۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

بنی صدر: آقای موسوی به جای تهدید کردن به اینکه اسرار رژیم را خواهد گفت در جا آن اطلاعات را باید بیرون بدهد

این کار تضمینی برای حیات او می‌شود.**اهمیت آقای موسوی از اهمیت احمد خمینی (فرزندآیت الله خمینی) برای این رژیم بیشتر نیست. آن احمد خمینی به خاطر اینکه اطلاعات زیادی داشت- وبه قول فرزندش گنجینه اسرار رژیم بود- وقتی شروع کرد به نق و نوق کردن سرش را زیرآب کردند. با این حال ازدید من -چون خودم عمل کردم- به جای تهدید کردن که خواهم کرد وخواهم گفت در جا آن اطلاعات را باید بیرون بدهد. این یک تضمینی می‌شود برای حیات او. چون هر گاه بخواهند دست به او بزنند مردم ایران و دنیا خواهند گفت چون اسرار را فاش کرد این بلا را سرش آوردند. آقای احمدخمینی قبل از مرگش به من پیغام داده بود و از من حلالیت خواسته بود وگفته بود من را حلال کن.... که پیامش طولانی بود. بلافاصله من به ایشان گفتم که این حرف‌هایی که شما می‌زنید یعنی اینکه احساس خطر می‌کنید. اگر می‌خواهی از خطر برهی در اولین فرصت همه اطلاعات را که داری اگر می‌توانی در داخل علنی کن واگر نمی‌توانی به خارج منتقل کند. حال با اطلاعاتی که داشته چه کرده خدا می‌داند ولی او را از بین بردند.** واقعا گفتن اسرار ایران چه تاثیری در سیاست داخلی دارد؟ و کلا ایران چگونه طی این سال‌ها اداره شده که همه با خود اسرار دارند؟** یک اسراری هست برای اینکه انتشار نیابند بسیاری از آدم‌ها کشته می‌شوند. مثلا همین ماجرای اکتبر سورپرایز یا معامله پنهانی بر سرگروگان‌های آمریکایی چندنفر سر این ماجرا کشته شدند. درخود ایران آقای مهدی هاشمی، آقای امیدنجف آبادی و همکاران‌شان اعدام شدند به لحاظ اطلاعی که داشتند از ایران گیت و آن را انتشار دادند. چرا این دولت‌ها این چنین نگران انتشار و برملا شدن اسرار هستند؟ اولا در سطح ملی مشروعیت آنها را از بین می‌برد. دولت ایران مدعی دشمنی با اسراییل و آمریکاست. اما ماجرای اکتبرسورپرایز نشان داد که با اسراییل و آمریکا وانگلیس رابطه داشته و از آنها اسلحه می‌خریده است. درنتیجه مشروعیتش درسطح ملی و درسطح کشورهای منطقه ای و اسلامی و درسطح جهان از بین می‌رود.** امیدی می‌شود داشت که ایران کشوری بشود که با راز و اسرار اداره نشود؟** یکی از از جرم‌های که درمجلس اول کودتاچیان بر من شمردند و رای به عزل رییس جمهوری دادند این بود که می‌گفتند ایشان دائما افشا می‌کردند. کارنامه روزنامه منتشر می‌کردم که هیچ جای دنیا این کار نیم شود. ایران کشوری است که در طول تاریخ طولانی خود در استبداد زندگی کرده است. هرگاه که بخواهد از استبداد بیرون بیاید محتاج یک شفافیت زیاد در زندگی سیاسی است. چون جامعه باید دائما مراقب باشد. کمتر غفلتی عوامل سازنده قدرت استبدادی را به کار می‌انداز دو اینها دوباره استبداد را بازسازی می‌کنند. شفاف کردن زندگی سیاسی یکی از مهم‌ترین عواملی است برای اینکه از استبداد تاریخی بیرون بیاید. برای برچیده کردن فساد اقتصادی زیاد نظارت عمومی لازم است به همین جهت اطلاع عمومی هم لازم است. فعالیت اقتصادی دولت هم باید از شفافیت کامل برخوردار باشد.

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

دعوت تاجزاده از کودتاگران برای مناظره:همه جمع شوید و با اسناد یک ساله تان به اوین بیایید

امروز:مصطفی تاج زاده تیم کودتا را به برگزاری مناظره در صداوسیما یا زندان اوین دعوت کرد. به گزارش کلمه، فخر السادات محتشمی پور با انتشار مطلبی محتوای گفتگوی خود را با این فعال اصلاح طلب منتشر ساخت. طبق این نوشته، مصطفی تاج زاده از نمایندگان اقتدارگراها خواسته که تمامی اسناد ادعایی یک ساله خود را جمع کنند و او را بدون هیچ سندی از همان زندان تحت الحفظ به صداوسیما ببرند، یا حتی در همان زندان اوین با او مناظره کنند. وی همچنین خواسته است متن ۷ صفحه ای که در بازجویی ها درباره تقلب در انتخابات نوشته است منتشر شود. همچنین تاج زاده در این گفتگو طرح بحث تقلب را ترفند کودتاگران برای انحراف اذهان جامعه از مسائل و گناهان بزرگتر خود دانسته است و پرسیده است اگر جناح حاکم خود را پیروز و بر حق می داند، چرا با تشکیل هیئتی بی طرف به شکایت ها رسیدگی نکرد، و در عوض منتقدین را سرکوب کرد. سید مصطفی تاجزاده پس از دیدار با همسر خود پس از اطلاع یافتن از پخش فیلمی از او توسط رسانه های دولتی که مدعی عدم تقلب در انتخابات بود، گفت: نمی دانم چرا همه گفتار ها و نوشتارهای مربوط به انتخابات در زمان حضور من در زندان منتشر میشود و وقتی بیرون زندان بودم خبری از آن نبود! وی گفت: من حدود ۷ صفحه در مورد تقلب در انتخابات در بازجویی ها نوشته ام که خوب است برای روشنگری متن کامل و بدون تصرف آن را منتشر کنند. وی تأکید کرد که کودتاگران با طرح موضوع تقلب و موارد حاشیه ای می خواهند حواس مردم را از کودتا منحرف و ما را از شکایت منصرف کنند. در حالی که رسیدگی به این شکایت مایه حیات نظام خواهد بود و اگر به شکایت من از جنتی در ده سال پیش رسیدگی می شد، کار به «کودتا» کشیده نمی شد و اگر به این شکایت هم رسیدگی نشود باید فاتحه «انتخابات آزاد» را خواند. تاجزاده افزود: همه این شلوغ کاری ها و تبلیغات رسانه های دولتی برای این است که کسی سؤال نکند که چرا به اعتراضات رسیدگی نشد بلکه با منتقدین سرکوبگرایانه برخورد شد. چرا روز عاشورا با ماشین از روی پیکر عزاداران رد شدند و آنان را از روی پل به زمین پرتاب کردند و خواهر زاده کاندیدای اصلاح طلبان را به شهادت رساندند. حوادثی که در هیچ کشور دموکراتیکی روی نمی دهد. اگر جناح پیروز خود را برحق می داند پس چرا با تشکیل هیأت بی طرف مورد قبول نامزدهای ریاست جمهوری، نه آقای جنتی و مرتضوی، به همه شکایت ها رسیدگی نشد.

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

نامه عیسی سحر خیز از زندان رجایی شهر به دبیر کل سازمان ملل متحد

عیسی سحرخیز، روزنامه نگار زندانی، با نوشتن نامه ای خطاب به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، از وی خواسته است اجازه دهد، هیاتی از نمایندگان واقعی ملت ایران، همزمان با حضور آقای احمدی نژاد و هیات ایرانی در ایام برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل در مقر این نهاد بین المللی در نیویورک حضور یافته و گوشه هایی از واقعیت های موجود جامعه ایران به خصوص در زمینه زیر پا گذاشتن قوانین داخلی و میثاق های بین المللی و منشورهای سازمان ملل و اعلامیه حقوق بشر را بیان دارند. به گزارش وبسایت مهدی سحرخیز، وی در نامه اش آورده است: مقامات سیاسی و قضایی جمهوری اسلامی طی این ۱۱ ماه گذشته حاضر نشده اند به شکایت های بر حق و متعدد اینجانب و دوستان و دیگر قربانیان تحت شکنجه و آزار و اذیت های گوناگون روحی، جسمی و جنسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری۲۲ خرداد ۸۸ رسیدگی و عاملان و آمران شناخته شده این جریان ها از جمله مقامات عالی رتبه قضایی امنیتی چون آقایان سعید مرتضوی دادستان و غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات و شخصیت های سیاسی عالی رتبه چون آقایان محمود احمدی نژاد وآیت الله خامنه ای که بنا بر وظایف و مسئولیت های قانونی مندرج در قانون اساسی و قوانین موضوعه ایران و همچنین مقررات و منشورهای بین المللی پذیرفته شده از جانب ایران نقش مستقیم در اعمال نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت داشته و یا در قبال آن سکوت کرده اند تحت پیگرد قانونی و مجازات قرار دهند، از جنابعالی تقاضا دارم حال که حقوق قانونی شهروندان ایرانی رعایت نشده و حتی اوضاع آنان با تبعید به زندان رجایی شهر که محل اصلی نگهداران جنایتکاران خطرناک است و بازداشتگاههای اوین که از کوچکترین حقوق انسانی زندانیان در آنها رعایت نمی گردد بدتر نیز شده است. گفتنی است عیسی سحرخیز، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در ۱۲ تیرماه سال ۸۸ دستگیر شده و در بازجویی‌های آغازین و پس از ضرب و شتم، دچار شکستگی دنده نیز شده است. تقاضاهای مکرر این روزنامه‌نگار برای معاینه توسط پزشک قانونی و تایید این شکستگی تاکنون بی‌پاسخ مانده‌ است. متن کامل نامه وی به شرح زیر است: بنام خدا جناب بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد با اهدای سلام و احترام پیرو نامه چند ماه گذشته خویش در تاریخ ۲۶ فروردین ماه، زمانیکه قرار بود جنابعالی به ایران تشریف بیاورید و به دلایل اداری و مسائل سیاسی چنین سفری انجام نشد و در آن زمان اینجانب عیسی سحرخیز به نمایندگی از سوی جمعی از زندانیان عقیدتی، مطبوعاتی و سیاسی مستقر در بند ۳۵۰ زندان اوین از شما دعوت کردم تا به محل بازداشتگاه و نگهداری ما مراجعه تا با واقعیت های موجود در زندان های ایران آشنا شوید. اکنون که در آستانه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نشست های تابع آن در ماه سپتامبر ۲۰۱۰ میلادی قرار گرفته ایم تقاضای خویش و دوستانم را به گونه ای دیگر به آن جناب مطرح می سازم. از آنجائیکه مقامات سیاسی و قضایی جمهوری اسلامی طی این ۱۱ ماه گذشته حاضر نشده اند به شکایت های بر حق و متعدد اینجانب و دوستان و دیگر قربانیان تحت شکنجه و آزار و اذیت های گوناگون روحی، جسمی و جنسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری۲۲ خرداد ۸۸ رسیدگی و عاملان و آمران شناخته شده این جریان ها از جمله مقامات عالی رتبه قضایی امنیتی چون آقایان سعید مرتضوی دادستان و غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات و شخصیت های سیاسی عالی رتبه چون آقایان محمود احمدی نژاد وآیت الله خامنه ای که بنا بر وظایف و مسئولیت های قانونی مندرج در قانون اساسی و قوانین موضوعه ایران و همچنین مقررات و منشورهای بین المللی پذیرفته شده از جانب ایران نقش مستقیم در اعمال نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت داشته و یا در قبال آن سکوت کرده اند تحت پیگرد قانونی و مجازات قرار دهند، از جنابعالی تقاضا دارم حال که حقوق قانونی شهروندان ایرانی رعایت نشده و حتی اوضاع آنان با تبعید به زندان رجایی شهر که محل اصلی نگهداران جنایتکاران خطرناک است و بازداشتگاههای اوین که از کوچکترین حقوق انسانی زندانیان در آنها رعایت نمی گردد بدتر نیز شده است، به موارد زیر توجه و در صورت مصلحت در خصوص تک تک موارد یا مجموعه آن اقدامات لازم به عمل آورید. ۱- اعزام نماینده تام الاختیار خویش در امور حقوق بشر برای رسیدگی به چگونگی رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران بویژه طی ۱۵ ماه اخیر تسریع نمایند. ۲- یک کمیته حقیقت یاب را برای رسیدگی به ابعاد و گستردگی جنایت علیه بشریت طی مدت مذکور تعیین و هرچه سریعتر به ایران اعزام و نتایج تحقیق ، بررسی و دستاورد های آن را طی گزارش رسمی به مجمع عمومی سازمان ملل و نهادهای تابعه ارائه شود ودر صورت ضرورت در ارگانهای حقوقی و قضایی تابعه با خاطئان یا جنایتکاران احتمالی برخورد گردد. در خاتمه از آنجائیکه در مورد صحت انتخابات ریاست جمهوری گذشته ایران مباحث بسیاری وجود دارد و نهادهای بین المللی نیز آنرا تائید نکرده اند و به خصوص میلیونها شهروند ایرانی آقای محمود احمدی نژاد را نماینده قانونی و مشروع خود نمی دانند، اجازه فرمائید هیاتی از نمایندگان واقعی ملت ایران از جمله جمعی از قربانیان و شکنجه شدگان ایام اخیر به مصلحت و انتخاب جنابعالی یا نماینده تام الاختیارتان همزمان با حضور آقای احمدی نژاد و هیات ایرانی در ایام برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل در مقر این نهاد بین المللی در نیویورک حضور یافته و گوشه هایی از واقعیت های موجود جامعه ایران به خصوص در زمینه زیر پا گذاشتن قوانین داخلی و میثاق های بین المللی و منشور های سازمان ملل و اعلامیه حقوق بشر را بیان دارند و چون استحضار دارید همچنان که در برابر دولت ها متعهد است بیشتر از آن در قبال ملت ها و حقوق آنها وظیفه خطیری به عهده دارد. در این زمینه برنده جایزه نوبل سرکار خانم شیرین عبادی وکیل تام الاختیار اینجانب و فرزندم مهدی سحرخیز جهت هرگونه همکاری و هماهنگی های لازم معرفی می گردند. با احترام فراوان عیسی سحرخیز ۳/۶/۸۹

میرحسین:امنیت با لباس های سیاه و مخوف بسیج به دست نمی آید/وزیر اطلاعات همچون امام جمعه و دبیر شورای نگهبان دروغ می گوید

ترس از سرکوب، ترس از اعتراف گیری ،ترس از بیکاری و تورم ،ترس از تهاجم خارجی، ترس از شنود و دخالت در امور شخصی ،ترس از چک های بی محل، ترس از فساد سازمان یافته، ترس از قاضی هایی که از بازجو ها دستور می گیرند و ایمان خود را با لباس های تیره و قیرگون ظلم می پوشانند، همه و همه نشانه های حضور گسترده ظلم و نبود عدالت است. وقتی وزیر اطلاعات به دنبال امام جمعه و دبیر شورای نگهبان قانون اساسی دروغ می گوید ،چگونه می توان در چنین جامعه ای امنیت را سراغ گرفت. احساس امنیت تنها در امنیت دولت و دولتیان خلاصه نمی شود. بحث از امنیت انسانی است و امنیت انسانی در آزادی از ترس و رهایی از نیاز به دست می آید .کسانی که سوار بر زرهپوش های امن دولتی چشم خود را می بندند و صحبت از عرضه نان به قیمت های بین المللی می کنند ، درد و ترس مردم را لمس نمی کنند. آنها نمی فهمند که ترس از بیرون ریختن اسباب و اثاثیه یک خانواده به دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره بها چگونه روح و جسم کم در آمدها را می تراشد. بویژه در فضایی که سرپوش گذاشتن به فسادهای بزرگ و قانون گریزی ها به یک رویه تبدیل شده است. سوال مهم این است که چرا امروز که صبح تا شب از همه جا صدای مناجات، دعا و مداحی بلند است و همه شبکه های تلویزیون تمام وقت تبلیغات دینی و مذهبی پخش می کند، در جامعه احساس امنیت وجود ندارد؟ دلیلش خیلی روشن است :ایمان وجود دارد ولی با لباس ظلم و جور پوشانده شده است. آنچه مربوط به جنبش سبز است واکنش به هرگونه تهدیدی از سوی بیگانگان با حفظ حد و مرز با اقتدارگرایان است. همه ما به صورت بی پرده و صریح از منافع ملی خود دفاع خواهیم کرد. ما مشفقانه و دلسوزانه توصیه می کنیم که قبل از اینکه دیر شود برای پیشبرد سیاست خارجی معتدل و کاهش خطرات برای کشور از سرمایه های معتبر ، عاقل و با تجربه استفاده شود. سیاست های ماجراجویانه سالهای گذشته ، گزافه گویی ها و رجز خوانی ها کشور را در موقعیت خطیری قرار داده است. امروز در سطح جهان بدخواهان ملت ما بر طبل خشونت و تجاوز می کوبند و مشخص است که در پیشبرد این دغدغه شوم رژیم صهیونیستی نقش بارزی دارد. متاسفانه لفاظی های داخلی که در آن تمام کره زمین مورد تهدید قرار می گیرد بهانه لازم را برای تبلیغات لازم در این زمینه فراهم می سازد. بازگشت امنیت به جامعه با لباس های سیاه و مخوف که بر تن بسیج پوشانده می شود، به دست نمی آید. ایجاد دور نمای روشن و امنیت در جامعه در گرو آن است که پرده ظلم و بی عدالتی دریده شود و این کار جز با خواست یکپارچه مردم و جنبش متعلق به آنها امکان پذیر نیست.آزادی و عدالت و به دنبال آن امنیت و رهایی از ترس به یک ملت هدیه نمی شود، بلکه یک ملت بیدار آن را با قدرت صبر و استقامت به دست می آورد و هزینه ای که مردم امروز می پردازند در راه چنین دستاوردی است. کسانی که می توانند از تحریم ها کیسه خود را بیشتر پر سازند،نمی توانند نگرانی مردم را از آینده این تحریم ها و خطرهای ناشی از آن درک کنند.به اینها اضافه کنید ترس از آنکه رای شما دزدیده شود و ترس از آنکه شما به حکومت اعتماد کنید و به اعتمادتان خیانت شود. «آیا مردم حق ندارند در چنین شرایطی از این وزارت اطلاعات که ایجاد آرامش خاطر یکی از وظایف آن است احساس خوف و رمیدگی از نظام بکنند» عجیب تر اینکه این آقایان و دوستان انها لباس حضرت پیامبر (ص ) را نیز برتن دارند. این موضوع شاهدی بر این است که تشبه ظاهری به پیامبر و معصومین نه عصمت می آورد و نه آرامش خاطر . گرچه این مقامات به ظاهر در پناه قدرت در امنیت کامل باشند. سوال مهم این است که چرا امروز که صبح تا شب از همه جا صدای مناجات، دعا و مداحی بلند است و همه شبکه های تلویزیون تمام وقت تبلیغات دینی و مذهبی پخش می کند، در جامعه احساس امنیت وجود ندارد؟ دلیلش خیلی روشن است :ایمان وجود دارد ولی با لباس ظلم و جور پوشانده شده است.

Reza Reza would like to connect with you on Yahoo!

Yahoo!
Reza Reza (Reza)
has invited you to share updates like status messages, photos, reviews and more with each other.
Once you accept this invitation, you will be able to share updates on Y!, including:
Status messages, photos, reviews and more
Automatic birthday reminders
Contact information changes

Accept invitation

To Block this user from seeing your updates, click here.
What are updates on Yahoo!?
This invitation will expire after 180 days.
Want to control which emails you receive about your connections and your profile on Yahoo!?
Go to: http://profiles.yahoo.com/settings/notifications

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

ما و امریکا و اسرائیل محوری ترین سخنان علی خامنه ای در دیدار با سران نظام که کمتر به آن توجه شد در حال برنامه ریزی برای مقابله با هم هستیم

«مخالفت ما و دشمنی ما بنيادی است. هر دو در حال برنامه‌ريزی برای مقابله با هم هستيم. محور دشمن، آمريكا است و اسرائيل. بقيه يا تابع‌اند، يا رودربايستی دارند، يا ضعيف .جبهه دشمن در حال ضعيف شدن است و جبهه ما در حال قوی شدن .دشمن عقبه مردمي در جهان ندارد كه هيچ، منفور ملت‌هاست. اقتصاد ويراني دارد و در سردرگمي ناشی از اشتباهات سياسي خود سرگردان است. اما ما؛ رشد پيشرفت علمی ‌مان 11 برابر متوسط جهانی است. روحيه بالا و اميد به آينده داريم. ميدان سياسي‌مان با نشاط است. عقبه‌مان در بين ملت‌ها و كشورها، قوی است و تجربه‌هاي سياسی ‌مان موفق . دشمن براي مبارزه با ما برنامه دارد. فشار اقتصادی، تهديد نظامی، جنگ روانی در كشور و در مجامع بين‌المللی، خراب‌كاری سياسی. كنار همه اينها شعار مذاكره را هم فراموش نمی كند. بايد اينها را بفهميم. بايد همه با هم بفهميم.»
بموجب همین سخنان، آقای خامنه ای در جلد ناپلئون رفته و کشور را به سمت یک جنگ می برد. از آن فاجعه بارتر آن که همه ویرانی و ناتوانی را در جبهه دشمن می بیند و همه آبادی و نشاط سیاسی و حمایت مردمی را جبهه خود. اگر دانسته دروغ می گوید و حقایق را وارونه جلوه می دهد، بقول آیت الله منتظری جائر است و باید سرنگون شود، و اگر واقعا بر این یقین است، باید دید و بررسی کرد که چه کسانی چنین اطلاعاتی به او داده و مغزشوئی اش کرده اند. بویژه در باره نشاط سیاسی در ایران و حمایت مردمی از نظامی که یکسال و سه ماه است جرات نمی کند اجازه کوچکترین راهپیمائی قانونی به مردم بدهد و با تجربه ترین کارگزاران 30 ساله اش یا در زندان اند و یا در انتظار ترور و نابودی و اعدام! شناخت او از باصطلاح خود "استکبار" یا امپریالیسم جهانی همین است که گفت. همچنان که انتظارش از مردم کشورهای عرب منطقه همان است که بیان داشت و برای آن میلیاردها دلار ریخت و پاش در تمام این کشورها کرده است.


علی خامنه ای در 10 روز گذشته دو دیدار و سخنرانی داشت. نخست با سران نظام و دیگری با گروهی از دانشجویان. در این دو دیدار و سخنرانی طولانی، او در لابلای جملاتش به نکاتی اشاره کرد، که بسیار مهم است. نه از این نظر که او سخنی بدیع مثلا برای وحدت ملی، یا خاتمه بخشیدن به بحران عمومی کشور و یا قبول اشتباهاتی که بویژه در انتخابات 22 خرداد مرتکب شد، گفته باشد و به جای توصیه به "توبه" و "پذیرش انتقاد" به دیگران، خود توبه کرده و یکبار از خویش انتقاد کند. خیر، این نکات مهم در سخنرانی او حاوی دو نکته محوری و اعتراف به دو مسئله مهم بود:
1- این که او ایران را به سمت یک جنگ ویرانگر می برد و برای آن یک طرح و تئوری دارد که برای نخستین بار در سخنرانی برای سران نظام به آن اعتراف کرد.
2- بیان صریح بی اعتقادی اش به مردم و آگاهی و شعور آنها، و اعتراف به خوی دیکتاتوری و خود محور بینی اش در دیدار با دانشجویان.
درباره دیدار و سخنرانی برای آنهائی که بعنوان دانشجو به دیدارش برده شده بودند، مطلب مستقلی را همراه با فیلم آن بخش مورد نظر ما از سخنرانی اش در همین شماره پیک نت می خوانید.
اما درباره تئوری نظامی و جنگی که ایران را به ورطه آن می کشاند، آنچه را در ادامه می خوانید از پایگاه اطلاع رسانی وی و به نقل از سخنرانی اش برای سران نظام استخراج کرده ایم. نکات مهمی که در لابلای پرگوئی ها و لفاظی های او گُم شده و کمتر به آن توجه شده بود.
پايگاه اطلاع ‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله خامنه‌ای، بعنوان حاشيه هايی از ديدار چهارشنبه گذشته كارگزاران نظام با رهبر فرزانه انقلاب نوشت:

«مخالفت ما و دشمنی ما بنيادی است. هر دو در حال برنامه‌ريزی برای مقابله با هم هستيم. محور دشمن، آمريكا است و اسرائيل. بقيه يا تابع‌اند، يا رودربايستی دارند، يا ضعيف .جبهه دشمن در حال ضعيف شدن است و جبهه ما در حال قوی شدن .دشمن عقبه مردمی در جهان ندارد كه هيچ، منفور ملت‌هاست. اقتصاد ويراني دارد و در سردرگمي ناشی از اشتباهات سياسي خود سرگردان است. اما ما؛ رشد پيشرفت علمی ‌مان 11 برابر متوسط جهانی است. روحيه بالا و اميد به آينده داريم. ميدان سياسيی مان با نشاط است. عقبه‌مان در بين ملت‌ها و كشورها، قوی است و تجربه‌های سياسی ‌مان موفق . دشمن براي مبارزه با ما برنامه دارد. فشار اقتصادی، تهديد نظامی، جنگ روانی در كشور و در مجامع بين‌المللی، خراب‌كاری سياسی. كنار همه اينها شعار مذاكره را هم فراموش نمی كند. بايد اينها را بفهميم. بايد همه با هم بفهميم.»
بموجب همین سخنان، آقای خامنه ای در جلد ناپلئون رفته و کشور را به سمت یک جنگ می برد. از آن فاجعه بارتر آن که همه ویرانی و ناتوانی را در جبهه دشمن می بیند و همه آبادی و نشاط سیاسی و حمایت مردمی را جبهه خود. اگر دانسته دروغ می گوید و حقایق را وارونه جلوه می دهد، بقول آیت الله منتظری جائر است و باید سرنگون شود، و اگر واقعا بر این یقین است، باید دید و بررسی کرد که چه کسانی چنین اطلاعاتی به او داده و مغزشوئی اش کرده اند. بویژه در باره نشاط سیاسی در ایران و حمایت مردمی از نظامی که یکسال و سه ماه است جرات نمی کند اجازه کوچکترین راهپیمائی قانونی به مردم بدهد و با تجربه ترین کارگزاران 30 ساله اش یا در زندان اند و یا در انتظار ترور و نابودی و اعدام! شناخت او از باصطلاح خود "استکبار" یا امپریالیسم جهانی همین است که گفت. همچنان که انتظارش از مردم کشورهای عرب منطقه همان است که بیان داشت و برای آن میلیاردها دلار ریخت و پاش در تمام این کشورها کرده است.

تحول سبز > آخرین اخبار > هتک حرمت بیت آیت الله دستغیب توسط گروهی سازمان دهی شده

تحول سبز: پس از بی حرمتی به دفتر آیت الله دستغیب و پاشیدن رنگ به تابلوی دفتر توسط گروهی سازمان دهی شده، این بار این افراد بیت این مرجع تقلید را مورد هتک حرمت قرار دادند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حدیث سرو، پس از سخنرانی آیت الله دستغیب در مسجد قبا و بازتاب آن در رسانه، تجمعی دولتی پس از نماز جمعه شیراز علیه وی صورت گرفت؛ روز دوشنبه همین جمعT روبروی استانداری شیراز تجمعی در اعتراض به مواضع وی صورت دادند که با سخنان فرماندار شیراز مبنی بر حمایت از حاکمیت به پایان رسید.

استاندار فارس هم در جلسه ای که با مدیران دستگاه های اجرایی داشته است با اشاره به برخی اظهار نظرها در خصوص جایگاه ولایت فقیه، به آیت الله دستغیب توصیه کرد که “پخته تر” صحبت کند.
استاندار فارس با اشاره به اینکه برای این افراد “باب توبه” باز است گفت: اگر کسانی اظهار نظر کرده اند با سعه صدر مردم فرصت دارند تا خطای خود را در معرض بخشش قرار دهند.
در پی این گونه فشاره بر آیت الله دستغیب، امروز سوم شهریور ماه، حوالی ساعت ۲:۳۰ بامداد چند نفر موتورسوار که با کاسکت خود را پوشانده بودند اقدام به رنگ پاشی بر روی در خانه این مرجع تقلید کردند و به سرعت متواری شدند.
فیلمهای مشاهده شده از طریق دوربین های مدار بسته، نشان می دهد این افراد همان کسانی بودند که با رنگ پاشی بر روی تابلوی محل سخنرانی آیت الله دستغیب به آن محل را هتک کردند.
آیت الله دستغیب در سخنرانی هایش در زمان های گوناگون، به شیوه رفتار با مردم ایراد گرفته و گفته بود با دسته بندی مردم به طرفدار و ضد ولایت فقیه، آنها را به جان هم نیندازید. او همچنین تنها راه کار برون رفت از وضع موجود را حضور موسوی در صحنه عنوان کرده بود.
هتک حرمت به بیوت و دفاتر علما در زمان دولت احمدی نژاد به پدیده ای متداول تبدیل شده است. پیش از این نیز حمله به بیوت آیات عظام منتظری، صانعی، صدوقی و طاهری اصفهانی صورت گرفته بود که با سکوت مقامات انتظامی و امنیتی رو به رو شد.

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

موسوی:موثرترین عنصر برای تغییرات مطلوب،حق تعیین سرنوشت برای ملت است/کلیدی‌ترین رمز تحقق مردمسالاری قبول آرای مردم است

آفتاب: مهندس موسوی در دیدار با جمعی از فرزندان خانواده‌های ایثارگران بر اتحاد و استقامت تا تحقق تغییرات مطلوب در کشور تاکید کرد. میرحسین موسوی جنبش مردم ایران را موجب الفت و نزدیکی اقشار مختلف مردم به یکدیگر دانست و گفت: «راهبرد زنجیره انسانی از میدان تجریش تا میدان راه‌آهن در سطح ملی دنبال می‌شود و همه ما با تکثر آرا، عقاید و فرهنگ‌ها و قومیت‌ها به تدریج لکنت زبان خود را از دست می‌دهیم و می‌توانیم راحت‌تر با هم صحبت کنیم.» وی در همین زمینه افزود :«تشکل‌های سیاسی که با سیاست‌های غلط از هم جدا شده بودند، به تدریج به هم نزدیک‌تر می‌شوند، با هم مذاکره می‌کنند و بر سر یک سفره می‌نشینند. آنچه نقطه وصل آنها با یکدیگر است تلاش برای آزادی، عدالت و تفاهم بر سر پاسداری از حقوق ملت است. مرزهای خودی و ناخودی به تدریج کمرنگ می‌شود و به جای آن تعامل و گفت‌و گو می‌نشیند. امروز به برکت یک جنبش مردمی زمینه آشتی ملی، دوستی و وحدت بیش از همیشه بین فرهنگ‌های گوناگون، قومیت‌ها و شیعه و سنی و همه اقشار به‌وجود آمده است.» موسوی گفت :«گرچه عده‌ای که نفع خود را در تفرقه و شقه شقه کردن مردم می‌دانند؛ با پرونده‌سازی و اقداماتی گسترده نفرت‌پراکنی را ادامه می‌دهند و جریان‌های ناسالمی که امروز گاهی در فضای مجازی می‌بینیم که مقدسات را به سخره می‌گیرند، ریشه در این میلیاردها تومانی دارد که به عنوان ... . آنها می‌خواهند ...فضای مجازی برآمده از جنبش را با ویروس‌های خود آلوده کنند تا اعتماد ملت اسلامی ما از این پنجره زیبای باز شده سلب شود ولی این توطئه نیز نتیجه عکس خواهد داد.» نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس ضمن اظهار تاسف از وضعیت موجود، گفت: «... . این موضوع طبیعی هم هست چرا که موثرترین عنصر برای تغییرات مطلوب دخالت مردم در همه امور و رعایت حق تعیین سرنوشت برای ملت و رعایت حقوق شهروندی است. حتی سیاست‌نامه‌های قدیمی هم ظلم و ویرانی ملک را با هم قرین می‌دانستند.» وی گفت :«قدیم‌ها در کتاب‌های دینی خود از زندان‌های منصور دوانیقی‌ها و هارون‌الرشیدها می‌خواندیم و امروزه ... . حتی کسانی که شاکی از اتهاماتی هستند که بر آنها وارد شده ... .» موسوی کلیدی‌ترین رمز تحقق مردمسالاری را قبول آرای مردم دانست و گفت : «آرای مردم است که می تواند کشور را از بحران ... نجات بدهد و شور و نشاط را به جامعه بازگرداند.»

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

لایحه خانواده خیال پرورش یک نسل کودکان انتحاری را دارند

صدیقه وسمقی، نویسنده، شاعر و استاد دانشگاه، اخیرا در نامه ای سرگشاده خطاب به نمایندگان مجلس، از در دستور کار قرار گرفتن دوباره لایحه خانواده بشدت انتقاد کرده و از جمله نوشته است:
"مدافعان تغییر ساختار خانواده و ترویج چند همسری و بی بندوباری جنسی دست پرورده یک جریان منحط مذهبی هستند که گمان می کنند امروز اسلام نیازمند مردانی است که چند زن داشته باشند! زنانی که برای آنان فرزندان بسیار بیاورند، فرزندانی که تحت تعلیم و تربیت این جریان در نوباوگی آماده عملیات انتحاری شوند. یعنی خود را بکشند تا این جریان و دست اندرکاران آن بر مسند قدرت بمانند."
كمی پس از این سخنان "زهره عباسی" فرمانده پایگاه مقاومت بسیج شهید «حسین حاج‌موسایی» گفت: در 6 سال گذشته 23 نوزاد بسیجی دختر كه مادرانشان از اعضای بسیج پایگاه شهید «حسین حاج‌موسایی» هستند، تربیت شده‌اند.
به نوشته "آفتاب" عباسی گفته است: "این پایگاه در طول 6 سال اخیر با ارائه كلاس‌های قرآنی، فرهنگی، تربیتی و نظامی به صورت ویژه، تاكنون 23 كودک بسیجی را تربیت كرده است."
معلوم می شود سخنان خانم وسمقی مبتنی بر اطلاعاتی است. اولین بار سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه های عراق و سپس گروه هایی مانند القاعده به این شیوه تربیت فرهنگی – نظامی كودكان روی آورده بودند و اكنون معلوم می شود كه بسیج حداقل از 6 سال پیش، یعنی تقریبا همزمان با روی كار آمدن احمدی نژاد شروع به تربیت كودكان انتحاری كرده است.

پیش به‌سوی روز ایرانی (فیلمی جدید از تظاهرات سال گذشته)

زمان با شتاب می‌گذرد و ما بزرگ می‌شویم. سال گذشته وقتی از راهپیمایی با شکوه روزی که روز قدس می‌خواندندش باز می‌گشتم با دستانی لرزان و چشمانی مالامال از اشک شوق یادداشت کوتاهی نوشتم به نام:«روز سبز ایرانی: صدها هزار نفر: مرگ بر دیکتاتور» اکنون قوی‌تر٬ بزرگ‌تر و آگاه‌تر از سال گذشته هستیم گیرم آرامشی قبل از توفان بر سرمان سایه افکند است. اما امروز خیلی بهتر از سال گذشته دشمن خود را می‌شناسیم و همین‌طور دوستانمان را نقاط ضعف و قوت خود را عیان‌تر می‌بینیم. برخی بریدند و رفتند و برخی آمادند و ماندند. امسال دوباره این روز را پیش رو داریم روزی که ریاکارانه و فریب‌کارانه به‌نام آزادی مردمی دیگر نام‌گذاری شده بود اما در واقع برای به اسارت کشیدن ما و پهن کردن چتر دیکتاتوری‌شان این بساط را به‌پا کردند. در این سال‌ها مردم فلسطین و مردم اسرائیل بارها به کنار گذشتن جنگ و رسیدن به صلحی ماندگار نزدیک شده‌اند اما کارشکنی گروه‌هایی وابسته به «جمهوری اسلامی» از یک‌سو و صهیونیست‌های تندرو از سوی دیگر جلوی برقراری صلحی انسانی و ماندگار را گرفته‌اند. لبنان بارها به یک قدمی آرامش و برقراری صلح داخلی رسیده است اما مزدوران حقوق‌بگیر جمهوری اسلامی که علیه مردم خود و به سود استمرار دیکتاتوری جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند ماجرای جدیدی به پا کردند تا توجه از بحران‌های «جمهوری اسلامی» به نقطه‌ی دیگری جلب شود. هر چند مردم ایران در روز قدس با صدای رسا شعار دادند «نه غزه٬ نه لبنان٬ جانم فدای ایران» اما درواقع مبارزه‌ی مردم ایران برای استقرار ایرانی آزاد و انسانی فقط به سود ایرانیان نیست که بیش از همه مردم غزه و لبنان و اسرائیل و عراق و افغانستان و سایر کشورهایی که جنگ و تروریسم رنج می‌برند از آن بهره‌مند خواهند شد. ایرانی که قصد مداخله در امور داخلی سایر کشورها ندارد٬ ایرانی که نمی‌خواهد «انقلاب اسلامی» خود را صادر کند٬ ایرانی دموکراتیک و برابری‌طلب که قصد برهم زدن نقشه‌ی سیاسی منطقه را ندارد و هوس کشورگشایی نمی‌کند٬ ایرانی که به آزادی عقاید و دین و بی‌دینی اعتقاد دارد و برای آن مسلمان و یهودی و مسیحی و زرتشتی و بهایی و … بی‌دین همه شهروند هستند و اعتقاداتشان نه برایشان برتری می‌آورد نه که‌تری برای تمام مردم منطقه و جهان بسیار مفیدتر خواهد بود. خون فرزندان ایران که بر خیابان‌های تهران ریخته شد روزی به بار و بر می‌نشیند و تنها آبادانی و صلح برای ایران را به ارمغان نمی‌آورد که ایرانی آزاد و آباد موجب آبادانی و آزادی بسیاری از سرزمین‌های دیگر خواهد شد. اگر نگران مردم مظلوم غزه هستید٬ اگر از نابودی لبنان زیبا ناراحتید اگر به کودکان اسرائیلی که هدف عملیات استشهادی هستند می‌اندیشید باید بدانید تا «جمهوری اسلامی» هست اوضاع منطقه همین است که می‌بینید جنگ و نابودی و فقر و وحشت. این حکومت شوم بد قدم از وقتی آمده است مردم منطقه روی آرامش به خود ندیده‌اند. اگر امروز را روز سبز ایرانی می‌نامیم نه فقط به دلیل جنبش سبز که در جریان است که به دلیل ماهیت ضدجنگ و صلح‌طلبانه‌ی این روز است آن‌گونه که اکنون مردم ایران اراده‌ کرده‌اند و می‌خواهند. ما می‌خواهیم این روز به جای این که روزی برای جنگ و نابودی باشد روزی

۱۳۸۹ شهریور ۱, دوشنبه

احمدی نژاد اولین مقام رسمی بلند پایه در تاریخ جهان است که رسما سیاره زمین را تهدید کرد

در تازه‌ترين واکنش مقامات تهران به احتمال حمله نظامی به خاک ايران از سوی اسرائيل يا ايالات متحده، محمود احمدی‌نژاد، . اولین مقام رسمی بلند پایه در تاریخ جهان است که رسما سیاره زمین را در صورت حمله به ایران تهدید میکند وی در مصاحبه‌ای با روزنامه قطری الشرق که روز شنبه منتشر شد در مورد واکنش تهران به چنين حمله‌ای گفت: «گزينه‌های ما حد و حدودی نخواهد داشت و همه کره زمين را در بر می‌گيرد.» ايالات متحده و اسرائيل که از برنامه هسته‌ای ايران ابراز نگرانی می‌کنند تاکنون موضوع استفاده از گزينه نظامی برای متوقف ساختن اين برنامه را منتفی اعلام نکرده‌اند. محمود احمدی‌نژاد در ادامه مصاحبه تازه خود اظهار داشت: «فکر می‌کنم بعضی در فکر حمله به ايران هستند، به خصوص آنهايی که داخل رژيم صهيونيستی هستند. اما آ‌نها می‌دانند که ايران يک قلعه استوار است و فکر نمی‌کنم اربابان آمريکايی‌شان اجازه اين کار را به آن‌ها بدهند.» وی افزود: «آن‌ها همچنين می‌دانند که پاسخ ايران سخت و دردناک خواهد بود.» اظهارات محمود احمدی‌نژاد در مورد واکنش «بی‌حد و حدود» ايران به يک حمله احتمالی بازتاب‌دهنده سخنان آيت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، است که چهارشنبه هفته گذشته در واکنش به خطر حمله به ايران گفت در صورت هرگونه اقدام احتمالی نظامی عليه ايران، «عرصه مقابله با چنين اقدامی محدود به مرزهای ايران نخواهد بود و ميدان گسترده‌تری را در بر خواهد گرفت». در ادامه واکنش‌های مقام‌های ايرانی به احتمال حمله خارجی به تاسيسات اتمی ايران، سپاه پاسداران ايران نيز روز پنج‌شنبه در بيانيه‌ای اعلام کرد در صورت حمله احتمالی، می‌تواند «با بهره‌گيری از ظرفيت بسيج جهان اسلام، منافع آنان را در هر نقطه دلخواه مورد هدف قرار دهد و در نبردی سرنوشت‌ساز شکست قطعی را به دشمنان تحميل کند». درياسالار مايک مالن، رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا، در روز دهم مرداد گفته بود آمريکا طرحی احتياطی برای حمله به ايران دارد، اظهاراتی که باعث واکنش مقامات جمهوری اسلامی شد. در همين زمينه، اسحاق آل‌حبيب، معاون نماينده ايران در سازمان ملل، روز چهارشنبه در نامه‌ای به دبيرکل سازمان ملل و رؤسای شورای امنيت و مجمع عمومی گفت که درياسالار مايک مالن و ديگر مقام‌های آمريکايی ايران را به استفاده از نيروی نظامی «تهديد» کرده‌اند. سوخت‌گيری نيروگاه هسته‌ای بوشهر که روز جمعه آغاز شد نيز بار ديگر مسئله يک حمله احتمالی از سوی اسرائيل به اين تأسيسات را مطرح کرده ‌است. جان بولتون، نماينده پيشين ايالات متحده آمريکا در سازمان ملل، روز چهارشنبه گذشته به اسرائيل گوشزد کرد که وقت زيادی برای حمله به اين نيروگاه ندارد و انتشار اين خبر باعث شد تا رامين مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت خارجه ايران، روز سه‌شنبه هشدار دهد که هرگونه تعرض اسرائيل به نيروگاه بوشهر «واکنش جدی» ايران را به دنبال خواهد داشت. شدت گرفتن گمانه‌زنی‌ها در مورد احتمال چنين حمله‌ای موجب شد تا مقام‌های کاخ سفيد روز جمعه به اسرائيل «اطمينان» دهند که بر پايه ارزيابی‌های آنان دستيابی ايران به جنگ‌افزار هسته‌ای «دست‌کم يک سال به طول خواهد انجاميد».

۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

نوری زاد خطاب به میردامادی در زندان: در سالهای گذشته نباید سکوت مصلحتی می کردیم

من دکتر میردامادی را پیش تر می شناختم ؛ اما هرگز با او روبرو نشده بودم . او در ذهن معیوب من ؛ یکی از کسانی بود که نه ایران را و نه آینده ی آن را ؛ دوست ندارد . ظاهرا باید این ذهن معیوب ؛در زندان ترمیم می شد . در جایی که آدمها ذات خود را ” رو” می کنند . و یا فرصت برای ابراز آن ذات پنهان ؛ نسبت به بیرون از زندان ؛ فراهم تر است .
دوسه روز در بند ۲۰۹ زندان اوین به اعتصاب غذای سختی فرو رفتم . بیشتر بخاطر نحوه ی برخورد نگهبانان بند ؛ که نوشته های مرا ربوده بودند و در برابر اعتراض های من ؛ که تنها خواستار دیدار با افسر نگهبان بودم ؛ در کمال خونسردی ؛ و پنج نفره ؛ مرا از زمین بلند کرده و بر زمین گرم سلول کوفته بودند .
خبر ضربه ای که به سرم خورده بود و دید چشمانم را تار ساخته بود و خراش هایی که به کتف و بازویم نشسته بود ؛ به بیرون از زندان درز کرد و مسئولان زندان را متوجه حضور من در جایی کرد که نباید آنجا می بودم . آنان با شتاب نگاهی به تبصره ها و بندهای خاک خورده ی قانون خود انداختند و دیدند فلانی با وجود آن که رای محکومیتش در دادگاه صادر شده اما هم چنان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات است .
خلاصه این که شبانه و با هزار منت مرا به بند عمومی منتقل کردند . در آنجا به دوستانی برخوردم که تماشای جمال مبارک آنان ؛ حال ناخوش مرا جلا بخشود . مثل : حمزه کرمی ؛ مثل : مجید توکلی ؛ مثل : سید حسین مرعشی ؛ مثل عماد بهاور ؛ مثل : محمد رضا رجبی ؛ مثل : آرمان رضا خانی . و خیلی های دیگر .
دو روز از حضورم در بند عمومی (اندرزگاه هفت) نمی گذشت که جمال مبارک دکتر میردامادی را دیدم که در کت و شلواری بسیار شیک و چمدانی سفری در دست ؛ بی های و هوی به همان سالن پنج – که ما آنجا بودیم – داخل شد . خبر ورود او زود در میان همه پیچید و شادمانی ما را مضاعف کرد . او را در اتاق آقای مرعشی اسکان دادیم . در این بند ؛ که عمدتا به زندانیان مالی تعلق دارد ؛ حضور هفت هشت ده نفر زندانی سیاسی خالی از لطف نبود . تختی را بچه های مالی ؛ بزرگوارانه برای دکتر میردامادی خالی کردند و او درست در مقابل تخت آقای مرعشی خانه کرد .
ظاهرا در عروسی یکی از پسران آقای میردامادی ؛ عکسی از سران فتنه ؛ آن هم با چهره هایی خندان در اطراف یک میز ؛ کام دوستان را تلخ کرده و او را که در مرخصی به سر می برده ؛ به زندان باز آورده بود .
دکتر میردامادی یک گل است . من به جرات می گویم : فردی چون او ؛ یک نقطه ضعف کوچک اگر در پرونده داشت ؛ وزارت اسلامی اطلاعات ما ؛ آن را تا خود خورشید بالا برده بود . مشکل بزرگ دوستان اطلاعات ما در این است که نقطه ضعفی از این گل دوست داشتنی نیافته اند . و شاید علت این که جرایمی چون : اقدام علیه امنیت ملی ؛ شرکت در راهپیمایی غیر قانونی ؛ تبانی و مشارکت علیه نظام ؛ و اتهاماتی که در غرب کافر ؛ همگان را به غش غش خنده وا می دارد ؛ در این یک سال و چند ماه گذشته سرزمین ما ؛ مظهریت مضاعف پیدا کرده ؛ در این است که مدرکی و سندی که محکمه پسند باشد ؛ در اختیار دوستان نیست و آنان برای زندانی کردن و چزاندن مخالفان بالاخره به لطایفی باید دست ببرند و قوانینی خلق کنند.
دکتر میر دامادی را فردی فهیم ؛ صبور ؛ مطلع ؛ صاحب تحلیل های درست ؛ دوستدار وطن ؛ مسلمان ؛ دوستدار انقلاب و سرنوشت آن ؛ و یک پدر و مشاور خوب و موفق یافتم . ایکاش ما را آنچنان رشدی بود که از مردان صاحب تجربه ی خود ؛ گرچه مخالف ما ؛ بهره می بردیم .
متاسفانه ما ؛ در این افسوس بزرگ باید همچنان بگدازیم که چرا با برآمدن یک جمعیت سیاسی ؛ جمعیت های با تجربه ی دیگر ؛ به قهقرا رانده می شوند ؟ شاید این خصلت کشورهای رده ی چندم جهان سوم است که مردان سیاست ؛ هنوز به بلوغی از رشد دست نیافته اند که از انرژی رقیب ؛ برای توسعه و ترقی جامعه و منافع ملی آن بهره ببرند .
دکتر سید محسن میردامادی ؛ دوستی پرانرژی ؛ و صاحب نظر در میان ما است . او ؛ قد کوتاه خود را با قدم های ریز و تند خود جبران می کند و در پیاده روی ؛ همیشه این ما هستیم که باید بدویم و به او برسیم . او به شش سال حبس و ده سال محرومیت از حضور رسانه ای و سیاسی محکوم شده است . اما به گمان من ؛ این جامعه ی محتاج و کم خرد ما است که خود را به بی نیازی از تخصص او محکوم کرده است .
یک روز به دکتر سید محسن میردامادی گفتم : بزرگوار ؛ دعا کنیم خدای خوب ؛ این روزهای زندان مارا به حساب کفاره ی گناهان ما رقم بزند . روزهایی که خلاف و گناه و بی عدالتی را دیدیم و به امید آینده ای بهتر و مصلحتی نافرجام ؛ سکوت کردیم و از کنارهمه ی آنها گذشتیم . و او ؛ سری به تاسف تکان داد و سخن مرا تایید کرد .
محمد نوری زاد – هجدهم خرداد سال هشتاد و نه – زندان اوین – اندرزگاه هفت
اکنون دکتر سید محسن میردامادی در بند ۳۵۰ زندان اوین ؛ زندانی است . در کنار یک صد و پنجاه نفر زندانی دیگر که هر کدام در جایگاه خود یک میردامادی بزرگ هستند . بی هیچ گناه ؛ و بی هیچ چشم اندازی از سلامت قانون .
۸۹/۵/۲۷
پانوشت: هم اکنون دکتر میردامادی در بند ۳۵۰ اوین بسر می برند و از مکان فعلی جناب دکتر نوری زاد که بدلیل نامه آخر ایشان به رهبری ۲ روز است به اوین بازگشته اند خبری در دست نیست

۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

زن ماشين‌ لباس‌شويي يا خودرو نيست كه هروقت مرد خواست، تبديل به احسن كند

ايلنا:ائتلاف اسلامي زنان امروز در مخالفت با ماده 23 لايحه حمايت از خانواده كه ازدواج مجدد را قانوني مي‌كند،مخالفت كردند.مريم بهروزي در اين نشست گفت: اگر ماده 23 لايحه حمايت از خانواده در مجلس تصويب شد‏‌حساب آن را بايد از اسلام جدا كنيد‏‌.روح حاكم بر اين ماده روح ديني و اسلامي نيست اسلام بر تك‌همسري تاكيد دارد و عرف و فرهنگ جامعه ايران نيز تك‌همسري را مي‌پسندد و به چند همسري فقط بايد در موارد استثنائي به آن پرداخته شود.وقتي ازدواج مجدد قانوني شود،مردان در محل كار،تاكسي،مراكز خريد و بسياري از نقاط جامعه به دنبال زناني مي‌گردند كه با آنها ازدواج مجدد داشته باشند و نگاه بلهوسانه در جامعه گسترش پيدا مي‌كند و همسركشي زياد مي‌شود.

نمی توانند پاسخ معترضان لایحه حمایت خانواده را هم با چماق، باتوم و گلوله بدهند!

حتماً می دانید در خیابان ها چه می گذرد و با جوانان شکیبا و نازنین این مرز و بوم چه می کنند. عوامل خشن و ترسناک حکومت، بی خردانه به دختران و پسران، زنان ومردان حمله می برند تا وظیفه شرعی امر به معروف ونهی از منکر را انجام دهند! آمران و ناهیانی که خود مرتکب منکر می شوند وهیچ نتیجه معروف وپسندیده ای بر رفتارهای زشت آنان مترتب نیست. اینها همه جلوه هایی از باورهای همان جریانی است که امروز قصد ویران کردن بنیان خانواده را دارد.

شیوانظرآهاری گیست؟

در زندان اوین شیوا نظر آهاری تنها یک نام نیست. یک دریچه است. دریچه ای از امید. امیدی که به دیده هر زندانی تازه واردی تنیده می شود. نام " شیوا نظر آهاری " را در تک تک اتاقهای بازجویی بند ۲۰۹ می توانی بیابی که با خطی خوش و خوانا روی دیوارهای آگوستیک خود نمایی می کند. نام و نشانی که تنها یک نام و نشان ساده نیست. یک علامت است. علامتی که به زبان بی زبانی می گوید: " نترس! مقاومت کن. " تنها در بحبوحه متلاتم یک بازجویی سنگین و طاقت فرساست که می توانی اهمیت " شیوا نظر آهاری " بودن را درک کنی. حکایت " شیوا نظر آهاری " بودن در سرزمین من حکایت دردناک تمام فعالین حقوق بشر در ایران است. آنها که بی هیچ چشمداشتی برای برقراری همه جانبه حقوق بشر و رعایت تمام قوانین مرتبط با آن از سوی جمهوری اسلامی از جان و مال خود مایه می گذارند و هر مصیبت و داغ و درفشی را به جان می خرند.

از فعالیت برای حقوق بشر تا اعدام

نوشتن درباره شیوا نظر آهاری نوشتن درباره یک مبارز و فعال حقوق بشر نیست. نوشتن درباره کسانی است که نه برای اهداف و اغراض سیاسی که برای تاسیس و تثبیت حقوق اساسی هموطنانشان تن به رجرآورترین مبارزات می دهند و یا زندان و زنجیر و داغ و درفش را به جان می خرند و یا آوارگی و خانه بدوشی غربت را. با این همه وضعیت شیوا نظر آهاری وضعیت خطرناکی است و سکوت اصحاب رسانه درباره او آنهم در شرایطی که به گفته وکیل مدافعش قرار است در ۱۳شهریور به اتهام محاربه محاکمه شود، امر پسندیده ای نیست.
درباره آخرین وضعیت شیوا نظر آهاری، وکیل او می گوید: " یکی از اتهامات سه گانه شیوا نظرآهاری محاربه است. من ازالان در این فکر هستم که باید برای دادگاه او چه گلی به سرم بگیرم. در صحبتی که با چند نفر از همکارانم داشتم گفتم اگر یکی دو اتفاق اینگونه در صدور احکام بیافتد من از تمام پرونده‏هایم کناره گیری می‏کنم. شیوا نظر آهاری سیزدهم ماه آینده دادگاه دارد و من واقعا نمی‏دانم قرار است چه اتفاقی بیفتد و با چه منطقی و بر اساس چه موازینی برای او رای صادر کنند. واقعا اگر قرار باشد اتهامات او را، با روش بی منطق فعلی بپذیرند، وضعیت او خطرناک خواهد شد. چه اتهام محاربه شیوا نظرآهاری چه خواهد شد واقعا نمی‏دانم. نوع اتهام او مجازات اعدام دارد . "
محمد شریف ادامه می دهد: پرونده شیوا نظرآهاری در همان شعبه ای است که پرونده بدرالسادات مفیدی در جریان است و به نظر من رای صادره در رابطه با پرونده خانم مفیدی غیرقانونی است. لذا از آنجا که محاربه در وهله نخست اتهامات مطرح شده به شیوا نظرآهاری است، من به شدت درباره رای احتمالی دادگاه نگران هستم.» به گفته شریف یکی از دلایل نگرانی وی این است که رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی شخص معینی است اما در پرونده خانم مفیدی دادرس دیگری حاضر شده بود. محمد شریف در خصوص اتهامات موکلش گفت: «به ایشان سه اتهام تفهیم شده است. یکی محاربه است، موضوع ماده ۱۸۶. دیگری اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم است، موضوع ماده ۶۱۰ و در نهایت تبلیغ علیه نظام است، موضوع ماده ۵۰۰."

شیوا نظر آهاری کیست؟

شیوا نظرآهاری متولد خرداد ۱۳۶۳فعال حقوق بشر، عضو هیئت موسس، دبیر سابق و سخن گوی فعلی کمیته گزارشگران حقوق بشر و فعال دفاع از زندانیان سیاسی است. او همچنین فعال حقوق کودکان کار، عضو انجمن زنان تارا، کمپین یک میلیون امضا، روزنامه‌نگار، وبلاگ نویس، و از دانشجویان محروم از تحصیل (برای کارشناسی ارشد مهندسی عمران است. شیوا نظر آهاری از سال ۱۳۸۱به کارهای حقوق بشری بخصوص حمایت از زندانیان سیاسی روی آورد و فعالیت خود را از "کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی" آغاز کرد.
در مرداد ماه ۱۳۸۳در اوج جوانی شیوا نظرآهاری، دبیر وقت کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی بود که در تجمع کمیته مزبور در جریان تجمع خانواده‌های زندانیان سیاسی در مقابل سازمان ملل بازداشت شد.
او مجددا در جریان نا آرامی‌های مربوط به اعتراضات به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، حوالی ساعت ۱۳:۳۰ روز یک شنبه، ۲۴ خرداد ماه ۱۳۸۸، توسط نیروهای اطلاعاتی در محل کار خود بازداشت شد.
شادی صدر وکیل مدافع او نیز صبح جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۸ در حالیکه از بلوار کشاورز قصد رفتن به نماز جمعه ۲۶ تیرماه ۱۳۸۸ را داشت توسط نیروهای لباس شخصی، با خشونت و بدون حکم قضائی سوار اتومبیلی شد و به مکان نامشخصی انتقال داده شد.
روز سه شنبه، ششم مرداد ماه ۱۳۸۸، شیوا نظرآهاری در گفت و گویی کوتاه با خانواده خود از زندان اوین اعلام کرد تا مدتی از امکان برقراری تماس تلفنی محروم خواهد بود. شیوا نظر آهاری، پس از گذراندن ۳۳ روز در سلول انفرادی بند ۲۰۹، در ۲۶ تیر ماه به سلول‌های عمومی بند مزبور منتقل و در طول این مدت تنها موفق به چند تماس کوتاه با خانواده اش شده‌است. او طی این مکالمات از ارائه درخواست ملاقات با خانواده خود خبر داده که تا به امروز چنین امکانی محقق نشده‌است.
در تاریخ ۲۳ مرداد سال گذشته وبگاه کانون زنان ایرانی اعلام کرد که شیوا بیش از ۲۰ روز است که حتی موفق نشده‌است به خانواده خود تلفن کند، و مامورین امنیتی به خانواده او گفته‌اند که وی ممنوع الملاقات است. از اینرو نگرانیهای جدی در زمینه سلامتی ایشان وجود دارد.
در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۸۸ پس از گذشت بیش از ۸۰ روز از دستگیری شیوا نظرآهاری، قوه قضاییه برای آزادی او درخواست قرار وثیقه بسیار سنگین پانصد میلیون تومانی نمود در حالیکه خانواده شیوا قادر به پرداخت چنین مبلغ هنگفتی نبودند. مادر شیوا به دادگاه انقلاب مراجعه و به قرار مزبور اعتراض نموده‌است اما بازپرس سبحانی (بازپرس پرونده شیوا) ضمن ممانعت از ادامه بحث گفته‌است: «پس بگذارید در زندان بماند.»
در پی مراجعات فراوان خانواده شیوا به دادگاه، در تاریخ ۲۵ شهریور از سوی قوه قضاییه قرار وثیقه وی از ۵۰۰ میلیون تومان به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان کاهش یافت. سپس با پرداخت این مبلغ توسط خانواده وی، شیوا نظر آهاری در ساعت ۲۱ تاریخ یک مهر ۱۳۸۸ به طور موقت از زندان اوین تا زمان تشکیل جلسه دادگاه آزاد شد اما این پایان کار نبود.
پس از درگذشت آیت‌الله منتظری برخی از کسانی که در مراسم ختم وی شرکت کرده بودند بازداشت شده‌اند. اما این بازداشت‌ها حتی اندکی پیش از رسیدن به مراسم ختم این فقیه منتقد و در راه قم انجام شد.شیوا نظرآهاری یکی از این افراد بود.

همه شجاعتهای یک زن

شیوا نظر آهاری در زمان آزادی مجددش به دادخواهی دختری پرداخت که در زندان اوین توسط بازجویش مورد تجاوز قرار گرفته بود. او به همراه دوستانش کمپینی را به نام «عاطفه نبوی»، دانشجوی بازداشت شده در راهپيمايی ۲۵ خرداد به راه انداخت. این کمپین تلاش می‌کرد تا عاطفه نبوی را از زندان آزاد کند.
او پس از آنکه با گذاشتن وثیه از زندان آزاد شد، خاطراتی از ملاقات خود با عاطفه نبوی در زندان اوین را منتشر کرد. در این خاطرات، عاطفه نبوی یکی از قربانیان شکنجه جسمی و جنسی معرفی شده است. نسرین ستوده، حقوقدان در باره بازداشت خانم نظرآهاری، و موکلش، عاطفه نبوی می‌گوید: مطابق اظهارات ديگر افرادی که به همراه خانم نظرآهاری چند ساعتی مورد بازداشت و بازجويی قرار گرفته اند، اتهام اصلی که برای خانم نظرآهاری و هومن فخارمقدم (که در آنزمان با قید وثیقه در مرخصی از اوین بسر میبرد) و دوستان ديگری که در آن اتوبوس بودند مطرح شده است اين بوده که چرا آنها مبادرت به ايجاد «کمپين عاطفه نبوی» کرده‌اند. همان طور که می دانيد موکل من، خانم عاطفه نبوی، فقط به دليل شرکت در راهپيمايی ۲۵ خرداد به چهار سال حبس تعزيری از سوی شعبه ۱۲ دادگاه انقلاب اسلامی محکوم شده و صراحتاً در حکم صادره عليه عاطفه اعلام شده که او به دليل فعاليت خانواده‌اش به چنين مجازات سنگينی محکوم می‌شود، يعنی مهمترين اصل حقوق کيفری که اصل شخصی بودن جرم و مجازات است در اين حکم ناديده گرفته شده است. به همين دلايل من فکر می کنم خانم نظرآهاری به درستی دست به ايجاد چنين کمپينی زده و از اين بابت هم تحت فشار قرار گرفته است. "

دشمن تراشی از نوع جمهوری اسلامی

ماموران امنیتی که از فردای عاشورا کلافه از اوج گیری اعتراضات مردمی بودند، به استراتژی خلق دشمنی سازمان یافته دست زدند و در ایران تلاش کردند تا با ترتیب دادن سناریوی مرتبط کردن فعالین حقوق بشر به سازمان مجاهدین خلق آنها را عامل اصلی اعتراضات خیابانی مردم جلوه دهند. به همین منظور آنها مدتهاست که با اعمال سخت ترین شکنجه ها بر روی مدافعین حقوق بشر و اعتراف گیری از آنها سناریوی خود را تکمیل کنند. امری که با توجه به مقاومت کسانی نظیر شیوا نظر آهاری و کوهیار گودرزی به شکست انجامیده و صدور احکام سنگین برای شیوا نظر آهاری را هم باید در همین راستا بررسی کرد.
اگر به زندانیان سیاسی در تمامی زندان های ایران رجوع کنید، به رغم باورها و ایدئولوژی های متنوع شان، یک چیز مشترک دارند. آن هم، شماره تلفن شیوا نظرآهاری است. شیوا نظر آهاری در شرایطی در آستانه دریافت حکم اعدام قرار دارد که در زمان آزادی اش هر روز، ساعت ها به درد دل های ایشان گوش می کرد و از دردهای شکنجه هایشان تا غم های دوری از دوستان و خانواده هایشان و حتی گله های رفیقانه از هم بندی ها و هم سلولی هایشان می شنید. بهتر است تا دیر نشده برای این فعال شجاع حقوق بشر کاری کرد. کاری که دست کم سایه شوم مرگ را از سر این مبارز خستگی ناپذیر دور کند. ما که که زندان بودیم شیوا برایمان خیلی کارها کرد. حالا نوبت ماست

۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

حکایت خزعلی از چت کروبی/بعد از افطار، شیخ را آوردیم پای مسنجر/ هرچند درآغازحمله ساندیس خورها راداشتیم، اما کنترل شد.

مهدی خزعلی: دیشب شیخ اصلاحات – مهدی کروبی – افطار منزل ما بود، مثل همیشه، ساده و بی تکلف، آزاده و شجاع، به کسانی که تلفنی دعوت کرده بودم نتوانستم بگویم که شیخ نیز مهمان ماست، چرا که یک تیم هفت هشت نفری شیخ را تعقیب می کنند، ظاهراً این عناصر خودسر موبایل ها راهم شنود کرده و رد شیخ را به آن عناصرخودسر می دهند! بحمدلله و المنه از برکت آقای احمدی‌نژاد، آن عناصر خودسر تخم مرغ و گوجه فرنگی ارزان از نارمک – همان بقالی سر کوچه احمدی‌نژاد اینا – تهیه کرده و همیشه یک صندوق پرهمراه دارند، وهر جا شیخ می رود، ازاو پذیرایی می کنند، نمی دانم خود خبرنگار فارس هستند یا در صندوق یک قبضه خبرنگار فارس اصل همیشه دارند که خبررا مخابره کند، مثل همیشه: ” در پاسخ تنی چند معدود فتنه گر فریب خورده بیگانگان( نظیر ۲۵ خرداد۸۸)، امواج خروشان امت امام و فدائیان ولایت، مراتب انزجار و نفرت خود را از میهمانی رفتن سران فتنه با تخم مرغ و گوجه فرنگی( که خود نمادی از فرنگی بودن است) ابراز داشتند. اصلاً چه معنی دارد سران فتنه روزه بگیرندوافطاربکنند، گرفتن و کردن از شئون حکومت است ! درثانی؛ مگرما از آقایان بد پذیرایی می کنیم که هر کس و ناکسی بخواهد فتنه گران را میهمان کند، خودمان بیش از یک سال است که تمام وقت در اوین و کهریزک ورجایی شهر از اصحاب فتنه پذیرایی مبسوط می کنیم. علی ای حال، جلسه صمیمی و گرمی بود و بعضی از بستگان بابت شنیدن غیبت شیخ – که البته ناگزیرند – از او حلالیت طلبیدند! زیاد حاشیه رفتم، بچه آخوند بالای منبر برود، باید یا برق را قطع کرد یا منبر را چپ کرد، یا مسجد را – مثل جامع کرمان، که معلوم نشد کار کی بود!- به آتش کشید، یا مستمعین اوبروند، یا از انصار و حاج سعید کمک بگیرند و اگر نشد همان صندوق گوجه و تخم مرغ کارساز است! بله، بعد از افطار، شیخ را آوردیم پای مسنجر، بیش از۴۰۰ نفر در تالار بودند، کسانی که دیگر نگران سخن خود نبودند و بی پروا سخن می گفتند، هرچند درآغازحمله ساندیس خورها راداشتیم، اما کنترل شد، اینبار آقایان در دنیای مجازی از حمایت یگان ویژه و گارد برای حمله به کروبی برخوردار نبودند، جلسه صمیمی و خوبی بود، سئوال و پرسش انجام شد و بعد از شیخ، آقای پالیزدار در جمع میهمانان تالار به سئوالات پاسخ گفت. تجربه خوبی است، امیدوارم همه مسئولین در تالارهای مجازی شرکت کنند و پاسخگوی مردم باشند. در ذیل گزارش خبرنگاران سبز از این نشست مجازی تقدیم می شود.

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

کروبی: مردم هر حکومتی بخواهند خواهم پذیرفت

اختصاصی خبرنگاران سبز/ سیاست/ رهبران سبز/ امیر پارسیان: به پيشنهاد و کمک برخی از کنش‌گران سبز، شب گذشته (۲۶ مرداد ۸۹) گفت‌وگویی صریح و صمیمی در يکی از اتاق‌های اينترنتی با هماهنگی دکتر خزعلی برگزار شد که مهمانان ويژه آن حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی کروبی بود. پرسش‌های این نشست بیشتر در باره روز قدس، پی‌گیری وضع زندانیان، اختیارات ولایت فقیه، تغییر قانون اساسی، حکومت سکولار و راه‌کارهای پیش‌روی جنبش بود. مهدی کروبی ضمن اعلام شرکت خود در راه‌پیمایی روز قدس از مردم خواست با رعایت هوشیاری تمام حتما در این راه‌پیمایی شرکت کنند. با تشکر ویژه از دکترمهدی خزعلی که تشکیل دهنده این نشست بودند اميدواریم گفت‌وگوهایی اینچنین باز هم برگزار شود تا رابطه‌ بین مردم و رهبران سبز و کنش‌گران هر چه نزدیک‌تر و قوی‌تر شود. در اين جلسه کنش‌گران جوان پرسش‌های خود را با صراحت از آقای کروبی پرسيدند و ایشان نیز با شکيبايی به آنها پاسخ داد. البته به دلیلی کمبود وقت تمامی پرسش‌ها (از جمله پرسش‌های سایت خبرنگاران سبز) فرصت مطرح شدن پیدا نکرد گرچه برخی از پرسش‌های ما از زبان دیگر حاضران پرسیده شد. به دلیل اینکه شاید برخی از افراد حاضر در جلسه مایل نباشند صدایشان پخش شود از قرار دادن فایل صوتی معذوریم ولی فايل صوتی اين گفتگو در اختیار خبرنگاران سبز محفوظ می‌باشد. یادآوری:‌ متن زیر چکيده‌ای از جلسه "۲۶ مرداد" است. موارد کم‌شمار داخل پرانتز برای توضیح افزوده شده‌اند. از اعضای اتاق: آيا برنامه‌ای برای روز قدس داريد؟ آيا ممکن است باز هم حکايت ۲۲ خرداد تکرار شود و دعوت در شب قبل پس گرفته شود؟ ديده شده که با اين پس گرفتن دعوت باز هم مردم به خيابان ها آمده‌اند؛ البته برداشت‌ها از اين کار شما هم مثبت بود و هم منفی. آیا در مورد تشکيل هسته ی اوليه برای تجمعات روز قدس برنامه‌ای داريد؟

۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

آقاي موسوي،کروبي،دوستان سبز!دوستانمان راشکنجه ويابه اعدام محکوم کردند،بازهم براي روزقدس برنامه اي نداريم؟!

بازهم سکوت خواهيم کرد؟!آقاي موسوي،کروبي وهموطنان سبزمن!سال گذشته درتظاهراتهايي شرکت ميکرديم که آن هنگام عزيزاني کنارمابودند،شعارميدادندوقرارتظاهرات بعدي راميگذاشتن که اينک ياشهيدشدندوياروانه زندان،هم اينک ياشکنجه ميشوندويابه اعدام محکوم/پس چراسکوت کرده ايم؟!/ازظلمهايي که برماميرودراضي هستيم؟ماه رمضان مردم رابجرم خوردن وياآشاميدن درماشينشان مجازات ميکنند،ماشينشان راتوقيف وهمواره باباتوم به دنبال افرادي ميگردندکه مچ آنها رابراي روزه خواري بگيرندوبه اين بهانه کامشان شيرين شود/بازهم سکوت خواهيم کرد؟/کشوررا به سمت جنگ ميبرند و با سياستهاي غلط،اقصادرا فلج و کام فقر مردم را تلخ تر مي کنند،سفره هايمان نه تنهابوي نفت نگرفت بلکه آتشي خانمان سوز،همان قطعه نان وخرده نمکي را که در آن مانده بود رادر خود بلعيد/ باز هم سکوت خود را نخواهيم شکست؟!ازفرط واردات بي رويه،نه صنعتي ماند،نه از کشاورزي اثري و نه از کارخانه ها و کارگاه ها خبري، حال هم که با يک بازي عوام فريبانه جشن خودکفايي گندم را بايد بگيريم!/شما را به خدا باز هم سکوت خواهيم کرد؟!به خدا قسم که روزگار خوشيمان را مي گذرانيم و بايد ازاين خوشي ها استفاده کنيم چراکه زندگي را آنقدر به کاممان تلخ وايران را در قعر بدبختي فرو خواهند برد که از يک کشور جنگ زده و ويران هم بدتر باشد

۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

در منطقه نارمک تهران در اطراف خانه احمدی نژاد دهها مرکز "جن" گیری برپا شده

در تکمیل مطالب مربوط به تئوری آخرالزمان و نابودی ایران، موارد زیر حائز اهمیت است:
احمدی نژاد برای نابودی مملکت با کسانی در ارتباط است که هیچکدامشان امام زمان نیستند. مطالبی را مدتی پیش در پیک نت خواندم که درباره پیرزنی در محله نارمک و در همسایگی احمدی نژاد بود. این مطلب مرا برآن داشت که به آدرس مربوطه در چهار راه "سرسبز" رفته و شخصا این موضوع را بررسی کنم و عملیات این پیرزن را در بالکن منزلش ببینم. عین واقعیت را منتشر کرده بودید. احمدی نژاد و رحیم مشایی از چنین افرادی برای ترویج خرافات استفاده می کنند و آنرا به حساب امام زمان می گذارند. تا دیر نشده قبل از اینکه آمریکا و همپیمانانش ایران را نابود کنند باید این بساط را جمع کرد. جالب آنکه پیرزن مربوطه به نظر نامسلمان می آید و جای تعجب است که احمدی نژاد چطور ارتباط با امام زمان را با استفاده از یک پیرزن نامسلمان برقرار می کند. نهایتا به اطلاع می رسانم که حلقه اصلی این فتنه در منطقه نارمک و اطراف محل زندگی احمدی نژاد قرار داشته و مراکزی چون کلانتری هفت حوض، مسجد حجتیه، مسجد بانوان چهار راه تلفن خانه، هیات پیروان شرق تهران، ستاد مرکزی حفاظت اطلاعات مستقر در کنار کلانتری مسجد هفت حوض، مسجد سمنگان و بسیجیان مستقر در این مکان ها همگی با این شبکه جن گیر که برخی از آنها در کوچه های بن بست این منطقه پراکنده هستند ارتباط دارند. به عنوان سرگرمی هم که شده سری به این محله بزنید و دستمال های بسته شده به در خانه ها را که بعنوان دخیل آویزان شده را ببینید. جالب آنکه برادران این پیرزن نیز ازپرسنل نیروی انتظامی و قوه قضاییه اند که در همین محله و همسایگی احمدی نژاد زندگی می کنند.

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

بنزین به هواپیمای ایرانی نمی دهند هوایپمای زائران ایرانی در عربستان سعودی به گل نشسته!

من یکی‌ از خوانندگان شما هستم و این اولین بار است که برای شما می نویسم و از شما خواهش می‌کنم که اسم و آدرس مرا کاملا محفوظ بدارید. با تشکر از شما.
من از طریق یکی‌ از بستگان نزدیکم که به حج رفته است با خبر شدم که زائرینی که با شرکت های هوایی ایرانی‌ مثل "ایران ایر" به عربستان سعودی برای اجرای مراسم حج سفر کردند در حال حاضر نمیتوانند به ایران بازگردند. دلیل این مسئله نداشتن بنزین و نفروختن بنزین به شرکت های هوایی و هواپیماهای ایرانی‌ است که این به نظر من میتواند به تحریم های اخیر مربوط باشد. به زائرین گفته شده است که تا اطلاع ثانوی باید با خرج خودشان در عربستان سعودی بمانند. بعضی‌ از این زائران اکنون ۱۰ روز است که در این کشور با خرج خودشان سرگردان اند. شرکتهایی که برای سفر حج در ایران اسم نویسی می کنند، با دریافت مبلغ کلانی زائرین را راهی‌ سفر حج می کنند ولی‌ اکنون از پرداخت مخارج این زائرین سرگردان خودداری می کنند.

۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

در نماز جمعه تهران: نماز با ولایت نماز می شود; «ولایت» برتر از نماز، روزه، و حج است!

آیت الله محمدعلی موحدی کرمانی، عضو مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی و از سخنرانان خطبه های پیش از نماز جمعه در تهران می گوید: "بلا این است که انسان، با حاکمیتی که به هوای نفس و شیطان می دهد، نمی تواند به واقعیت ها دست یابد. انسان البته نماز می خواند، روزه می گیرد و دعا می کند اما در حاکمیت شیطان است." این نماینده مجلس خبرگان، با اشاره به این که "خوارج هم نماز می خواندند"، «ولایت» را برتر از نماز، روزه، و حج دانسته و افزوده است که "اگر ولایت کنار نماز باشد، نماز، نماز می شود."

==============================================================================
جبهه مشارکت:رسیدگی به پرونده کودتای انتخاباتی را به دیوان عالی کشور ارجاع دهید
نوروز: جبهه مشارکت ایران اسلامی با انتشار نامه ای خطاب به صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه از وی درخواست کرده است دیوان عالی کشور را را مامور رسیدگی به کودتای انتخاباتی سال گذشته که سردار مشفق نیز بر آن صحه گذاشته است بنماید.

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

کمتراز ۲۰روز به راهپيمايي روزقدس مانده است/رهبران جنبش ازمردم براي حضوردرراهپيمايي دعوت مي کنند و يا مردم از رهبران؟!

روزقدس سال گذشته،باتعيين مسيرتوسط مهدي کروبي ازميدان هفت تير،يک راهپيمايي باشکوه ازسبزهادرتاريخ ايران ثبت شد.راهپيمايي اي که نقطه عطفي براي حرکات بعدي جنبش سبزشد/اماروزقدس۸۹(۱۲شهريور)چه خواهدشد؟جنبش سبزچه تصميمي براي اينروزگرفته است؟رهبران جنبش ازمردم براي شرکت درراهپيمايي دعوت ميکنندويامردم ازآنها ميخواهندتا بيانيه اي داده و به آنهابپيوندند؟والبته سوالهاي بسياري ديگرکه هم اکنون جنبش سبز براي اينروزباآنها مواجه است،وجود داردکه بايدهرچه زودتربه آنهاپاسخ داده شودوتصميمي براي روزقدس ۸۹گرفته شودتااگرتصميم شرکت درراهپيمايي است ازهم اکنون شروع به اطلاع رساني کنيم.

مهندس میرحسین موسوی : اهداف بلند و شرافتمندانه جنبش سبز می تواند لغزش های جامعه را کاهش دهد

در آستانه ماه مبارک رمضان جمعی از جوانان و دانشجویان استان های قم، خراسان رضوی و چهارمحال بختیاری با مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد دیدار و گفت وگو کردند. به گزارش خبرنگار کلمه، در این دیدار صمیمانه نمایندگان استان‌ها هر یک در سخنانی شرایط اجتماعی و سیاسی استان‌های خود را گزارش دادند. از جمله مهمترین نکاتی که توسط نمایندگان استان‌ها در این نشست مطرح شد می‌توان به مواردی چون برگزاری فعال جلسات دانشجویی به رغم امنیتی و پلیسی شدن فضای دانشگاه ها، ضرب و شتم دانشجویان در دانشگاه توسط لباس شخصی ها و در تنگنا قرار دادن شدید دفاتر احزاب و تشکل های سیاسی استان اشاره کرد. همچنین در این نشست صمیمانه جوانان عنوان کردند که علی رغم تمام تمهیدات و محدودیت هایی که در شهرستان ها وجود دارد جنبش سبز در میان اقشار مختلف جامعه نفوذ بیشتری کرده است. از طرفی دیگر، جوانان حاضر در جلسه به بیان دغدغه های خود درباره وضعیت اقتصادی و معیشت مردم، بیکاری های فزاینده و رشد اعتیاد و آسیب های اجتماعی در استان های خود پرداختند. پس از ارائه گزارش از سوی نمایندگان استان ها، مهندس موسوی و دکتر رهنورد طی سخنانی ضمن خوش آمد به بیان دیدگاه های خود پرداختند. میرحسین موسوی ابتدای این دیدار ضمن تبریک پیشاپیش فرارسیدن ماه مبارک رمضان به خبر پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی اشاره کرد و گفت: “اعتصاب پر محتوا و امید بخش زندانیان به تدریج نتایج موثر خود را هویدا می کند و من به این زندانیان غیور که اعتصاب خود را شکستند و نتایج آن را هم دیدند تبریک می گویم.” میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به شیوع دروغ و بداخلاقی در جامعه گفت: “امروز جنبش سبز این قدرت و توان را دارد که همه نگرانی های اخلاقی را که دوستان گه گاه به آن اشاره می کنند و البته از سر دلسوزی و تعهدات ملی هم هست، سامان دهد.” وی افزود: “باید در نظر داشته باشیم که انحرافات اجتماعی، محصول کژی ها و کژاندیشی ها و به ویژه شیوع دروغ و دروغ پردازی هایی است که اقتدارگرایان برای ملت به وجود آورده اند و به همین دلیل هم بر آن باورم که اهداف بلند و شرافتمندانه جنبش سبز می تواند لغزش ها را در جامعه کاهش دهد. اکنون ما شاهد آن هستیم که دلبستگان اهداف بلند جنبش سبز به شدت به اصول اخلاقی پایبند هستند.” نخست وزیر هشت سال دوران دفاع در ادامه با اشاره به سخن یکی از دانشجویان در مورد ارتباط با روحانیت و مراجع گفت: “ارتباط نسل جوان با مراجع و روحانیت اهمیت بسیاری دارد و باید در کنار آن شرح ارزش ها، آرمان ها و اخبار مربوط به جنبش سبز به روحانیت و مراجع عظام برسد.” موسوی همچنین با اشاره به سوال یکی از حاضران گفت: “همان طور که همه بدان واقفیم و قانون اساسی نیز در بند ۲۷ به آن اشاره کرده اعلام خواست ها، مطالبات و حق اجتماعات جزو حقوق روشن مردم است و کسی نمی تواند این حق را از مردم سلب کند در نتیجه هرزمان که مردم لازم ببینند از این حق استفاده خواهند کرد و منتظر پیام من و امثال من نخواهند بود.” وی افزود: “بازگشت بی کم و کاست به قانون اساسی یعنی آنکه نمی توان به یک بخش قانون اساسی اعتنا شود و بخش دیگر آن فراموش گردد. نادیده گرفتن بخش هایی از قانون اساسی به ویژه حقوق ملت بقیه اصول را هم بی معنا می کند چراکه قانون اساسی یک میثاق یکپارچه است”. میرحسین موسوی در ادامه سخنانش این پرسش را مطرح کرد “کسانی که حتی حاضر نیستند یک بار از حقوق شهروندی نام ببرند یا از حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود خود نام ببرند چگونه می توانند مدعی پیمانی باشند که بین مردم و حکومت بسته شده ؟” و در عین حال یاد آور شد: “شکستن این پیمان به عدم مشروعیت حاکمیت منتهی می شود و کافی است رفتار شورای نگهبان قانون اساسی با قانون اساسی مورد توجه قرار گیرد تا ببینیم چگونه به بیراهه رفته ایم.” موسوی در پایان تاکید کرد: “امروز در وضعیتی هستیم که نه قانون اساسی که حتی آئین نامه های ساده و ناقص زندان ها توسط زندان بان ها رعایت نمی شود”.

۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

اقدام علیه امنیت کشور؛ یا معنی امنیت را نمی دانند یا



دکتر مهدی خزعلی در وبسایت خود نوشت : دیروز رفتم گواهی عدم سوءپیشینه بگیرم، رییس مرکزتشخیص هویت با شرمساری برگه ای به دستم داد، سخن از چهار اتهام دربازداشت ۲۵ خرداد ۸۸ بود! نمی دانم، من که هنوز در مرحله بازپرسی و تحقیق هستم، هنوزکیفرخواستی صادر نشده ، دادگاهی تشکیل نشده است، تازه بعد از تجدید نظرخواهی و رای دادگاه تجدید نظر و اجرای احکام، نهایتاً سوءپیشینه می شود، ظاهراً در پرونده های امنیتی اول سوءپیشینه می شود و بعد اتهام وارد می شود!
راستش ما برای همکاران پزشکمان که مطب شلوغی داشتند، به طنز می گفتیم، نسخه ها را از قبل چاپ می کنند که در وقت صرفه جویی شود! اما در اتاق بازجویی بند ۲۰۹ اوین، با این صحنه مواجه شدم، یک بسته کاغذ (A4) روی میز بود، اول فکر کردم سفید است، دیدم خیر، این ها برگ تفهیم اتهام است که برای تسریع در کار یک نفر با خط خوش نوشته و در تیراژ بالا تکثیر شده است، با خود گفتم : چه می شود، همین ها را در دولت الکترونیک درسایت قراردهند وهمه مردم تفهیم اتهام شده و بصورت آنلاین و پیپرلس به اتهام همه رسیدگی شود، می دانید چه انقلابی در دادرسی بوجود می آید، شما می توانید در عرض ۲۴ ساعت هفتاد میلیون برگ تفهیم اتهام داشته باشید! ورود اطلاعات آنهم برایتان رایگان می شود! اصلاً می توانید به هر نوزاد متولد ۱۳۸۹ همراه دفترچه حساب پس انداز یک برگ تفهیم اتهام هم بدهیم.
بگذریم و اما اتهامات من:
اتهام نخست: ” اقدام علیه امنیت کشور! “: خجالت نمی کشید؟ کشوری که در آن آقایی و حکومت می کنید حاصل تلاش ما رزمندگان بسیجی بوده است، به قول آن بسیجی خیبری:” اگر ما برای شما امنیت نیاورده بودیم، امروز به صدام می فرمودید: آق بابا یا شاید هم آق دایی! ” یا معنی امنیت را نمی دانید یا منظور شما از کشور چیز دیگری است! واضح بفرمایید، کشور چیست؟ زید و عمر و بکر کشور است؟ یزدی و مصباح و جنتی کشور است؟ احمدی و مشایی و کردان کشورند؟ ما امنیت چه کسانی را به خطر انداخته ایم؟ امنیت دزدان و رهزنان، امنیت کشور است؟ چه شده است؟ جاعلان و دروغگویان، بر مسند وزارت و وکالت نشسته اند و بسیجیان و جان برکفان در بندند! امنیت کشور یعنی معادن سنگ حضرت آیت الله، پرونده لاستیک دنای حجه الاسلام و المسلمین، کارخانه قند معظم له یا املاک دماوند مد ظله العالی! کدام به خطر افتاده است؟ امنیت کشور را شما با ندانم کاری و ماجراجویی به ورطه خطر کشانده اید نه ما! تمامیت ارضی ما دارد فدای قدرت طلبی عده ای خاص می شود، منابع ، ذخایرو توان بالقوه و بالفعل ما به حراج می رود، همه کشورها کوچک عالم از کیسه خان بهره برده اند تا شهوت جلب توجه او ارضاء شود. از بولیوی و مالی گرفته تا سنت وینسنت!
اتهام دوم: ” فعالیت تبلیغی علیه نظام، باز همان سئوال، نظام چیست و کدام است؟ نگویید نظام شخص است، که این بزرگترین خیانت در حق ملت است که سرنوشت او را به جان اشخاص گره بزنیم، مدیر خوب کاری می کند که امور شرکتش به او وابسته نباشد و در غیاب او، همه کارها منظم انجام شود. اگر دیدید که کشوری به افراد خاصی وابسته است و بدون آنها منافع ملی به خطر می افتد، بدانید که آنها خائنند!
این اتهام آنقدر بی پایه و اساس، بی در و پیکر و گل و گشاد است که به هر کس که بخواهید می چسبد، چون نظام یعنی هر کس و هر چیزوهرحیوان مرتبط با آقایان، اگر حرفی بزنید که به گوشه عبای آقایان برخورد، یا اگر به اسبشان بگویید یابو، یا خدای ناکرده ، زبانم لال بگویید که بالای چشمان مبارک دو قواره ابروست، مصداق تبلیغ علیه نظام است! نه، مسئله بغرنج تر از این حرفهاست، سلسله مراتب را که یادتان نرفته است، درهمه پاسگاه ها نصب است، اگر به رفتگر محله انتقاد کنید، به شهردار و فرماندار و استاندار و وزیر کشور و رییس جمهور خرده گرفته اید، اوهم که توسط رهبر تنفیذ می شود، پس تو به رهبر تعریض کرده ای و رهبر هم که نایب امام عصر است و امام هم خلیفه خداست ! پس کارت به جایی رسیده که بر حق تعالی خرده می گیری، تو پاک مرتدی و مهدور الدم، خونت حلال و مالت مباح و زنت حرام ( البته بر تو!) است.
اتهام سوم: “همکاری با دولت متخاصم! “ قانون دولت متخاصم را تبیین کرده است، دولتی متخاصم شناخته می شود که یا با اعلان جنگ، با او در حال جنگ باشیم یا آتش بس بین جنگ، تا آن جا که من می دانم، با هیچ دولتی در جنگ نیستیم، پس دولت متخاصم چه معنایی دارد؟ از دادیار- که جوانی خام بود- پرسیدم، گفت:” آمریکا، اسرائیل، انگلیس و فرانسه ، دول متخاصم اند!” عرض کردم، خوب ما را در جریان جنگ می گذاشتید، بسیجی نمی خواستید که روی مین برود؟ در ثانی؛ من با کدام یک از این دول متخاصم همکاری داشته ام؟، من که حتی با آبدارچی پستخانه هیچ دولتی همکاری یا کمترین ارتباط نداشته ام!
گفت:” با رادیو فردا، بی بی سی و صدای آمریکا مصاحبه کرده ای! عرض کردم: ” اولاً؛ رادیو و رسانه دولت نیستند، در ثانی ؛ خبرنگاری زنگ می زند و نظر مرا جویا می شود، اگر مصاحبه با رسانه های خارجی همکاری با دول متخاصم است، اول مجرم، احمدی نژاد است، ۹۰ درصد مصاحبه های او با خارجی هاست و آمریکایی ها سهم ویژه ای دارند! او را در بندش کنید، تازه دارد جغرافیای جهان را هم عوض می کند، انگلیس را به غرب آفریقا می فرستد و ۱۰۲ هزار کیلو متر مربع به مساحت ایران اضافه می کند( کشور گشایی پشت تریبون!)، آقای محصولی را که می شناسید، می آید بر اساس فرمایش ایشان، ۱۰۲ هزار کیلو متر مربع قطعه بندی می کند و برای نورچشمی ها و فلان ارگان و بهمان سازمان سند می زند، فردا این زمین ها صاحب پیدا می کند و خر بیار و باقالی بارش کن!
اتهام چهارم من از همه جالب تر است! در برگه نوشته بود: ” تشویق اذهان عمومی نمی دانم از کی تا به حال تشویقهم جرم است! نگویید: ” شنونده باید عاقل باشد ” می دانم گوینده را حرجی نیست! اما اگر منظور آقایان تشویش اذهان عمومی است که آقای احمدی نژاد را باید هزار بار گرفته باشند! و سخت در زنجیرش کنند!
علی ای حال، این روزها مردم به این برگه ها افتخار می کنند! آنرا حسن سابقه دانسته و قاب می گیرند، من نیز آنرا در اتاقم نصب خواهم کرد، در کنار پلاک های جبهه، در کنار عکس برادر شهیدم، درکنار آلبوم رد صلاحیت! بالاتر ازلوح های ناشر برگزیده و کتاب سال و تقدیر نامه ها، اتاق من پر است از برگ افتخار! به همه آنها می بالم. اما این چیز دیگری است، این از همه خالص تر است! این ” حسن پیشینه “را قاب می گیرم.


سردار مشفق که مستند به سخنرانی او در مشهد، 7 عضو رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت علیه کودتاچی های 22 خرداد اعلام جرم کرده اند کیست؟

7 زندانی سرشناس سیاسی که از رهبران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت هستند و سابقه 30 سال حضور در جبهه و جنگ و حکومت دارند، مستند به سخنرانی مقامی امنیتی بنام مشفق کرده اند که از سرداران امنیتی سپاه است.
سردار مشفق کیست؟
یکی از نام های او برادر "بهشتی" است و درابتدا با همین نام به تیم امنیتی سعید امامی پیوست و از طراحان قتل های زنجیره ای شد. بعدها روح الله حسینیان، نماینده کنونی مجلس نیز به همین تیم پیوست. پس از کودتای 22 خرداد؛ رئیس دانشکده وزارت اطلاعات شد و سر بازجوی مشهورترین چهره های اصلاح طلب دستگیر شده و زندانی شد. پشت سر این زندانیان که با چشم بند بازجوئی می شدند می ایستاد و بازجوئی های توام با شکنجه را رهبری می کرد. حاصل این بازجوئی ها را بصورت یک گزارش تحلیلی- اطلاعاتی خدمت علی خامنه ای می برد.
نام دیگر او "احمد جهان بزرگی" است و با همین نام، به جمع شاگردان مصباح یزدی پیوست و در واقع از شاگردان نسبتا قدیمی اوست. پس از کودتای 22 خرداد، با همین نام و بعنوان عضو هیات علمی پزوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در جلسات انصار حزب الله و بسیجی ظاهر شده و نتیجه برخی بازجوئی های زیر شکنجه و اعتراف گیری ها از رهبران مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت و کارگزاران را بعنوان اسناد معتبر کشف "فتنه" برای آنها خوانده و زمینه توحشی را فراهم می کرد که آنها در مقابله با تظاهرات خیابانی مردم از خود نشان دادند.
به این ترتیب، صحبت از سرداری است با 3 نام و 3 چهره، در سپاه، زندان، همایش های بسیج و انصار حزب الله و بیت رهبری و سازمان امنیت سپاه و وزارت اطلاعات نقش آفرین است و یکی از اعضای ستاد کودتای 22 خرداد. تکیه گاه او بیت رهبری، شورای فرماندهان سپاه و رئیس ستاد کل نیروهای نظامی، مصباح یزدی و احمد جنتی است. با چنین تکیه گاهی، مگر آن که همین جمع تصمیم به خاموش کردن ابدی او بگیرد. کاری که با سعید امامی و احمد خمینی کردند. در غیراینصورت اعلام جرم 7 عضو رهبری جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی تا زمانی که خانه تکانی بزرگ در حاکمیت آغاز نشود، رسیدگی نخواهد شد. اما، آن اعلام جرم، درعین حال که یک سند تاریخی است، افشاگری بزرگی است که نه تنها در میان مردم، بلکه در میان بدنه و حتی برخی فرماندهان سپاه نقش آگاهی بخش را ایفاء خواهد کرد. بویژه در سپاه پاسداران و بخش سالم اندیش جناح راست که بتدریج با "فتنه" واقعی آشنا می شوند!
جزئیات اطلاعات که در بالا به آن اشاره شد، در شماره 16 تیرماه گذشته، به نقل از نامه‌ای که برای انتشار دراختیار پیک نت قرار گرفته بود منتشر شد، که آنرا می توانید از اینجا بخوانید.

۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

با امضای 7 زندانی سیاسی سرشناس و مستند به نوار سخنرانی سردار مشفق خطاب به رئیس قوه قضائیه اعلام جرم علیه ستاد کودتای 22 خرداد

بسمه تعالی
تاریخ: 3/5/1389
ریاست محترم قوه قضائیه
ریاست محترم سازمان قضایی نیروهای مسلح
با سلام. ما امضاء کنندگان این شکایت، تعدادی از قربانیان پرونده سازی ها و خلاف کاری های گروهی استبداد طلب ازجمله عده ای از نظامیان قانون شکن، درجریان انتخابات ریاست جمهوری دهم و پس از آن هستیم که از سوی همان گروه دستگیر و متهم به اقدام علیه امنیت کشور شده ایم و بر اساس آن با احکام ظالمانه، به زندان های طویل المدت و محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم گردیده ایم.
اخیرا سخنرانی سردار مشفق یکی از مسئولین ارشد اطلاعاتی قرارگاه ثارالله که ماه ها قبل در جمع عده ای از روحانیون در مشهد ایراد شده ، منتشر گردیده است . محتوای این سخنرانی که تاکنون از سوی هیچ نهاد حکومتی تکذیب نشده ، سند مهمی در جهت روشن شدن مسائل پشت پرده انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث بعد از آن است. این سند نشان دهنده اقدامات خلاف قانون گروه استبداد طلب پیش گفته، در جریان انتخابات و پس از آن است. اقداماتی که در افکار عمومی کودتای انتخاباتی نام گرفته است.
ما با ارائه نسخه ای از این سند ( لوح فشرده صوتی و متن سخنرانی سردار مشفق) و تشریح ابعاد مطرح شده در این سند درباره عملکرد سخنران و همفکران و همراهانش در این دوره و تفکرات خطرناک آنان، نسبت به اقدامات خلاف قانون این گروه مداخله گر در انتخابات اعلام جرم می کنیم. همچنین شکایت خود را نسبت به اکاذیب و اتهامات بی اساس مطرح شده در این سخنرانی، علیه منتقدان و معترضان روند انتخابات ریاست جمهوری دهم از جمله امضاء کنندگان این متن، ارائه می نمائیم.
این سند که برای توجیه عملیات غیر قانونی برنامه ریزی شده این گروه در دو سال گذشته و تخریب یاران صدیق امام و خدمتگزاران این مرز و بوم ایراد شده، صریحا پرده از روی مداخلات غیرقانونی این گروه نظامی و اطلاعاتی در جهت پیروز کردن آقای احمدی نژاد در انتخابات دور دهم و جلوگیری از پیروزی نامزدهای دیگر برمی دارد و مقاصد و تدابیر آنان درجهت زمینه سازی برای هرگونه اقدام خلاف قانون از جمله مختل کردن فعالیت نمایندگان نامزدهای رقیب در شعب اخذ رای در سراسر کشور را روشن کرده و به عبارت مشهور برنامه کودتای انتخاباتی این اقلیت تمامیت خواه، به مدد استفاده از اسلحه، سایر ابزار های پلیسی و اطلاعاتی و زندان را برملا می کند. سخنران تصویر ذهنی برنامه ریزان کودتا درمورد منتقدان سیاسی وضع موجود و معترضان به انتخابات ریاست جمهوری دهم، خطرات ناشی از شکست آقای احمدی نژاد و ضرورت کمک به پیروزی وی را ترسیم و با زبان نقد مخالفان، ابعاد فعالیت عملیاتی - اطلاعاتی دو ساله این جریان را تشریح می کند. در این سخنرانی، گوینده تقریبا تمام اقدامات مهم پس از انقلاب اسلامی را به جز دوره آقای احمدی نژاد زیر سوال برده، یاران امام خمینی را، جز رهبری نظام، به "بی دینی"، "جاسوسی"، "فساداخلاق"، "قدرت طلبی" و "براندازی" متهم می کند. این سند نشان دهنده واقعیت های زیر است:
سند نشان می دهد که این گروه پیروزی آقای احمدی نژاد را پیروزی مقام رهبری و شکست وی را شکست ایشان تلقی و با نسبت دادن چنین نظری به مخالفان آقای احمدی نژاد، فعالیت سیاسی مخالفان وی را توطئه علیه رهبری و نظام توصیف می کند و با این توجیه، دخالت های غیر قانونی همه جانبه برای خنثی کردن فعالیت های قانونی رقبای انتخاباتی آقای احمدی نژاد و شکست آنان را وظیفه خود می داند.
طبق این سند آقای احمدی نژاد نه فقط از همان ابتدا نامزد قطعی این گروه تمامیت خواه بوده، بلکه گروه مذکور از مدت ها قبل از انتخابات ریاست جمهوری و حتی پیش از قطعی شدن کاندیدای رقیب ( آقای خاتمی و یا آقای موسوی)، تصمیم قطعی خود را برای حذف یا شکست رقبای او اتخاذ کرده بود. این گروه از مراحل آغاز فعالیت های انتخاباتی، نامزدهای رقیب را نه با هویت کاندیدای رسمی انتخابات ریاست جمهوری، بلکه به عنوان "دشمن" تلقی و با بهره گیری از همه ابزارهای اطلاعاتی و نظامی پنهان، به تضعیف، ارعاب، اخلال در فعالیت های قانونی و نهایتا مختل ساختن ابزارهای نظارتی رقبای انتخاباتی اقدام کرده است.
سند نشان می دهد که این گروه قانون ستیز، صحنه رقابت های انتخاباتی را صحنه نبرد با "دشمن" تلقی و براساس تخیلات و توهمات خودساخته، خود را برای عملیاتی تمام عیار آماده کرده و در چنین چارچوبی وارد عمل شده است. سخنرانی سردار مشفق سرشار از ادبیات و استعاره های جنگی، اطلاعاتی و امنیتی است. او از تعابیری چون : لشکر کشی، براندازی، لشکر انسانی، سربازان گمنام، رخنه، اقدام عملیاتی، عملیات سنگین روانی، ضربه نهایی، سلاح و تجهیزات، خاکریز، شناسایی، زمین گیر کردن، اتاق جنگ و......برای توصیف رقبای انتخاباتی آقای احمدی نژاد به عنوان "دشمن" و شیوه مقابله با آنها استفاده می کند. از نظر گوینده پیروزی آقای احمدی نژاد نه یک پیروزی انتخاباتی، بلکه یک پیروزی تمام عیار در مبارزه با "دشمن" است. گوینده که این گروه و همفکران و همراهانش را تنها جریان سیاسی صالح نظام و با قدری فراخ نگری کل نظام تلقی می کند، این پیروزی را پیروزی "نظام" می خواند. در این طرز تلقی، ستاد انتخاباتی رقیب، ستاد جنگی و "اتاق جنگ دشمن" ترسیم شده است. گوینده اقدامات غیر قانونی گروه مذکور را برای تخریب ستاد انتخاباتی و امکانات نظارتی رقبا در انتخابات، به عنوان تخریب "اتاق جنگ دشمن" تشریح و به آن افتخار می کند. دراین تعریف هر فعالیت سیاسی رقیب، توطئه "دشمن" و هر کوشش غیر قانونی و خلاف کاری این گروه برای حذف نامزد رقیب و ناکارآمد کردن ستاد انتخاباتی وی وظیفه مقابله با "دشمن" تلقی می شود.
این سند به صراحت نشان می دهد که طراحان این عملیات نظامی- اطلاعاتی، از ماه ها پیش از انتخابات، فعالیت های اطلاعاتی و امکانات خود را برای کنترل جریان های رقیب آقای احمدی نژاد بکار گرفته اند. سردار مشفق به صراحت درباره چگونگی منصرف کردن رقیبان آقای احمدی نژاد، از نامزد شدن در انتخابات و ارائه "اسناد اطلاعاتی" برای این منظور و همچنین تلاش برای ایجاد اختلاف میان رقبا و مخالفان آقای احمدی نژاد با استفاده از اقدامات اطلاعاتی سخن می گوید.
این سند نشان می دهد که گروهی از صاحب منصبان نظامی- اطلاعاتی، به رغم ممنوعیت های قانونی، به عنوان بخشی از یک جناح سیاسی درانتخابات وارد عمل شده اند و نه تنها اکنون از ابراز آن واهمه ای ندارند، بلکه به آن افتخار می کند. سردار مشفق رسما خود و همکارانش را اعضای یک جناح سیاسی معرفی می کند. او نقد جناح "اصول گرا" را نقد درون گروهی جناح خود تلقی و از موضع همفکران سیاسی به آنان نصیحت می کند .
این مقام نظامی- اطلاعاتی، صراحتا اعتراف می کند که گروه متبوعش به وضوح از ماموریت قانونی و سالم کمیته صیانت از آرای ستاد انتخاباتی آقای میرحسین موسوی اطلاع داشته و درمورد وظایف این کمیته برای سازماندهی نمایندگان قانونی نامزد در شعب اخذ رای، ابهامی نداشته است. صرفنظر از جوسازی گوینده توضیحات او به خوبی نشان می دهد که این گروه می دانست که ستاد مهندس موسوی قصد داشت با امکانات پیام کوتاه تلفن همراه قابل استفاده برای عموم، نسبت به وضعیت انتخابات اطلاع پیدا کند و از سلامت کار مطمئن شود. این گروه برای جلوگیری از فعالیت قانونی کمیته مزبور و کسب اطلاع از وضعیت انتخابات از طریق نمایندگان نامزدهای رقیب در شعب اخذ رای ، شبکه پیام کوتاه و همچنین مراکز دریافت پیام های کوتاه مورد نیاز این کمیته را از شب قبل از انتخابات با سوء استفاده از امکانات حکومتی، بکلی مختل نموده و با این اقدام زمینه هرنوع تخلف و تقلب را فراهم کرده است .این سند نشان می دهد که انگیزه ها و مقاصد این گروه نظامی- سیاسی برای اقدام علیه احزاب سیاسی بویژه مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، و همچنین شخصیت های اسلامی و سیاسی برجسته ای مانند آقایان: صانعی، هاشمی رفسنجانی، خاتمی، مهندس موسوی، کروبی، موسوی خوئینی ها، سید حسن خمینی و بسیاری که نامشان در این سند آمده؛ لزوما با انتخابات ریاست جمهوری و تحولات پس از آن ارتباط نداشته است. براساس اظهارات صریح این مقام نظامی- اطلاعاتی، همه منتقدان وضع موجود، برانداز و یا فریب خورده فرض شده، دائما تحت کنترل و تعقیب و مراقبت بوده اند و پرونده سازی علیه آنان ماموریت دائمی نهادهای اطلاعاتی- امنیتی مرتبط با این گروه بوده است. سند نشان می دهد که این اقلیت افراطی، در مجموع جمهوریت نظام را وجهی نمایشی از ساختار نظام تلقی می کند و به طور کلی میزان را رای ملت نمی داند. این گروه برخلاف نص صریح قانون اساسی که حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را حق همه شهروندان دارای شرایط قانونی می داند، حق رای، حق نامزدی و رقابت انتخاباتی درجمهوری اسلامی را حقی اعطایی از سوی گروه خود که آنرا معادل نظام تلقی کرده است می داند؛ قائل به انتخابات مهندسی شده است و به مدیریت پنهان و پشت صحنه نتیجه انتخابات از جمله انتخابات مجلس شورای اسلامی واقف و معتقد است. این گروه انتخابات را رقابت آزاد میان نامزدهای دارای گرایش ها و برنامه های مختلف که طی آن پیروز انتخابات نظرات و باورها و برنامه های خود را به تایید مردم می رساند و پس از بدست گرفتن مسئولیت آنها را دنبال می کند، نمی داند. گوینده به روشنی گروه متبوع خود را بخش اصلی و ثابت قدرت پشت صحنه نظام تعریف می کند که وظیفه مهندسی انتخابات را به عهده دارد و مخالفان این روش را "دشمنان" و "براندازان نظام" می داند. طبق این سند سردار مشفق با تحریف واقعیت های مسلم، روایت جدیدی از انقلاب اسلامی، دهه اول انقلاب، امام خمینی و یاران ایشان ارائه می دهد. دراین روایت، همه یاران امام به جز رهبری نظام، عناصری وابسته و منحرف هستند و امام راحل نیز شخصیتی بازی خورده تصویر می شود که اطرافیان خود را نمی شناخته و تحولات مهمی مثل اشغال سفارت آمریکا ( لانه جاسوسی) و پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد و پایان دادن به جنگ، آلت دست دیگران شده است. به عنوان مثال سخنران اشغال سفارت آمریکا را که امام راحل آنرا انقلاب دوم نامید، اقدامی طراحی شده از سوی افسران اطلاعاتی آمریکا معرفی می کند که از طریق آقای موسوی خوئینی هدایت شده و امام پس از اطلاع از موضوع آنرا مدیریت کرده اند. وی می گوید: "......ما که مسائل پشت پرده را می دانیم و می دانیم این(اشغال سفارت آمریکا) جزو طراحی های دشمن است. واسطه ها را من امروز وقت ندارم به شما بگویم که با چه واسطه ای اینکار انجام شد.....". در همین چارچوب سخنران برای تخریب منتقدان تک صدایی در کشور، ملت ایران و امام راحل را در جنگ تحمیلی شکست خورده معرفی می کند تا مسئولیت این شکست را به مسئولان اجرای کشور و جنگ، آقایان هاشمی، موسوی و رضایی نسبت دهد. سند نشان می دهد که این گروه سلطه طلب گرفتار مصداق روشن گرایش به خشونت و نظامی گری است. این مقام نظامی- اطلاعاتی، ضمن ابراز تاسف از اینکه جنگی در کار نیست، از یک سو جنگ را نعمت می داند و از سوی دیگر از قصه های تخیلی تحت عنوان جنگ نرم نیز ماموریت های کاملا نظامی، عملیاتی برای گروه خود تعریف و حوزه های دخالت بیشتری را برای آنان طلب می کند. طبق این سند، سخنران به روشنی تصریح می کند که این گروه بنام رهبری دست به این اعمال خلاف قانون و خلاف باورهای امام راحل نسبت به ضرورت عدم دخالت قطعی نیروهای مسلح در فعالیت های سیاسی زده است. گوینده به صورت مکرر ادعاهای خود را به هماهنگی با مقام رهبری نسبت داده و به شکلی ادعاهای خود را به مستندات مورد تایید ایشان ارجاع می دهد. در این سند یک مقام نظامی- اطلاعاتی با صراحت جنایات ارتکابی توسط عناصر منحرف اطلاعاتی و نظامی را به منقدان وضع موجود و معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم نسبت می دهد، با وجود اعتقاد به چنین روش های مخوفی در میان این گروه، همواره باید نگران بود که اینگونه جنایات و مخدوش کردن حقایق و پنهان کردن هویت واقعی جنایتکاران ادامه یابد. شیوه ای که عناصر منحرف اطلاعاتی و نظامی در جریان قتل های زنجیره ای، رسیدگی به جنایات سعید امامی، ترور آقای سعید حجاریان، وقایع 18 تیر، قتل زهرا کاظمی و شهدای حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری از جمله ندا آقا سلطان، سید علی موسوی و سهراب اعرابی دنبال کردند. این سند به روشنی نشان می دهد که اصلاح طلبان مورد اهانت در این سخنرانی، از آلودگی های متداول حکومت در وضعیت کنونی منزه هستند. زیرا صرف نظر از نادرست بودن روش های اعمالی این گروه مداخله گر در انتخابات و برغم همه تهمت ها و یاوه هایی که در این سخنرانی علیه یاران امام راحل، خدمتگزاران کشور و اصلاح طلبان ابراز شده، است، در گزارش این مقام نظامی- اطلاعاتی هیچ ادعای مستندی علیه نامبردگان وجود ندارد و تلاش این گروه خلافکار و همه جریان های همراهش در عملیات ضد انتخاباتی سال 1388، سال ها تعقیب و مراقبت و شنود غیر قانونی شخصیت ها و احزاب سیاسی، بیش از یک سال دستگیری و شکنجه افراد بی گناه از جمله چهره های سیاسی و مطبوعاتی، اعمال روش های امنیتی و نظامی و تحمیل هزینه های سنگین به مردم، کشور و نظام، نهایتا حاصلی جز مجموعه ای هتاکی و بیان ادعاهای بی اساس و دروغ و تهمت علیه افراد بیگناه نداشته است.
با عنایت به توضیحات فوق، با توجه به ناشناخته بودن و یا معرفی نشدن تمام عناصر وابسته به این اقلیت تمامیت خواه، با استناد به اعترافات صریح سردار مشفق در سند پیوست، نسبت به وی و مسئولان و فرماندهان دخیل دراین اقدامات غیرقانونی درقرارگاه ثار الله، و هر نهاد مرتبط دیگر، با تاکید برموارد ذیل شکایت و اعلام جرم می کنیم و تقاضای رسیدگی داریم:
ایجاد اختلال در فعالیت نمایندگان قانونی نامزد رقیب آقای احمدی نژاد در شعب اخذ رای در انتخابات ریاست جمهوری
سردار مشفق به تفصیل درباره عملیات گسترده خود و همکارانش در مختل کردن فعالیت قانونی نمایندگان نامزد رقیب در شعب اخذ رای توضیح می دهد. وی در بخشی سخنان خود به صراحت اعتراف کند که: "....به لطف امام زمان.... شب قبل از انتخابات هرسه جا ( منظور شبکه پیام کوتاه و تلفن های محل های دریافت گزارش های ( پیام های کوتاه) نمایندگان آقای موسوی در شعب اخذ رای درباره وضعیت سلامت انتخابات است.) را مختل کردیم...." و تکرار می کند: "......در سیستم انتخابات که خوب به لطف امام زمان قبل از انتخابات یعنی شب قبل از انتخابات بین 8 تا 12 شب هر سه جا شناسایی شد و هر سه جا را مختل کردیم و نگذاشتیم ادامه بدهند......."
این در حالی است که در توضیحات وی روشن است که آنها می دانسته اند هدف از این فعالیت جمع آوری اطلاعات با استفاده از امکانات ساده پیام کوتاه تلفن همراه از برگزاری صحیح انتخابات از طریق نمایندگان نامزدها در شب اخذ رای بوده است. اقدامی کاملا قانونی و شفاف که ابعاد آن برای همه از جمله بیش از 40هزار نفر نمایندگان آقای موسوی در شعب اخذ رای از روزها قبل روشن بوده است. او می گوید: "...... برای هرکدام از ناظران سر صندوق یک موبایل و یک خط ایرانسل گذاشته بودند در اختیارشان . اینها سر صندوق های رای ساعت به ساعت از طریق برقراری شماره تلفنی با این اس ام اس سنتر اطلاعات صندوق را ساعت به ساعت منتقل می کردند....... من به عنوان نماینده کاندیدا سرصندوق شماره اس ام اس سنتر را می گرفتم، شماره 1 را می زدم حجم جمعیت سرصندوق را نشان می داد که زیاد است یا کم است. 2 را که می زدم معنی اش این بود که اصول گرا ها در این صندوق رای دارند یا اصلاح طلبان. هرکدام از این عددها تعریفی داشت در این اس ام اس سنتر، اینها می توانستند با اس ام اس سنتر رصد بکنند ساعت به ساعت انتخابات سرتاسر کشور را ........"
در واقع این گروه از شب قبل از برگزاری انتخابات با سوء استفاده از امکانات دولتی، علاوه برقطع سراسری شبکه پیام کوتاه تلفن همراه برای مختل کردن ارتباطات ساده نمایندگان نامزد در شعب اخذ رای ،400 خط تلفن مراکز کمیته صیانت از آرای ستاد مهندس موسوی را یکطرفه کرد (امکان دریافت خبر تلفنی از نمایندگان کاندیدا در شعب اخذ رای را نیز مختل کرد) و حتی سیم کارت تلفن های همراه بسیاری از مسئولان ستاد مهندس موسوی را سوزاند. با این اقدامات عملا امکان استفاده نامزد رقیب حزب پادگانی از حق قانونی خود برای داشتن نمایندگان در شعب اخذ رای و کسب خبر از سلامت انتخابات از طریق آنان از بین رفت و نگرانی نسبت به قصد تقلب در انتخابات را به شدت قوت بخشید.
واقعا چرا این گروه نظامی- اطلاعاتی، رقبای آقای احمدی نژاد را از امکان نظارت قانونی بر شعب اخذ رای محروم کرد؟ با ارسال اطلاعات مورد اشاره سردار مشفق چه مشکلی در روند انتخابات به وجود می آمد؟ اطلاعاتی که دراثر این فعالیت قانونی بدست می آمد چه چیز پنهانی را فاش می کرد؟ به اعتقاد ما ممانعت از فعالیت قانونی نمایندگان کاندیداهای رقیب در شعب اخذ رای، اولین اقدام عملیاتی در جهت اجرای مقاصد سوء این گروه نظامی- اطلاعاتی مداخله گر در انتخابات درجهت جلوگیری از پیروزی رقبای آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری بوده است.
ورود غیرقانونی این مجموعه به صحنه رقابت های انتخاباتی و استفاده از اختیارات و امکانات نظامی- اطلاعاتی به قصد تخریب چهره نامزد رقیب آقای احمدی نژاد(آقای میرحسین موسوی(
سردار مشفق در سخنرانی خود توضیح می دهد که با امکانات اطلاعاتی به طور دائم فعالیت های قانونی و طبیعی مهندس موسوی در روند انتخابات از جمله ملاقات های وی با متقاضیان ملاقات و هوادارانش را کنترل می کرده و مواردی را که برای عملیات روانی علیه ایشان مناسب تشخیص می داد منتشر می کرد. وی در مورد دیدار گروهی از افراد ملی-مذهبی، با مهندس موسوی می گوید که گروه متبوع وی به منظور افشاگری علیه آقای موسوی در ایام فعالیت های انتخاباتی خبر ملاقات را منتشر کرد. وی صریحا اعتراف می کند که: ".....به لطف امام زمان و به برکت تلاش سربازان گمنام، خبر این جلسه منتشر شد. ما ظرف 24 ساعت خبر را برای مردم منتشر کردیم تا بگوییم که مردم این( مهندس موسوی) دارد دروغ می گوید و دستش پشت صحنه با جریان رادیکالی است که علیه نظام شمشیر کشیده اند...."
هرچند در فعالیت های انتخاباتی و ستادهای انتخاباتی معمولا چیز پنهانی وجود ندارد اما بکارگیری عبارت:" به برکت تلاش سربازان گمنام" حکایت از آن دارد که ماموران نظامی - اطلاعاتی برای کسب خبر از ملاقات های مهندس موسوی از ابزار اطلاعاتی استفاده می کردند و از نتیجه کار اطلاعاتی خود برای تبلیغات علیه نامزد رقیب آقای احمدی نژاد بهره می گرفتند.
واقعا با کدام مجوز چنین فعالیت هایی برای تخریب رقیبان آقای احمدی نژاد تدارک دیده شده است. کدام قانون و مقررات اجازه می دهد که یک گروه سیاسی و حزبی با استفاده از امکانات نظامی و اطلاعاتی تحت پوشش سازمانی اطلاعاتی به چنین فعالیت غیرقانونی علیه یک کاندیدای قانونی انتخابات ریاست جمهوری دست بزند؟ سلسله مراتب تصمیم گیری برای انجام این اقدامات چه کسانی بوده اند؟
ورود غیرقانونی گروه نظامی- اطلاعاتی به صحنه رقابت های انتخاباتی، در حد در فعالیت های جاری انتخاباتی گروه های رقیب و تعیین تکلیف برای نامزدهای رقیب آقای احمدی نژاد:
سردار مشفق به صراحت اعتراف می کند که تشکیلات متبوعش هر فعالیت قانونی و سیاسی در جهت جلوگیری از پیروزی احمدی نژاد را توطئه تلقی و برای خنثی کردن آن تلاش می کرد. وی به عنوان مثال توصیه آقای هاشمی رفسنجانی به افراد مختلف برای نامزد شدن در انتخابات را در چارچوب این توطئه تعریف کرده و اعتراف می کند که یکی از فعالیت وی و نهاد نظامی- اطلاعاتی متبوعش تلاش برای جلوگیری از نامزد شدن رقیبان اصول گرای بالقوه آقای احمدی نژاد بوده است. او می گوید:":... ما به او ( آقای علی لاریجانی( گفتیم که تو مهره اصولگرایی و رئیس مجلسی. در آینده اصولگرایان می خواهند روی تو حساب کنند. با نامزد شدن تو این آقای هاشمی با یک تیر دو نشان می زند. هم رای احمدی نژاد را خرد می کند و هم تو را به عنوان یک مهره اصولگرایی پیش از موعد می سوزاند."
سردار مشفق اعتراف می کند که به دلیل مقاومت نامزد بالقوه رقیب آقای احمدی نژاد مجبور شده اند از امکانات اطلاعاتی استفاده کرده و از این طریق وی را منصرف نمایند. وی می گوید: ".....(آقای لاریجانی) فکر کرد ما داریم تحریکش می کنیم، مستندات را به او دادیم.... آقای لاریجانی پذیرفت و رفت کنار......"
این فعالیت با کدام ملاک با وظایف یک نهاد نظامی و اطلاعاتی سازگار است؟ اگر این اقدامات درچارچوب یک دخالت سازمان یافته در انتخابات ریاست جمهوری تعریف نشود؛ با چه قانون و محملی می توان اینگونه دخالت های مستقیم این گروه نظامی – اطلاعاتی مداخله گر در فعالیت های قانونی گروه های سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری را توجیه کرد؟

دخالت های غیرقانونی در رقابت های انتخاباتی، تلاش برای ایجاد اختلاف میان نامزدهاو حامیان نامزدهای رقیب آقای احمدی نژاد و استفاده از موقعیت و ابزار اطلاعاتی و عملیات روانی بدین منظور
سردار مشفق مدعی است که نهاد نظامی- اطلاعاتی متبوعش نسبت به جمع آوری اطلاعات از جلسات اصلاح طلبان اقدام نموده، مطالبی که توسط آقای بهزاد نبوی علیه آقای موسوی و آقای کروبی ابراز شده بدست آورده و در اختیار آنان قرار داده است. وی می گوید: ".... آقای بهزاد نبوی می گوید که اگر کروبی نرفت کنار، می رویم مدیریتش را در دوران بنیاد شهید بررسی می کنیم و از دوران بنیاد شهید او فساد اقتصادی پیدا می کنیم و بزرگش می کنیم و مطرح می کنیم تا خودش برود کنار. اگر هم پیدا نکردیم یک فساد برایش می سازیم...... در ارتباط با میرحسین هم ...گفت که اگر میرحسین کنار نرفت عکس خانمش را که قبل از انقلاب بی حجاب است منتشر می کنیم و به گوشش می رسانیم که اگر نروی کنار ما منتشر می کنیم. بعدا این به نام اصولگرایان مطرح شد اما مستنداتش را داریم که اولین کسی که مطرح کرد ایشان بود...."
هرچند این اظهارات کذب محض است و عبارات خود دروغ بودن ادعاها را نشان می دهد، اما نکته مهم آن است که سخنران اعتراف می کند که از این قصه به اصطلاح مستند به اقدامات اطلاعاتی، برای ایجاد اختلاف میان اصلاح طلبان استفاده شده است. وی می گوید: ".........جالب است که ما هم قبل از انتخابات خدمت آقای کروبی و میرحسین، خدمت هردوشان رسیدیم و آنها را از این برنامه ها آگاه کردیم. آقای میرحسین هم علیه بهزاد مصاحبه ای کرد و دعوایی هم بینشان شد اما بعدا بالاخره مشکلشان حل شد....."
واقعا اگر این اقدامات در چارچوب یک برنامه از پیش طراحی شده برای شکست رقبای آقای احمدی نژاد توسط این نهاد نظامی- اطلاعاتی تعریف نشود چگونه می توان آنرا توجیه نمود؟ یک گروه نظامی – اطلاعاتی چه اختیاراتی دارد که با استفاده از موقعیت و امکانات خود دست به چنین بازی های سیاسی غیرقانونی و غیراخلاقی، براساس مطالب کذب، علیه رقیبان یک نامزد انتخاباتی بزند؟
اعلام رسمی،علنی و صریح وابستگی نظامیان به یک جناح سیاسی خصوصا در جریان انتخابات ریاست جمهوری
سردار مشفق در سخنرانی خود علاوه برموارد پیش گفته که همه نشانه های بارز فعالیت های سیاسی غیر قانونی این گروه است، با تاکید و افتخار، برخلاف قوانین کشور از جمله اساسنامه سپاه پاسداران و برخلاف تاکید صریح حضرت امام خمینی در وصیت نامه ایشان، به تعلق خود و گروه متبوعش به یک جناح سیاسی اعتراف می کند. از "اصول گرایان" سخن می گوید. آنان را در مورد مسائل درون گروهی شان توجیه کرده و می گوید:"..... من در حوزه اصولگرایان هم به اندازه حوزه اصلاح طلبان کار می کنم و به شما می گویم خیلی از اینها محصول کم کاری های ماها اصول گراهاست. ماها کجا کم آورده ایم. آقایان. احزاب "اصول گرا" و نخبه های "اصولگرا "کجاها کم آوردند. ما کجاها دچار شبهه و ابهام شده ایم. عدم بصیرت برخی مسئولان "اصولگرا" سبب شد که "دشمن" احساس کند که ما ضعیف شده ایم. این غبار فتنه چه مقدارش روی سر و صورت ما نشست؟ باید آنجا که باید در مقابل رهبری و ولایت سینه سپر می کردیم......ما کشیدیم کنار و خورد به آقا. دولت اصولگرا با سرعت رفت و آقا هم حمایت کرد. کجا کنار کشید که آقا مورد حمله دشمن قرار گیرد؟ تعلل های ما، کم کاری های ما، عدم بصیرت و آگاهی درحوزه اصولگرایی که خیلی از مسئولین اصول گرا را متاسفانه گرفته است ...... یک جاهایی هم ماها کم آوردیم. یک جاهایی کشیدیم کنار که آقا هدف قرار گرفت. یادمان باشد که در رابطه با اصولگراها هم حرف داریم که بزنیم بین خودمان که حالا بماند......ما اصول گراها باید خودمان را هم نقد بکنیم. ایراد باید برطرف شود .......".
تعلق خاطر پیدا کردن گروهی نظامی- اطلاعاتی به یک جناح خاص در طی انتخابات ریاست جمهوری در هر کشوری، با هر بهانه و توجیهی که صورت بگیرد، متاسفانه سرنوشتی جز کودتا و یا دخالت های در حد کودتا در نتیجه انتخابات نداشته و ندارد. به همین دلیل این دیدگاه و موضعگیری به روشنی ریشه های اقدامات خلاف قانون این گروه نظامی - اطلاعاتی در انتخابات ریاست جمهوری را نیز نشان می دهد.
امام خمینی(ره) در وصیت نامه خود تصریح می کنند که:
"..........وصیت اكید من به قوای مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام ،عدم دخول نظامی ها در احزاب و گروهها و جبهه ها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقا، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است ،دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است كه اگر قوای مسلح ، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد،برخلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب واردشوند -كه بی اشكال به تباهی كشیده می شوند - و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند. و بر رهبر و شورای رهبری است كه باقاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا كشور از آسیب در امان باشد."
مواد 47و48 قانون اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مصوب 1361 نیز دراین مورد کاملا صریح است:
‌ماده 47 - سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران از نظر سياسي و عقيدتي تابع ولايت فقيه بوده و از كليه احزاب و گروههاي سياسي مستقل مي‌باشد ‌و خود نيز هرگز نبايد در جامعه شخصيت حزبي پيدا كرده به صورت يك حزب يا سازمان سياسي عمل نمايد.
‌ماده 48 - اعضاء سپاه پاسداران انقلاب اسلامي حق عضويت در هيچ حزب و گروه يا سازمان سياسي را ندارند. و ادامه عضويت آنها موجب اخراج‌از سپاه خواهد شد.
قانون مقررات استخدامی سپاه پاسدارن مصوب مهرماه 1370 نیز در این مورد صراحت دارد. طبق ماده 16 این قانون از"شرایط عمومی استخدام كادر ثابت، پيماني و پرسنل بسيجي ويژه (‌پاسداران افتخاري) ، عدم عضويت و هواداري از احزاب و گروهها و سازمانهاي سياسي" است.
واقعا این گروه نظامی- اطلاعاتی با چه ملاکی این قوانین روشن و وصیت صریح امام خمینی را نقض کرده است؟ در سلسله مراتب تصمیم گیری چه کسانی مجوز این قانون شکنی را داده اند ؟
اقدام به پرونده سازی قبل از وقوع هرگونه جرم ادعایی و درخواست حکم دستگیری تعدادی از فعالان سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی:
واحد اطلاعات قرارگاه ثار الله در تاریخ 19/3/88 یعنی 4 روز پیش از برگزاری انتخابات درخواستی مبنی بردستگیری ده ها نفر از فعالان سیاسی، فرهنگی، مطبوعاتی از جمله امضاء کنندگان این شکایت را به آقای سعید مرتضوی دادستان وقت تهران بدون مستندات ارائه و همان روز حکم غیر قانونی و غیر مستند دستگیری را دریافت کرده است. این افراد بلافاصله بعد از برگزاری انتخابات براساس این حکم تحت تعقیب قرار گرفته اند و اکثر آنان در روز 23 خرداد ماه دستگیر شده اند. متن این حکم در پرونده امضا کنندگان این شکایت موجود است.
هرچند پیش از این هم درخواست و صدور حکم دستگیری چند روز پیش از وقوع جرم ادعایی، به عنوان بخشی از یک عملیات برنامه ریزی شده از سوی قرارگاه ثارالله تلقی می شد اما توجه به این مسئله در چارچوبی که سردار مشفق از ابعاد عملیات این گروه توصیف می کند، به صورت روشن تری تصمیم از پیش برنامه ریزی شده این گروه را نمایان می کند.
بر چه مبنایی این گروه تمامی مقدمات را برای دستگیری انبوهی از چهره های سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی با جعل اتهاماتی تدارک دیده بود که به زعم آنان قرار بوده چهار روز بعد اتفاق بیفتد؟ آیا واقعا این اقدامات را می توان جز در چارچوب یک عملیات سازمان یافته برای دخالت در انتخابات ریاست جمهوری توجیه کرد؟
دخالت در امور قضایی از جمله تهیه کیفر خواست برای افراد در جریان حوادث پس از انتخابات:
در طول بازداشت ها، بازجویی ها و محاکمات به کرات ماموران این گروه نظامی- اطلاعاتی اظهار داشته اند که قوه قضائیه نقشی در رسیدگی به اتهامات و تعیین وضعیت متهمان ندارد و در این موارد و حتی احکام صادره نیز آنها تصمیم گیرنده هستند. قرائن و شواهد موجود نیز نشان می دهد که متاسفانه ادعای آنان درست بوده و بسیاری از مراحل کارهای قضایی در اختیار این گروه نظامی – اطلاعاتی است. قرائن و شواهد حاکی است که بسیاری از کیفرخواست ها، احکام دادگاه ها و حتی میزان و نوع مجازات ها بجای نهاد قضایی توسط این گروه تهیه می شده است. سردار مشفق در این سخنرانی به صراحت اعتراف نموده است که کیفر خواست علیه متهمین توسط این گروه نظامی- اطلاعاتی تهیه می شده است. وی می گوید: "....... برای سران فتنه کیفر خواستی تهیه کردیم......".
متاسفانه نتیجه این عملکرد تنها تحمیل هزینه های سنگین به کشور و انبوه خسارات دیدگان حوادث پس از انتخابات و خیل دستگیر شدگان پس از انتخابات نبود؛ بلکه این اقدامات لطمه سنگینی به چهره کشور بطور کلی و قوه قضائیه بطور خاص وارد نمود و این باور را ایجاد کرد که عملا برای اولین بار قوه قضائیه تحت کنترل و اختیار نیروهای نظامی - اطلاعاتی در آمده است.
دروغ پردازی و نشر اکاذیب علیه شخصیت ها، احزاب و فعالان سیاسی به منظور توجیه مداخلات غیر قانونی درانتخابات ریاست جمهوری:
سخنرانی مملو از سخنان، ادعاها و اتهامات کذب علیه شخصیت ها، احزاب و فعالان سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری از جمله امضا کنندگان این نامه است که طبعا تک تک موارد می تواند به صورت شکایت مستقل ارائه شود. بررسی اجمالی ما حاکی از وجود بیش از 25 مورد تهمت صریح غیر مستند و بیش از 40 مورد کذب و دروغ در این سخنرانی است که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
اهانت و بیان اکاذیب بسیار گسترده و متنوع و ایراد تهمت های فساد، جاسوسی، بی دینی، توطئه گری و زانو زدن در برابر بیگانه به آقای خاتمی اهانت و بیان اکاذیب مختلف و ایراد تهمت های جاسوسی و توطئه گری به آقای هاشمی رفسنجانی، اهانت و بیان اکاذیب گسترده و ایراد تهمت های جاسوسی، ارتباط با ضد انقلاب و توطئه گری به آقای موسوی خوئینی ها اهانت و بیان اکاذیب و ایراد تهمت های جاسوسی و بی دینی و تفکرات مارکسیستی و توطئه گری به آقای میرحسین موسوی اهانت و بیان اکاذیب و تهمت تشکیل مسجد ضرار به آیت الله صانعی اهانت نسبت به آقای کروبی و ارجاع توضیحات بیشتر در این مورد به آینده اهانت و بیان اکاذیب و ایراد تهمت تشکیل مسجد ضرار، دروغ گویی و توطئه گری در بحث تقلب در انتخابات و ایجاد اغتشاشات پس از انتخابات به آقای محتشمی پور اهانت و بیان اکاذیب و تهمت فرصت طلبی و مقاصد سوء به آقای سید حسن خمینی، اهانت و بیان اکاذیب و تهمت نقش داشتن در قتل های خیابانی به آقای یونسی و مرتبطین با ایشان، اهانت و بیان اکاذیب و تهمت توطئه گری و براندازی علیه احزاب اصلاح طلب بخصوص مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نسبت دادن جنایات منحرفین نظامی و اطلاعاتی در قتل های زنجیره ای و بعد از آن به اصلاح طلبان نسبت دادن اعتراضات مسالمت آمیز و قانونمند معترضین به نتایج انتخابات به توطئه ضد انقلاب و "دشمن"
در کنار این موارد، مکررا اهانت ها، اکاذیب و تهمت های گوناگون از جمله توطئه و براندازی به امضا کنندگان این شکایت متوجه شده است که صراحتا اعلام می کنیم حتی یک مورد از اتهامات مشروح مطرح شده علیه امضا کنندگان این شکایت صحت ندارد و همه موارد مصداق اکاذیب و افترا است. در عین حال برای روشن شدن ابعاد بی پایه بودن مطالب این مقام اطلاعاتی درباره یکی از موارد که از نظر گوینده اهمیت زیادی در تحلیل ها و نتیجه گیری های وی دارد توضیح داده می شود:
بخش مفصلی از سخنرانی سردارمشفق گزارش های به ظاهر اطلاعاتی از جلساتی با حضور فعالان سیاسی اصلاح طلب از جمله امضا کنندگان این نامه است . هر چند از افتخارات جناب آقای خاتمی مشورت دائمی با صاحب نظران، متخصصان و مشاوران است و این خصوصیت برجسته پس از دوره ریاست جمهوری نیز موجب تشکیل جلسات مشورتی مداوم درباره موضوعات مختلف در دفتر ایشان شده است و هرچند گفتگو و بحث و تبادل نظر مداوم درباره مسائل مختلف، دراحزاب و گروه های سیاسی، به منظور نیل به شناخت و درک و راه کارهای مشترک، در زمره مهمترین و بهترین کارکردهای احزاب و گروه های سیاسی در ایران و جهان تلقی می شود؛ آنچه سردار مشفق بیشتر از این بدیهیات درباره جلسات بیان کرده، عاری از حقیقت است. نه تنها محتوای ادعایی جلسات کذب است، بلکه ادعاها درباره زمان و مکان و اعضای جلسات نیز واقعیت ندارد. به عنوان مثال یکی از جلساتی که از نظر گوینده بسیار مهم است و او به تفصیل درباره محتوا، اهداف و تصمیمات آن جلسات سخنرانی می کند، جلساتی به تعبیر او معروف به "جلسات صبحانه" است. او مدعی می شود که هفت نفر معین (آقایان مهدی هاشمی، بهزاد نبوی، امین زاده، تاج زاده، موسوی لاری، عطریان فر و مرعشی (به مدت دو سال هر پنج شنبه به صرف صبحانه به نوبت در منزل یکدیگر جمع شده و تا ظهر درباره مسائل مورد ادعای سخنران گفتگو و تصمیم گیری می کرده اند . وی درباره این جلسات می گوید که: ".... فقط این مقدار خدمت شما عرض بکنم که این جلسات آقای مهدی هاشمی ( جلسات صبحانه) در این فتنه از موثرترین جلساتی بوده که در رابطه با جریان انتخابات برگزار می شد و آن چیزی که کف خیابان و کشور را دچار یک مشکلات امنیتی پیچیده و شدید کرد تحت هدایت این جلسات زیر نظر آقای مهدی هاشمی بود......" صرف نظر از طبیعی بودن تشکیل جلسات تبادل نظر و هماهنگی از جمله برسر مسائل مربوط به انتخابات، و پنهان نبودن چنین جلساتی، ادعاهای مطرح شده درباره این جلسه و محتوا و ماهیت و شکل آن بکلی بی اساس است. برای روشن تر شدن بی اساس بودن سخنان این مقام نظامی - اطلاعاتی تصریح می گردد که: افرادی که به عنوان اعضای این جلسه از آنها نام برده شده هرگز در طول عمرشان با هم صبحانه نخورده اند. هرگز در منزل یکی از اعضا یا در منزل شخص دیگری تشکیل جلسه نداده اند. به مدت دو سال هیچ جلسه مکرری درهیچ مکانی با یکدیگر نداشته اند. در ایام تبلیغات انتخاباتی غالبا یکدیگر و به خصوص آقای مهدی هاشمی را ندیده اند. 4 نفر از 7 نفر هم بلافاصله بعد از انتخابات دستگیر شده اند و طبعا نمی توانسته اند تاثیری در حوادث بعد از انتخابات داشته باشند. متاسفانه سایر ادعاهای مطرح شده هم از این بی اساس تر است و فاجعه بار این است که این گروه نظامی- اطلاعاتی این مطالب بی اساس را به عنوان مطالب دقیق مستند به کار اطلاعاتی، به مسئولان نظام و مخاطبان خود ارائه کرده و با استفاده از آنها اعمال خطرناک و خلاف قانون خود را توجیه کرده است.
سردار مشفق به اقرار خود این اکاذیب را علاوه برجلسه مورد استناد، درجلسات متعدد دیگری از جمله به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مراجع و نمایندگان مجلس خبرگان ارائه کرده که این اقدام از مصادیق بارز نشر تخلف قانونی اکاذیب است.
مداخله غیر قانونی در انتخابات دور هشتم مجلس شورای اسلامی و محروم کردن اکثر حوزه های انتخابیه کشور از داشتن نامزدهای رقابتی:
هرچند زمان زیادی از این انتخابات سپری شده است، اعترافات سردار مشفق رمزگشای بسیاری از پرسش های مربوط به عوامل شکل دهی عدم سلامت انتخابات دور هشتم مجلس شورای اسلامی نیزهست. با توجه به اینکه غالبا براین اعتقادند که اقدامات این گروه اقلیت انحصار طلب نظامی- اطلاعاتی در جهت دخالت در فرآیند انتخابات در کشور سابقه ای طولانی تر از دو یا سه سال داشته و در واقع اقدامات این جریان در انتخابات ریاست جمهوری ادامه دخالت های گذشته است، شکایت خود را در این مورد نیز تقدیم می داریم. آقای مشفق به نقش این نهاد نظامی-اطلاعاتی در مدیریت پشت صحنه انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره می کند و تصمیم اتخاذ شده برای تعیین محدوده رقابت نامزدهای اصلاح طلب در این انتخابات را تشریح می کند. این مداخله غیرقانونی در سخنرانی سردار مشفق به نظام نسبت داده شده است. سردار مشفق می گوید: .".....خوب نظام هم 180 فرصت برای اینها به وجود آورده بود. 180 نفر از اینها در سراسر کشور از فیلتر های نظارتی و سیستم های اجرایی عبور کرده بودند و اینها می توانستند دریک رقابت منطقی به 180 کرسی درمجلس دست پیدا کنند .....". هرچند همانگونه که اشاره شد واقعیت بدتر از این است. هزاران نفر داوطلب، از جمله صدها داوطلب اصلاح طلب و بسیاری با ظن داشتن گرایش منتقدانه نسبت به وضع موجود، در انتخابات مجلس هشتم رد صلاحیت شدند و عملا تنها در محدوده ای کمتر از نصف حوزه های انتخاباتی برخی نامزدهای اصلاح طلب اجازه رقابت پیدا کردند؛ ولی دراین حوزه ها نیز غالبا افرادی تایید صلاحیت شدند که از نظر گروه اطلاعاتی مزبور شانس رای آوری آنان زیاد نبود.
مسئله مهم این است که حتی با فرض پذیرش تعداد ادعایی سخنران، او به روشنی اعتراف می کند که به همت این گروه و سایر جریان های دخیل در این اقدامات، عملا در حداقل110 حوزه انتخابیه، انتخابات کاملا فرمایشی برگزارشده و با رد صلاحیت نامزدهای جناح مخالف، اصولا رقیبی برای کاندیداهای جریان حاکم وجود نداشته است. آیا این دخالت مستقیم در تعیین سرنوشت رای مردم نیست؟ با چه توجیه و محملی این گروه نظامی - اطلاعاتی انتخابات در110 حوزه انتخابیه را تبدیل به انتخاباتی کاملا تشریفاتی و فرمایشی کرده است؟ اگر این اقدامات دخالت در تغییر نتیجه انتخابات نیست پس چه نامی می توان روی آن گذاشت؟
درپایان تاکید می کنیم که هزینه های تحمیل شده به ما امضاء کنندگان این شکایت کمترین خسارات فعالیت این جریان مداخله گر در انتخابات و نفوذ آنان در نهادهای رسانه ای، قضایی و انتخاباتی کشور است. لذا ما قبل از هرچیز نسبت به استقلال ملی، تمامیت ارضی کشور، آزادی ها و حقوق شهروندی، بنیان های انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران احساس نگرانی می کنیم و در مورد خطرات فعالیت و نفوذ چنین جریان خطرناکی در نهادی های مختلف بویژه نهادهای نظامی و اطلاعاتی کشور هشدار می دهیم. با توجه به مراتب فوق و اعتراف سخنران به جرایم و مداخلات غیر قانونی این گروه نظامی- اطلاعاتی و آمران و مباشران آنها، ما امضاء کنندگان زیر به شرح پیش گفته، شکایت خود را از سردار مشفق، این گروه نظامی – اطلاعاتی و آمران و مباشران آنها به آن مقام محترم تسلیم می کنیم.
این شکایت با توجه به اظهارات مکرر مقامات عالی نظام مبنی برضرورت پیگیری شکایات مربوط به تخلفات انتخاباتی از طریق مراجع قانونی ذیربط، تقدیم شده است. امیدواریم این اعلام جرم به سرنوشت شکایت جناب آقای خاتمی رئیس جمهور وقت در سال 1384 در مورد تخلفات برخی فرماندهان نظامی در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری دچار نشود؛ شکایتی که اگر مورد رسیدگی قرار می گرفت دیگر شاهد دخالت های مکرر غیر قانونی این گروه از مسئولان نظامی و اطلاعاتی در انتخابات، بویژه انتخابات ریاست جمهوری دهم، حوادث خیابانی ناشی از آن و هزینه های گزاف و غیرقابل جبران آن برای کشور و ملت ایران نبودیم. به باور ما امروز نیز در صورت عدم توجه به این جرایم و عدم رسیدگی به مداخلات غیرقانونی این گروه و آمرین و مباشران آنها درانتخابات ریاست جمهوری دهم، علاوه بر اینکه ابعاد عدم سلامت این انتخابات و علل و عوامل واقعی آن و همچنین علل و عوامل واقعی ایجاد کننده بحران پس از انتخابات روشن نمی شود، درآینده نیز انتخابات قانونی، سالم، آزاد و رقابتی در کشور ما بطور کلی بلاموضوع خواهد شد
.و ما ارید الّا الاصلاح ما استطعت

محسن امین زاده
مصطفی تاج زاده
عبداله رمضان زاده
فیض الله عرب سرخی
محسن صفایی فراهانی
محسن میردامادی
بهـزاد نبـوی