادگران و مستبدان را نیست خواهد کرد. می گفتند که جنبش دانشجویی نماینده ی خواسته های مردم است. قومیت های محروم، اقلیت های مظلوم، روزنامه نگاران دربند، روشنفکران سرکوب شده، اندیشه های تحریف شده، حقایق و اخبار سانسور شده، اندیشمندان در تبعید، آزادی خواهان زندانی، زنان و دختران مورد جفا، کارگران به ستم کشیده شده و معلمان و اصناف به ضعف کشانده شده را فراموش نکنید. چند سالی است عزمی در پی تعطیلی دانشگاه هاست. تمام تلاشش را برای خودی کردن آن صورت داده است و ناکام از همه نیرنگ ها و توطئه هایش، امروز در پی تعطیلی دانشگاه ها نیز حرکت می کند. این عده ی اندکِ خردگریز و آزادی ستیز هر روز فتنه ای به پا می کنند، شاید که بتوانند در آشوبِ آتشی که افروخته اند دانشگاه ها را به تعطیلی بکشانند که هوشیاری شما بی تردید مانع تکرار انقلاب فرهنگی جنایت آمیز و خیانت بار آن هاست. در این سال ها که موفق نشده اند تمام تلاش شان را کرده اند که دانشگاه هایی فقیر و بی اثر بسازند و با انواع محدودیت ها و محرومیت ها و محکومیت ها دانشگاه را ضعیف کنند و جنبش دانشجویی را خاموش سازند. تشکل های آزاد و نشریات مستقل را سرکوب و توقیف کرده اند و جریان های وابسته و موازی ساخته اند و با صرف هزینه های فراوان و اردوها و دوره ها و طرح ها در پی تحقق خیال خام شان بوده اند که با هوشیاری دانشجویان باز شکست خواهند خورد. کاخ استبداد دیر زمانی است به لرزه در آمده است. زوال قرائت فاشیستی و نابودی استبداد دینی فرا رسیده است. آغاز این هزاره پایان دیکتاتوری هاست. دیکتاتوری های بزرگ با سر افکندگی در خاک افتاده اند. روند فرسایشیِ سرکوب آغاز شده است. سنگینی سلاح ها خسته شان کرده، بی آبرویی دروغ ها از پا در آورده شان، رسوایی خشونت توان شان را گرفته، نگاه های سنگین انسان های آزاده ی جهان و گام های استوار و پا بر جای آزادی خواهان کمرشان را شکسته است. امروز دیکتاتورها باید اعتراف کنند که تنهایند و باید بدانند که باید بروند. دوستان ام! روزهای آخر را با گام های استوارتری بپیمایید. صدایتان از ورای دیوارهای زندان نیز به گوش می رسد. استواری گام ها تان تاریخ را معنا خواهد بخشید. با اراده و عزمتان سرنوشت تان را تعیین خواهید کرد و تاریخ را خواهید نوشت و آینده را خواهید ساخت و جاودانه خواهید شد. برای جاودانگی تان هشیار باشید. اگر با مردم نباشید روزگاری به سان همه ی مستبدین تنها خواهید ماند و مجبور می شوید عده ای را اجیر کنید تا جمع های دروغین به پا کنند و قدرت تان را از نظامیان و موشک ها و سلاح های کشتار جمعی به دست آورید. اگر صداقت نداشته باشید، اگر دروغ گویی پیشه کنید و داشته های تان را با دروغ به دست آورید جز اندوخته ای دروغین، چیزی برای شما نمی ماند که دروغ، گمراهی و دور افتادگی و درماندگی می آورد. اگر شجاعت نداشته باشید، سر سپرده خواهید ماند. اما بدانید که شجاعت در بیان باید از دیگر شجاعت ها پیشی بگیرد. اگر شجاعت در بیان نداشته باشید، دیگران در پی شما نمی آیند و همراهی تان نمی کنند و تنها خواهید ماند. جامعه ای که در آن صراحت و شجاعت در بیان نباشد، فقیر و نا آگاه است و جامعه ای نا آگاه، منحط و رو به زوال است. شما برای پیروزی نیاز به آگاهی و حکمت دارید. شا باید بدانید و به دیگران بگویید که سرانجام برای رهایی از تکرار قصه ی تلخ گذشته، نفی خشونت را چون صداقت و شجاعت و حکمت دوست دارید و از آن فاصله نخواهید گرفت. مهر ماه فرارسید و سالی سخت پیش رو است. اگر با در کنار هم بودن و اتحاد بر محور مردم و با تکیه به داشته ها و توسل به تجربیات گذشته پیمانی بسته شود که همبستگی را معنا بخشید، ایستادگی را معنا بخشید و برای آزادی و علیه استبداد ایستاد؛ فردایی روشن خواهیم داشت. می دانم باز حماسه ای در راه است. می دانم که امید مردم به سرانجام خواهد رسید. می دانم در جشن آزادی و سرور پیروزی در کنار هم خواهیم بود و مهر را با مهربانی شروع خواهیم کرد.

حمله به خانواده شهید باکری و همت در هفته دفاع مقدس،بسیجی خطاب به همسر شهید باکری:اسلحه رو می ذارم رو شقیقه ات راحتت میکم

تحول سبز: احسان باکری پسر شهید باکری پس از ضرب و جرح خانواده شهید همت و باکری جلوی منزل مهدی کروبی دستگیر شد بنا به گزارشات رسیده به تحول سبز، عصر امروز خانواده شهیدان باکری و همت قصد دیدار با مهدی کروبی را در منزل وی داشتند که هنگام مراجعه به منزل وی با ممانعت نیروهای بسیجی لباس شخصی مواجه می شوند، نیروهای بسیج در پی اصرار ایشان برای ورود به منزل مهدی کروبی ، با ایجاد درگیری و زدن گاز فلفل مانع ورود ایشان شده و اقدام به ضرب و جرح خانواده این دو شهید در هفته دفاع مقدس میکنند. همچنین بنا به گزارشات رسیده احسان باکری فرزند شهید باکری در این درگیری توسط این نیروهای لباس شخصی دستگیر میگردد. آسیه باکری در مورد بازداشت احسان باکری میگوید : وقتی شنید که بسیجی به مادرم گفت اسلحه رو می ذارم رو شقیقه ات راحتت می کنم، احسان عصبانی شد … باهاشون درگیر شد!

۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

محمدخاتمی: منحرفین از واقعیت انقلاب از کشتی نظام پیاده شده اند!

اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران که از قدیمی ترین و خط امامی ترین انجمن های اسلامی دانشگاه های ایران است، با محمد خاتمی دیدار کردند. خاتمی دراین دیدار ضمن سخنانی مشروح و پاسخ به برخی سئوالات، از جمله گفت:
تا کسی طرفداری از دموکراسی و جامعه مدنی می‌کند چماق ها بلند می‌شوند و می‌گویند اینها غرب زده‌اند. خطاب به آنها می‌گویم که نه! این شمائید که منحرفید و اشکال دارید، اشکال در بینش و برداشت فاشیستی و توتالیتاریستی از اسلام است در حالیکه ما بینش علوی از اسلام داریم و به آن افتخار می کنیم.
جامعه نیازمند نظم است و محور نظم هم حکومت است، این حکومت باید برآمده از خواست و رضایت مردم باشد و در مقابل مردم مسئول. ارباب مردمند، وحکومت خدمتگزار مردم است و مردم می‌توانند آن را بدون توسل به زور جا به جا کنند. جامعه مدنی در چنین نظم و نظامی معنی پیدا می‌کند.

شما دانشگاهی هستید، دانشگاه نماد دنیای جدید است و دنیای جدید می‌گوید هیچ نظمی قابل قبول نیست مگر آن نظم مردم‌سالار و مبتنی بر اراده و خواست مردم باشد.
عدالت و اخلاق و نیزحقوق ملت در جامعه و تاریخ استبداد زده و ستم آلود ما بسیار مهم است. جون نقض حقوق ملت می تواند جمهوری اسلامی را از پای درآورد.
ما انقلاب کردیم که کشور پیشرفته داشته باشیم، انقلاب کردیم که فقر در جامعه از بین برود، انقلاب کردیم که آزادی‌های مشروع و اساسی در جامعه ما مستقر باشد، ما انقلاب کردیم که مردم ما دارای شخصیتی بشوند که در مقابل قدرت خودشان را نبازند بلکه قدرت را در مقابل خود خاضع کنند. ما انقلاب کردیم برای اینها. اگر دیدیم چنین مسائلی نیست باید حساسیت داشته باشیم و تحرک پیدا کنیم. بگوئیم، انتقاد کنیم، راه حل نشان دهیم و نیز تلاش کنیم کسانی زمام مامور را بدست گیرند که اینها را قبول داشته باشند و اجرائی کنند.
کسی که در چارچوب این نظام زندگی می‌کند باید از تمام حقوق شهروندی برخوردار باشد، امروز از خط امام صحبت کردن و معیارهای اصیل انقلاب با برداشتی که ما از انقلاب داریم هزینه دارد و این خیلی بد است.
نظام متعلق به همه کسانی است که در این کشور زندگی می کنند و به قانون و نظم پایبندند و به عنوان شهروندان جمهوری اسلامی با هر گرایشی و بینشی از حقوق و حرمت برخوردارند. اگر می‌بینیم در جایی به مردم ستم می شود، دانشجویان مورد فشار قرار می گیرند و به آنها ستم می‌شود، استادان در تنگنا قرار می‌گیرند اینها را چون مخالف نظامی که مورد نظر ما هست می‌دانیم اعتراض داریم.
اگر فریاد می‌زنیم مساله کوی دانشگاه چه شد به معنای مخالفت با نظام نیست، چون در نظام ما باید استاد و دانشجو و دانشگاه محترم باشد؛ نباید کسی به خاطر عقاید سیاسی‌اش هزینه بپردازد، باید همه در آسمان سرنوشت خود ستاره‌های درخشان داشته باشند نه اینکه بعضی‌ها برای اینکه مطابق میل بعضی ها نیستند ستاره‌های خاصی بگیرند. معیارهایی که نظام ما داشته اینهاست و از این موضع است که ما دفاع می‌کنیم و به جلو می‌رویم.
وظیفه شماست که نقد کنید، نقد قدرت کردن مهم است و نباید نقد حکومت هزینه داشته باشد. اگرانتقادتان هزینه داشت و موجب فشار و سختی برای شما شد نشانه آن است که کسانی در نظام انحراف ایجاد کرده‌اند.

جریانی تند نه تنها دردانشگاه‌ها بلکه درکل جامعه می‌کوشد، تا همه آنچه را که مطابق میلشان نیست به نام دفاع از انقلاب و خالص سازی آن حذف کند و معتقدم اگر این امر جریان یابد درمقابل رهبری و نظام هم خواهند ایستاد.
درنظر آنها نه تنها اصلاح‌طلبان و معترضان به سیاست‌های جاری بلکه بسیاری از اصولگرایان هم ناخالص و تحت فشار هستند.
بارها گفته‌ام و باز هم تاکید می‌کنم که این بگیر و ببندها درست نیست، زندانیان باید آزاد شوند، فضا باید امن و آزاد باشد. مطابق قانون اساسی و باید به سوی انتخابات سالم و آزاد حرکت کنیم.
کارهایی که نسبت به آقایان کروبی و جناب مهندس موسوی و جناب دستغیب و دیگران شده و می‌شود و محدودیت هائی كه روز به روز افزایش می یابد محکوم است. می‌گویند اینها خودسر بودند! چرا این خودسری‌ها با امنیت کامل برای خودسرها ادامه می‌یابد و حتی از یک مجلس ترحیم که غیر سیاسی هم هست جلوگیری می‌شود؟ این خودسرها که آنگونه با بزرگان برخورد می‌کنند کیستند؟ چرا جلوی آنها گرفته نمی‌شود؟ آیا نظام در برخورد با آنها عاجز است؟ این همه دروغ و تهمت و اهانت و تلاش برای ایجاد تفرقه برای چیست؟
بگذارید در فضای آزاد، همه حرف خودشان را بزنند و چنان فضایی مهیا شود که مردم تصمیم گیرنده نهائی باشند؛ این راهی است که مطمئنا در درجه اول نفعش به خود نظام می رسد و راه را بر دشمنی‌ها و کارگر افتادن توطئه ها می بندد

مقاله تحلیلی "میشل شوسودفسکی" بمباران گسترده ایران به بهانه تامین "امنیت جهانی"

میشل "شوسودفسکی" رئیس مرکز پژوهش "جهانی سازی" و استاد اقتصاد در دانشگاه اوتاوا در کاناداست. او نویسنده ی کتاب «جنگ و جهانی سازی» است، که تاکنون به 12 زبان ترجمه شده است. آنچه را می خوانید فشرده ای از نکات محوری و مرتبط با ایران مقاله تحقیقی است که وی در تازیخ 29 اگوست سال جاری میلادی منتشر کرده است.
«تدارک حمله به ایران و آغاز جنگی اتمی به مرحله ای خطرناک رسیده است. آیا بشریت به دو راهی خطرناک نابودی و یا حیات رسیده است؟
این فاجعه از اواسط سال 1990 روی میز وزارت دفاع امریکاست: نخست عراق و سپس ایران!
پرونده این تدارک را می توان از میان پرونده های مرکز فرماندهی امریکا که از قرنطینه "سری" خارج شده مشاهده کرد. سوریه و لبنان قربانیان همزمان حمله به ایران اند.
فراتر از این گام، کره ی شمالی، چین و روسیه تهدید می شوند.
امریکا از سال 2005 ، کشورهای عضو پیمان نظامی آتلانتیک "ناتو" و اسرائیل را تبدیل به پایگاه های ذخیره ی سلاح ها و سامانه های نظامی پیشرفته کرده است. این سامانه ها در اسرائیل و کشورهای عضو ناتو کاملا مستقر و آماده عمل شده اند. شماری از کشورهای عربی مانند الجزایز، مصر، اردن، موریتانی، مراکش، تونس، ژاپن، کره جنوبی، عربستان سعودی، هند، اندونزی، سنگاپور و حتی استرالیا در مدار همراهی با امریکا برای این حمله قرار گرفته اند.
مصر وظیفه کنترل عبور و مرور کشتی های جنگی و نفتکش ها را در کانال سوئز را برعهده خواهد داشت. عربستان سعودی و دولت های خلیج فارس مامور حفاظت از تنگه هرمز و خلیج عمان شده اند. در آغاز ژوئن، مصر اجازه داد که ناو اسرائیلی و یازده ناو آمریکایی از کانال سوئز عبور کنند.
عربستان پرواز هواپیماهای اسرائیلی بر فراز این کشور را بلامانع دانسته است.
اینها پیغام روشنی برای ایران نیست؟
حمله آمریکا، ناتو و اسرائیل به ایران نتایج سنگینی در پی خواهد داشت. جنگ و بحران اقتصادی در پیوند تنگاتنگ با یکدیگرهستند.
اقتصاد جنگی توسط "وال استریت" سازمان داده می شود.
سازندگان سلاح در امریکا با سرعت سرگرم دریافت سفارش های نظامی اند
"نبرد نفت" در خاور میانه و در آسیای مرکزی مستقیما برای تأمین منافع شرکت های نفتی انگلستان و آمریکا جریان دارد.
آمریکا و متحدانش «فراخوان جنگ» را در بحرانی ترین شرایط اقتصاد جهانی صادر می کنند، بی آن که از مهمترین مصیبت طبیعی تاریخ حرفی بزنند.
در این فاجعه، بریتیش پترولیوم که ایرانی ها آن را با نام "شرکت نفت ایران و انگلیس" می شناختند و مسئول واقعه طبیعی در خلیج مکزیک است، نقش آفرین است.
حرکت، مستقیما به سمت نیروگاه های اتمی ایران، و بهتر بگوییم به طرف جنگ تمام عیار اتمی علیه ایران سرعت گرفته است.
افکار عمومی تحت تأثیر تبلیغات رسانه های همگانی موافق، بی اعتنا و یا ناآگاه است. تأثیرات ویرانگر جنگ اتمی یا بی اهمیت جلوه داده می شود و یا به شکل خیلی ساده تر، چنین تاثیراتی را مطرح نمی کنند.
رسانه ها از خطر افزایش گرمای زمین می گویند و می نویسند. آنها اخبار جنجالی را منتشر می کنند. آنفولانزای خوکی خطر بزرگ اعلام می شود تا کسی به خطر جنگ اتمی نیاندیشد.
جنگ علیه ایران در افکار عمومی بعنوان مشکلی میان بقیه مشکلات روزمره مردم طرح می شود. این خبر که حمله اتمی به ایران ممکن است به جنگ جهانی بیانجامد در صفحات اول روزنامه جائی ندارد.
سریال های جنایی و جنگی در ساعات پر بیننده از شبکه های تلویزیونی پخش می شود تا کشتار امری عادی تلقی شود. هالیوود نیز در خدمت همین هدف قرار گرفته است.
«باب بائر» مأمور اسبق سازمان سیا به ما می گوید: «بین سازمان سیا و هالیوود همزیستی عمیقی وجود دارد و در حال حاضر رئیس سابق سازمان سیا "ژرژ تنت" برای گفتگو با استودیوهای فیلم سازی در هالیوود بسر می برد.»
جنگ بعنوان مرحله ای از روندهای اجتماعی تبلیغ می شود. در همین رابطه جنگ علیه ایران زیر پوشش امنیت جهان تدارک دیده می شود.
اگر ایران بمباران باصطلاح «پیش گیرنده» شود، از شرق مدیترانه تا مرز غربی چین، پاکستان و افغانستان در آتش جنگی خواهند سوخت که نام آن جز جنگ سوم جهانی نمی تواند باشد.
بر خلاف آن چه آمریکا و ناتو رسما اعلام می کنند، بمباران تنها به نیروگاه های اتمی ایران محدود نخواهد ماند. به احتمال قوی حمله ی هوایی گسترده خواهد بود و زیربناهای نظامی و غیر نظامی، شبکه های حمل و نقل، کارخانه ها و ساختمان های دولتی نیز بمباران خواهند شد.»

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

در آستانه مهر، حكم مجيد توكلى تاييد شد



شروع مهر و بازگشايى مدارس و دانشگاه‌ها زنگ خطرى است براى حاكميت ايران و روحى تازه در كالبد جنبش سبز. تاييد حكم هشت سال و نيم زندان نماد شجاعت جنبش دانشجويى ايران در حالى به وكيل وى اعلام مى‌شود كه كمتر از يك هفته تا پايان شهريور و تعطيلات تابستانى دانشگاه‌ها باقى مانده است و اينهمه مى‌تواند در جهت تشديد جو ارعاب و سركوب تلقى گردد. دانشو نيوز مى‌نويسد: تایید کامل حکم اولیه هشت سال و شش ماه حبس تعزیری مجید توکلی، عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر که در تاریخ ۱۶ آذر سال گذشته در پی سخنرانی در تجمع روز دانشجو در دانشگاه امیرکبیر بازداشت شده بود، به صورت تلفنی به محمدعلی دادخواه، وکیل مجید توکلی ابلاغ شده است. در پی دو جلسه دادگاه مجید توکلی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب در روزهای ۱۳ و ۲۱ دی ماه سال گذشته و صدور سریع حکم در مورخه ۲۸ دی ماه ۱۳۸۸ توسط قاضی صلواتی، مجید توکلی دانشجوی رشته کشتی سازی دانشگاه امیرکبیر با استناد به ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به تحمل ۱ سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۵۱۴ قانون مجازات اسلامی به اتهام توهین به رهبری به ۲ سال حبس تعزیری و به استناد ماده۶۰۹ قانون مجازات اسلامی به اتهام توهین به رییس‌جمهور به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد. علاوه بر این مجید توکلی به استناد ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی ۵ سال محروم از فعالیت‌های سیاسی و ۵ سال ممنوع‌الخروج از کشور گردید.

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

Nedaye Sabz Mahrooman





تظاهرات خونین در فریدونکنار

با سلام و خسته نباشید و تشکر از زحمات شما عزیزان - گزارشی میدهم از درگیری یک روزه(24/6/89) در شهر ساحلی فریدونکنار در استان مازندران . درگیری به بهانه باز پس گیری منازل و املاک منطقه خیابان پاسداران فریدونکنار توسط دولت شروع شد.
ازصبح روز چهارشنبه 24/6/89 نیروهای انتظامی با حمایت نیروهای امنیتی با مراجعه به
چند منزل مسکونی در خیابان پاسداران تهدید کردند که این خانه ها باید تخلیه شوند که با مقاومت اهالی منزل و سپس منطقه روبرو شدند. نیروی انتظامی اقدام به ضرب و شتم مردم کرد که این اقدام باعث تحریک مردم شد و درگیری اوج گرفت. ساعتی بعد نیروهای ضد شورش از شهرهای مجاور وارد عمل شدند. در همین گیرو دار مامورین قصد ورود به یک منزل مسکونی را داشتند که با مقاومت خانم مسن ساکن خانه روبرو شدند و او را کتک زدند. این خانم که بالای 60 سال داشت در همان محل و زیر دست و پای ماموران کشته شد.
به دنبال این واقعه مردم الله اکبر گویان به سمت نیروهای انتظامی به حرکت در آمدند که نیروی انتظامی و نیروهای ضد شورش متوسل به شلیک با فشنگ های ساچمه ای و گاز اشک آور شدند. مردم نیز شعار میدادند. زخمی های این حادثه حداقل ده نفر بود که تعدادی بعد از مراجعه به بیمارستان شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. بیشتر زخمی ها برای مداوا به شهرهای اطراف مراجعه کردند. نیروهای ضد شورش خسارات زیادی به ماشینهای در حال عبور وارد کردند. آنها با باتوم شیشه های ماشین های پارک شده و در حال عبور را شکستند. چند جوان نیز در حال تصویر برداری با موبایل بودند که مورد ضرب وشتم قرار گرفته و موبایل آنها توقیف شد. بیمارستان شهر نیز در محاصره بود. این درگیری با دخالت امام جمعه شهر متوقف شد. نیروهای انتظامی و ضد شورش نیز با تهدید امام جمعه شهر منطقه را ترک کردند. شهر تا شب وضعیت فوق العاده داشت و پلیس در سطح شهر گشت زنی می کرد. امروز اوضاع عادی است و فقط مردم در حوالی منزل مسکونی خانمی که کشته شد تجمع کردند. جسد خانم فوت شده در سرد خانه بیمارستان شهر است و نیروهای امنیتی اجازه تحویل جسد را نمی دهند. خانواده مقتول بشدت تحت فشار است تا با کسی از حادثه صحبت نکنند و اعلام کنند مرگ آن خانم بصورت عادی اتفاق افتاده است. شوهر مقتول کارگر ساده ای است با دو فرزند که یکی از آنها عقب مانده ذهنی نیز می باشد .
امضا و آدرس بنده را محفوظ نزد شما محفوظ بماند.

۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

مصطفی تاج زاده: من با اطلاع اعلام می کنم ستاد کودتای 22 خرداد رهبر گروه های خودسر است!


مصطفی تاج زاده در ملاقات هفتگی روز گذشته- چهارشنبه- خود با همسرش فخرالسادات محتشمی پور، گفت:

من با اطلاع عرض می کنم که گروه های خشن مهاجم، خودسر نیستند. این ها را ستاد کودتا سازماندهی و مدیریت می کند و اگر به شکایت ما از کودتاگران رسیدگی شود، معلوم می شود که ایشان فقط در انتخابات دخالت نمی کنند، بلکه همین ستاد، گرداننده عملیات غیرقانونی و خشونت طلبانه لباس شخصی هاست. یعنی همان کسانی که سال گذشته به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان در تهران هم حمله کردند و حالا به خانه آقای کروبی و مسجد قبا در شیراز حمله می کنند و مرتکب حرمت شکنی آیت الله دستغیب می شوند.
درست در زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد و در همان سالی که ما پنج انتخابات آزاد برگزار کردیم ( مجلس، ریاست جمهوری، دو قانون اساسی و یک رفراندوم)، نظامیان در ترکیه کودتا کردند و برای تثبیت نقش خودشان، قانون اساسی را هم تغییر دادند تا بدون این که لازم باشد که توپ و تانگ به خیابان بیاورند، بتوانند حرف اول را در عرصه مدیریت کشور بزنند. این در حالی بود که همزمان، امام حتی در دوره جنگ، نظامیان را از دخالت در امور سیاسی و انتخاباتی برحذر داشت. اما اکنون اوضاع کاملا به عکس شده است. 30 سال پس از مردمی ترین انقلاب در منطقه و جهان، نظامیان همه عرصه ها را در اختیار خود قرار داده اند: از انتخابات گرفته تا صدا و سیما، از اقتصاد گرفته تا سیاست خارجی، از نفوذ و کنترل دولت و مجلس گرفته تا اداره قوه قضائیه و متأسفانه همه این تخلفات را به نام اسلام و تشیع و روحانیت و ولایت انجام داده و می دهند. اما در ترکیه و در یک نظام لائیک، یک حزب مسلمان توانسته در انتخاباتی آزاد دو قوه مجریه و مقننه را در اختیار بگیرد و در دادگاهی که به تحریک نظامیان برای انحلال حزب عدالت و توسعه تشکیل شد، تبرئه شود و به کار خود ادامه دهد. متقابلا دولت کنونی با دستگیری کودتاگران نظامی آنان را تحویل مقامات قضائی داد تا دادگاه آنان تشکیل شده به جرایمشان رسیدگی شود. جالب آن که در ترکیه نیز مانند ایران نظامیان کودتاچیان گروه های خودسر و غیرقانونی را اداره می کردند و مخالفان خود را ترور و سرکوب می کردند.
شرمنده ام از این که بگویم در نظام لائیک ترکیه اکنون به پیشنهاد یک حزب مسلمان برای تغییرات قانون اساسی همه پرسی انجام می شود و آقای اردوغان با شعار وداع با کودتا ( کودتا خداحافظ) دست نظامیان را از کنترل قوه قضائیه کوتاه می کند و آن ها را به پادگان ها بازمی گرداند تا به وظیفه اصلی شان که پاسداری از مرزهای کشورشان است بپردازند، اما همزمان در ایران، نظامیان کودتاگر در انتخابات نه تنها اصلاح طلبان، بلکه همه منتقدین را از دایره خودی ها حذف می کنند و غیرخودی می خوانند و حقوق شهروندی آنان را نقض می کنند. علاوه بر آن، بخش عظیمی از اصولگرایان منتقد را بی بصیرت خوانده در صدد حذف کاملشان از عرصه سیاست و مدیریت کشور برمی آیند. جالب اینجاست که نظامیان کودتاگر لائیک در ترکیه، حزب عدالت و توسعه را متهم می کنند که طرفدار اسلام آمریکایی است، از بنیاد سورس کمک می گیرد و رهبرانش شاگردان جین شارپ هستند و اتهامشان انجام کودتای مخملی در ترکیه است! و به همین دلیل قصد انحلال حزبشان را داشتند. و جالب تر این که پاسخ اردوغان و حزبش نیز مانند پاسخ اصلاح طلبان و سبزهای ایرانی به نظامیان کودتاگر است! یعنی می گویند: شما با متهم کردن ما به انجام کودتای مخملی درصدد سرپوش گذاشتن بر انجام کودتای نظامی خود هستید که خوشبختانه در ترکیه با شناسایی ستاد کودتا و معرفی آنان به مقامات قضائی که ناگزیر از رسیدگی به این شکایت است، مشکل حل می شود اما در ایران، ما از کودتاگران شکایت کردیم و به جای رسیدگی به شکایتمان، خودمان را به زندان انداختند. و با این وجود ادعای الگوی برتر منطقه را هم دارند. واقعا جای تأسف دارد که ظرفیت نظام لائیک ترکیه با محوریت نظامی ها امروز از ظرفیت جمهوری اسلامی به نام ولایت برای رعایت حقوق شهروندی مردم به مراتب بیشتر است و ما باید امروز غبطه انتخابات آزاد را در ترکیه بخوریم . ما امروز وضعیت رسانه های آزاد و ان جی او ها و تشکل های آزاد، احزاب آزاد، اجتماعات آزاد و سبک زندگی آزاد را در ترکیه نظاره می کنیم و آرزو می کنیم ای کاش ما که خود پیشتاز در برگزاری اتنخابات آزاد در سه دهه پیش بودیم، امروز دست کم به اندازه ترکیه بتوانیم از حقوق خویش بهره ببریم. ترکیه ای که امروز به دلیل حاکمیت دموکراسی و حقوق بشر در آن کشور به لحاظ اقتصادی، علمی و فنی به مراتب از ایران پیشرفته تر است و به لحاظ آسیب ها و بزه های اجتماعی و وضعیت جوانان و رشد اسلام گرایی در میان آنان اساساً با ایران قابل قیاس نیست. از نظر موقعیت بین المللی نیز جایگاه برجسته ای هم در میان دولت ها و هم ملت های جهان دارد و به دلیل همین موقعیت ویژه هیچ دولتی در حال حاضر به اندازه ترکیه نتوانسته از حقوق فلسطینیان دفاع کند و توسعه طلبی و کشتار و نقض حقوق بشر توسط صهیونیست ها را محکوم کند.
جا دارد مطبوعات اصلاح طلب و همه سبزها، بویژه جوانان حوادث ترکیه را با دقت و جدیت بیشتری دنبال کنند چرا که در آن درس های زیادی برای اهل فهم و درک است. با بررسی تحولات اخیر ترکیه براحتی می توان تشخیص داد که منطق نظامیان کودتاگر در هر دو کشور یکی است و حفظ امنیت و منافع ملی هر دو در گرو تحقق راهبرد دموکراسی در خانه و صلح در جهان است

۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

از نتایج ترویج و تبلیغ خرافات


خبرگزاری ایسنا: ماموران کلانتری 18 قرچک ورامین، دعانویس 60 ساله ای را دستگیر کردند که به بهانه رفع مشکلات و گرفتاری زنان مراجعه کننده به وی، روی بدن برهنه آنها دعای نجات می نوشت! این مرد که "علی. م" نام دارد، نه به دلیل دعانویسی روی بدن بدهنه زنان، بلکه بدلیل تجاوز به زنان مراجعه کننده دستگیر شد. یعنی، یکی از مشتری های این مرد که 60 ساله گزارش شده، به کلانتری مراجعه کرده و گفت که مرد دعا نویس هنگام نوشتن دعا روی بدن وی، به او تجاوز کرده است!
این زن گفت:با هدایت همسایه ها، برای رفع مشکلاتش نزد این دعانویس رفتم. دعا نویس پس از شنیدن مشکلاتم به من گفت برای اینکه دعا اثر بیشتری داشته باشد باید آن را روی بدنم بنویسد. مخالفتی نکردم اما پس از اینکه لباسم را در آوردم همزمان با نوشتن دعا، به من تجاوز کرد.
ماموران وقتی برای دستگیر دعانویس به مغازه وی مراجعه کردند، مشاهده کردند که او مشغول دعانویسی روی بدن زن دیگری است! (عکس و متن خبر، با مقدمه و موخره ای در وبسایت دکتر خزعلی نیز منتشر شده است)

۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

جنبش فلسطيني فتح،اظهارات خامنه اي را سوء استفاده بي شرمانه از مبارزات ملت فلسطين و دخالت آشکار در مسائل داخلي خواند

جنبش فلسطيني " فتح " که رهبري آن را محمود عباس رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين بر عهده دارد ، با صدور بيانيه اي از سخنان آيت الله علي خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي ايران در مورد فلسطين در روز عيد فطر انتقاد کرد. فتح با متهم کردن جمهوري اسلامي به سرکوب مردم اين کشور،آيت الله خامنه اي را به سوء استفاده از مساله فلسطين براي رسيدن به منافع منطقه اي متهم کرد. آيت الله خامنه اي روز جمعه 10-9-2010 درخطبه هاي نماز عيد فطر، از مذاکرات صلح بين اسرائيل و فسطينيان انتقاد کرد و گفت: " آمريكا و غرب نشسته اند و سركوب ملت فلسطين را تماشا مي كنند و آن وقت براي صلح جلسه مي گذارند؛ كدام صلح ؛ چه صلحي؟ بين چه كساني؟" او همچنين هدف از مذاکرات صلح را " سرپوش گذاشتن بر جنايات دشمنان ملت فلسطين " دانست. بيانيه جنبش فتح که روزنامه " الشرق الاوسط " آن را دوشنبه 13-9-2010 منتشرکرده است اظهارات خامنه اي را " سوء استفاده بي شرمانه از مبارزات ملت فلسطين و رهبري آن و دخالت آشکار در مسائل داخلي " خوانده است. در اين بيانيه آمده است " اين سخنان اهداف نظام ايران و رهبري آن براي مصادره مساله فلسطين و مبارزات و از خودگذشتگي هاي ملت آن به سود مطامع منطقه اي واهداف توسعه طلبانه برملا مي کند." در بيانيه فتح آمده است: " اهداف نظام خامنه اي- احمدي نژاد که ملت دوست و برادر ايران را با تمام تکثرات قومي، ديني و مذهبي اش سرکوب مي کند... اهدافي آشکار است که در پي توسعه شکاف ميان فلسطيني ها و چند دسته کردن ملت عرب و کشاندن آن به جنگ هاي داخلي به سود خود است." فتح در بيانيه خود با آن چه " تلاش هاي مستمر نظام خامنه اي – احمدي نژاد براي استفاده از مساله فلسطين به عنوان برگ برنده اي در چالش با غرب و ابزاري براي دخالت در امور کشورهاي عرب و ضربه زدن به منافع ملي فلسطيني ها " خواند، اعلام مخالفت کرده است. جنبش فتح با اشاره به سخنان پيشين محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري اسلامي درباره مذاکرات صلح و تشکيلات خودگردان فلسطين تاکيد کرده است " پيشتر نخواسته بود به سخنان مشابه محمود احمدي نژاد پاسخ دهد زيرا که او به گفته فتح " رئيس جمهوري نامشروع و غاصب قدرت است و مردم ايران را نمايندگي نمي کند." بيانيه تاکيد کرد " هنگامي که خامنه اي سخن مي گويد، پس بايد با تمام توان در مقابل اين دخالت هاي فضاحت بار در مسائل داخلي ملت فلسطين و جسارت به اين ملت ايستاد." احمدي نژاد در مراسم "روز قدس" با انتقاد از مقامات فلسطيني گفته بود که " سرنوشت فلسطينيان از طريق مقاومت مردم اين سرزمين تعيين مي شود، نه در واشنگتن، پاريس و لندن." نبيل ابو ردينه سخنگوي تشکيلات خودگردان فلسطين با صدور بيانيه اي درباره سخنان احمدي نژاد گفته بود :" فردي که نماينده مردم ايران نيست و در انتخابات تقلب کرده و مردم ايران را سرکوب مي کند و قدرت را دزديده ، نمي تواند در باره فلسطين و رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين سخن بگويد." فتح تاکيد کرده است که "دخالت در تصميم هاي ملي و مستقل فلسطين يا تلاش براي تاثير گذاردن بر آن، خط قرمزي است که نه به نظام حاکم بر ايران و نه به هيچ نظام ديگري، اجازه تجاوز بر آن داده نمي شود." فتح افزوده است " ملت فلسطين خود رهبري مشروع و منتخب دارد و مشروعيت خود را از دهها سال مبارزه ملي گرفته است و اين مشروعيت را غصب نکرده است." فتح از رهبر جمهوري اسلامي خواسته از دخالت در مسائل داخلي فلسطيني ها دست بردارد. همچنين از ملت فلسطين و ملت عرب خواسته در برابر آن چه " سياست ها و نقشه هاي نظم خامنه اي- احمدي نژاد که هدف آن تاثير گذاري بر روابط ملت فلسطين و عرب با ملت دوست و برادر ايران " خوانده، بايستند .

سرلشگر کودتاچی "فیروزآبادی": انتشار اسناد جنگ با عراق آبروی نظام است و منتشر نمی شود!

بمناسبت هفته جنگ 8 ساله که "هفته دفاع مقدس" نامگذاری شده، سرلشگر کودتاچی "فیروزآبادی" با فرماندهان، مسئولان و اعضای ستاد مراسم این هفته دیدار کرد و طی سخنانی که خبرگزاری ایسنا منتشر کرده، از جمله گفت:
از بركات جنگ این بود كه ایران در جهان شناخته شد. اگر امروز دانشگاه‌ها بخواهند قوانین سالم مردم‌سالاری را تدریس كنند باید قوانین ایران را تدریس كنند .
از نظر سواد دینی، سواد دینی جوانان امروز نسبت به 30 سال قبل رشد صد درصد داشته ایم و امروز 90 درصد جوانان حزب‌اللهی هستند. چیزی كه مشخص است این است كه انقلاب و كشورمان به سمت بی‌نهایت خوبی‌ها پیش می‌رود.
در مورد انتشار اسناد دفاع مقدس باید بگویم که این اسناد آبروی نظام هستند و به راحتی قابل انتشار نیستند.
بر اساس اسناد موجود، وقتی شاه از ایران فرار كرد ایران یك كشور ورشكسته بود در حالی كه امروزه كشورمان در امر سرمایه‌گذاری در ردیف‌های جهانی قرار دارد. در مورد پیشرفت‌های عمرانی و ... نیز همین توسعه مصداق دارد.
(به این ترتیب و براساس گفته های سرلشگر فیروزآبادی،
1- جنگ با عراق که باعث شناخته شدن ایران درجهان شد، اسنادی دارد که اگر منتشر شود آبروی ایران می رود!
2- 90 در صد جوانان ایران حزب الهی اند و معلوم نیست آن میلیون ها جوانی که حکومت از حضور خیابانی آنها وحشت دارد از کجا آمده اند؟ این 90 درصد نمی توانند یک روز در یک تظاهرات آرام خیابانی شرکت کنند و روز دیگر به آن 10 در صد بقیه همین اجازه داده شود؟
3- واقعا ایران پیش از انقلاب در مقایسه با وضع امروز، یک کشور ورشکسته بود؟ و سرمایه گذاری ایران، امروز در ردیف های جهانی قرار دارد؟
4- مردمسالاری در جمهوری اسلامی که ترجمه آن، سانسور و اختناق و زندان و شکنجه و اعدام است، واقعا باید در دانشگاه ها تدریس شود؟
همه مردم ایران میدانند که دروغ سکان کشتی باصطلاح استواری است که رهبر و فرماندهان سپاهی و امنیتی سوار بر آنند. براستی اگر دروغ استخوان داشت چه تعداد از فرماندهان سپاه و مقامات حاکمیت استخوان درگلویشان گیر کرده و راه نفسشان را بسته بود؟)

۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

میرحسین موسوی: بنده و برادر کروبی و دیگران همراهان کوچکی با مردم هستیم.انها جا دارد از خشم روزافزون مردم بترسند نه از ما



میرحسین موسوی محدودیت ها و مزاحمت های امنیتی را در اطراف خودش موضوع تازه ای نمی داند و آن رابا انتخابات دهم ریاست جمهوری پیوند می زند که زمان آغاز اعمال محدودیت های غیرقانونی علیه وی بوده است. موسوی معتقد است وقتی دروغ به یک روش در اداره مملکت تبدیل شود و منافع شخصی به جای مافع ملی جایگزین گردد کار به جایی می رسد که اگر یک مرجع کاری با حکومت نداشت با او کاری ندارند و اگر در این شرایط یک مرجع و یا روحانی و یا مداحی از این حضرات تعریف و تمجید کند می شود مرجع عالیقدر و یا روحانی بر جسته و یا مداح دلسوخته اهل بیت. بلافاصله تصویر او در صدا و سیما نشان داده می شود و بسته به میزان طرفداری و تعریف تمجیدی که از صاحبان قدرت می کنند، چهره های آنها کوچک و بزرگ می شود و اگر به طور مثال همین مرجع انتقادی از صاحبان قدرت داشته باشد و یا نظری مخالف انها بدهد، بلافاصله او را از کشتی مرجعیت پیاده می کنند و یکباره کشف می شود که ایشان صلاحیت علمی لازم را نداشته است و انواع تهمتها به سمت ایشان روانه می شود و دفتر و خانه و مسجد و مقلدین ایشان مورد حمله نیروهای به اصطلاح خود سر قرار می گیرد. خبرنگار کلمه در باره محدودیتهای اخیر و نیز حواشی آن مصاحبه ای را با آخرین نخست وزیر انجام داده است که متن کامل آن در پی می آید.

۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

جبهه مشارکت ایران خطاب به فرمانده کل سپاه پاسداران:صفایی فراهانی بیمار است و مسئولیت هر حادثه‌ای با شماست



او امروز تاوان حسادت نالایقانی را می‌پردازد که به ناحق بر جای مدیرانی توانمند چون او تکیه زده‌اند جبهه مشارکت ایران اسلامی با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به سردار جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران از شخص وی بعنوان کسی که نیروهای تحت امرش بیشترین و اصلی ترین نقش را در حوادث پس از انتخابات داشت خواسته است تا در خصوص وضعیت جسمانی محسن صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی این حزب اقدام لازم را انجام داده تا از خدمات درمانی برخوردار گردد. به گزارش کلمه به نقل از نوروز٬ متن کامل این نامه به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای سردار سرلشگر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از سلام، در این نامه سر گشاده از آن جهت شما را مخاطب قرار داده ایم که نهاد نظامی تحت امر شما در حوادث پس از انتخابات بیشترین و اصلی ترین نقش را داشته و هم اکنون نیز تصمیم گیرنده نهایی در امر اسیران سرافراز جنبش سبز، همانان که از کودتاگران شکایت کرده اند، است. این توجه مسئولیت تلویحاً و گاه تصریحاً توسط مقامات قضایی مورد تأیید قرار گرفته است و آنان در مراجعات خانواده های این عزیزان مدام از خود سلب مسئولیت می کنند. روند امور چه در دستگیری های غیر قانونی، چه در نمایشهای مهوع تلویزیونی، چه در محاکمات و صدور احکام و چه در مورد مرخصی های محدود و زندانی کردن مجدد این دلاور مردان حق طلب به خوبی موید این وضعیت است. هر چند در ماههای اخیر، وزارت اطلاعات با اشراف مستقیم شخص آقای احمدی نژاد در این مسابقه در شر، گوی سبقت را از شما هم ربوده است. موضوع این نامه وضعیت بحرانی و خطرناک جناب آقای مهندس صفائی فراهانی است که طبق اطلاعات موجود از بیماری شدید قلبی رنج می برند و در چند نوبت به همین دلیل دچار بیهوشی کامل شده اند و متأسفانه در شرایط زندان از اولیه ترین خدمات مورد نیاز پزشکی محروم هستند. حتماً شما آقای صفایی فراهانی را بخوبی می شناسید. انسانی کم مانند و مدیری بی نظیر که سابقه او در خدمت به کشور بخصوص در دوران جنگ تحمیلی زبانزد است. کسی که با شایستگی تمام و با مدیریت درخشان خود همه امکانات صنعتی کشور را در دفاع از میهن بسیج کرد وسهم عمده ای در پشتیبانی از رزمندگان دفاع مقدس داشت. خدمات ارزنده او پس از جنگ نیز بر هیچ کس پوشیده نیست. در عرصه های اقتصادی و صنعتی، و در عرصه های سیاسی و اجتماعی و حتی در مدیریت ورزش کشور هر جا صفائی حضور داشت امید و پویائی و حرکت موج می زد و چه بسا امروز وی تاوان حسادت نالایقانی را می پردازد که به ناحق بر جای مدیرانی توانمند چون او تکیه زده اند. جناب سردار! صفائی از جسم سالم و روح متعالی برخوردار بود و ملجاء و پناه همه نیازمندان بود. مشخص نیست زندان شما چه بر سر این انسان قوی بنیه و ورزشکار آورده است که این چنین رنجور و بیمار گردیده و دچار ناراحتی قلبی شده است. او که هنوز از رنج تازیانه های دوران اولیه بازداشت خود در سال گذشته، رهایی نیافته است در برابر شرایط غیر قانونی و طاقت فرسای زندان شما که عمر و سلامت او را هدف گرفته اند و کینه ورزی های دوستان اطلاعاتی شما که در بیرون زندان زندگی او را آماج قرار داده اند سر افرازانه ایستاده است و روح بلند او سر به آسمان می ساید در حالی که جسم او فرسوده و بیمار شده است. آقای عزیز! اینک که ابتدایی ترین خدمات پزشکی از سرافرازانی چون صفائی فراهانی دریغ می شود بدانید که شما صاحب اختیار و در نتیجه مسئول رده اول همه این ظلمها و فجایع هستید و دیر یا زود باید پاسخگوی آنها باشید. از قوه قضائیه مسلوب الاختیار در برابر ضابطین خود و بازجویان شما انتظاری نیست هر چند مسئولیتشان در قبال هر آنچه بنام آنها صورت می گیرد انکار ناپذیر است. اما در شرایط خاص بی قانونی و قانون شکنی مستمر نهادهای امنیتی و نظامی طبعاً هر حادثه ای به پای شما و امثال شما که قدرت در اختیارشان است نوشته می شود. ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم جبهه مشارکت ایران اسلامی